آیا ازدواج حضرت محمد بخاطر ثروت حضرت خدیجه بوده است؟
یک نت ـ آیا ازدواج حضرت محمد (ص) به خاطر ثروت حضرت خدیجه نبوده است؟ به چه دلیلی؟ (سوالات ماه رمضان 94)
پاسخ: با مراجعه به منابع معتبر اسلامی درمییابیم خدیجه(س) بود که در آغاز به پیامبر(ص) علاقهمند شد. و با فرستادن واسطه به آن حضرت پیشنهاد ازدواج داد.(1) حتّی حاضر به تقبل مهریه در مال خود گشت.
ابن حجر ضمن تصریح به پیشنهاد حضرت خدیجه به پیامبر(ص) برای ازدواج، علت رغبت حضرت خدیجه به این ازدواج را اینگونه بیان می کند که: هنگامى كه از «ميسره» سرگذشت سفر جوان قريش را مىپرسد، او كرامتهايى را كه در طول سفر از حضرت ديده و آنچه را از راهب شام شنيده بود، براى او نقل مىكند، خدیجه با شنیدن این سخنان، به ازدواج با محمد بن عبدالله رغبت پیدا کرده و برای ابراز این علاقه و پیشنهاد ازدواج، نفیسه خواهر یعلی بن امیه را نزد پیامبر(ص) می فرستد.(2)
او همیشه آماده بود که حتی کوچکترین تمایلات حضرت را - که به زبان هم نمیآورد - به انجام رساند؛ چنان که وقتی دید حضرت به زید بن حارثه - که در آن هنگام به عنوان برده نزد خدیجه به سر میبرد - علاقه دارد، او را به حضرت رسول بخشید.(3)
بنابراین ازدواج پیامبر با خدیجه به هیچ وجه به خاطر ثروت حضرت خدیجه نبوده است، چرا که این ازدواج به پیشنهاد حضرت خدیجه بوده است و در واقع به جهت کمالات انسانی و اخلاقی بود که در دو طرف وجود داشت که این معنی را می توان از تعریف ها و تمجید های پیامبر نسبت به خدیجه استفاده کرد. علاوه بر این ثروتمند بودن زن باعث نمى شود كه ازدواج با او شايسته نباشد زيرا اوّلاً؛ ثروت در صورتى كه از طريق مشروع به دست آمده باشد و در راه مشروع هم صرف شود مذموم نيست. ثانياً؛ پيامبر اسلام كه با خديجه ازدواج كرد از ثروت وى به طور كامل به نفع مستضعفان و بينوايان و در راه پيشرفت اسلام بهره گيرى نمود. بنابراين ازدواج با خديجه گذشته از اينكه ازدواج با همسرى شايسته بود موجبات پيشرفت اسلام را نيز فراهم آورد.
در ضمن ازدواج اين دو بزرگوار براساس مشيّت پروردگار بوده، چنانچه مفسّرين در تفسير آية شريفة «وَ وَجَدَكَ عائلاً فَأَغنيَ»(4) گفتهاند خداوند ميخواست به واسطة ثروت حضرت خديجه(س) پيامبر اسلام(ص) را ياري نمايد و ثروت آن حضرت پشتوانه مادي براي تبليغ اسلام قرار گيرد. حضرت ثروت خود را در اختيار پيامبر قرار داد تا در راه دين اسلام خرج شود.(5)
پی نوشت ها:1. آسدالغابة، عز الدين بن الأثير أبو الحسن على بن محمد الجزرى(م 630)، بيروت، دار الفكر، 1409/1989. ج1،ص 23. الإصابة، ابن حجر العسقلانى (م 852)، تحقيق عادل احمد عبد الموجود و على محمد معوض، بيروت، دارالكتب العلمية، ط الأولى، 1415/1995. ج8، ص 99؛ إمتاعالأسماع، تقى الدين أحمد بن على المقريزى (م 845)، تحقيق محمد عبد الحميد النميسى، بيروت، دار الكتب العلمية، ط الأولى، 1420/1999.ج1، ص 17؛ البداية و النهاية، أبو الفداء اسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقى (م 774)، بيروت، دار الفكر، 1407/ 1986. ج2، ص 294. و ...2. الاصابة، ج 8، ص 101.3 . همان، ج 8، ص 102.4. سوره ضحی،آیه 8.5. علامه طباطبایی،المیزان، ترجمه موسوی همدانی،دفتر انتشارات اسلامی، ج20، ص524؛ الصحيح من سيره النبي الاعظم، ج 1، ص 119، چاپ جامعه مدرسين قم، سه مجلدي.سایت پاسخگو
افزودن دیدگاه جدید