كدام بچهها صاحب شغل ميشوند؟
یک نت ـ كدام بچهها صاحب شغل ميشوند؟
امروز دغدغه بسیاری از پدر و مادرها بیکاری جوانان است اما خوب است بدانیم که والدین باید از سالهای کودکی فرزندان خود به فکر اشتغال آنها باشند و این مستلزم تغییر نگرش در شیوه تربیتی است. اما چطور و چگونه؟
سهم خانوادهها در بيكاري جامعهدختران هميشه كوچك و نازك نارنجي و پسران هميشه بازيگوش و بدون دغدغه نميمانند و بهزودي بزرگ ميشوند. بچهها در كنار باورها و شيوههاي تربيتي خانواده است كه قد ميكشند و اگر اين باورها كوتاهنگر و سطحي باشد بچهها نميتوانند آنطور كه بايد و شايد رشد كنند و به كمال برسند.
چيزي كه ما در اطرافيان بيكارمان ميبينيم اين است كه هميشه از دولت و جامعه ناراضي هستند و مدام غر ميزنند و انتظار دارند كه ديگران براي آنها كاري انجام بدهند و به آنها ميزي تعارف كنند و... . درحاليكه همانطور كه برنامهريزي دولت براي رفع بيكاري مهم است، خانوادهها و خود افراد هم وظايفي دارند.
بيكاري فقط موضوعي اقتصادي نيست و داشتن شغل به افراد كمك ميكند تا بهخودباوري بالاتر، شادي روزافزون، اميد به زندگي بالاتر، عزت نفس و زندگي فردي بهتر و... برسند. گاهي هم نياز است تا تعريف دوبارهاي از كار و بيكاري انجام شود تا نارضايتي كاذب ايجاد نشود. فراموش نكنيم كه در جامعه امروز كه افراد زيادي با مشكل بيكاري مواجه هستند، آدمهاي بسياري هم با تكيه بر تلاش، مهارت، باور بهتدريجي بودن موفقيت، خلاقيتو... موفقيتهاي شغلي خوبي بهدست آوردهاند و اگر جامعه نتوانسته براي آنها شغلي ايجاد كند، خود به اشتغالزايي دست زدهاند.
می خواهد چکاره شود؟بسياري از افراد به اين دليل بيكار ميمانند كه سختي را در كار نميپذيرند و شأن خود را بالاتر از اين ميدانند كه زير دست كسي باشند. برخي باورهاي پدر و مادرها كه ميتواند به بيكاري بچهها در آينده منجر بشود را بشناسيم:
ميخواهي دكتر بشي يا مهندس؟
چرا نمرهات 20نشد؟
نگراني دائم از اينكه بچهها چيزي كم و كسر نداشته باشند و مبادا به آنها سخت بگذرد!
فقر روابط اجتماعي و مهارتهاي زندگي اجتماعي در خانواده
افراط در احساس نياز به كلاسهايي چون زبان انگليسي و عدماحساس نياز به مهارت سني بچهها
فراموشي هويت جنسيتي بچهها
كدام بچهها صاحب شغل ميشوند؟1- هنوز هم، صدايي در گوش بچهها زمزمه ميكند كه ما وقتي از آينده تو خوشحال ميشويم كه تو به شغلهايي كه ما ميگوييم برسي و اين يعني بچهها از كودكي ممكن است ناخودآگاه به يك آينده اجباري تن بدهند.
آينده اجباري زماني براي بچهها پيشميآيد كه از طرفي امكان تجربه فرصتهاي شغلي مهارتي را پيدا نكنند و از طرفي جامعه و خانواده اهميت و ارزشي براي چنين مشاغلي قائل نباشند. امروز فارغالتحصيلان بيكار حتي از بهترين دانشگاههاي كشور كم نيستند اما به راحتي ميتوان جوانان ناراضي را در دانشگاهها پيدا كرد كه به زحمت در كنكور قبول شدهاند. آنها بهنظرشان آنجايي كه بايد باشند نيستند و به مرور جزو دانشجويان معمولي رشته خود يا معدل پايين رشته خود ميشوند. اين گروه هميشه با احساس ناخوشايند عدمرضايت به دانشگاه ميآيند. پس دور از ذهن نيست كه بعد از فارغالتحصيلي هم بيكار خواهند ماند يا در حد انتظار موفق نخواهند شد. درس خواندن خوب است اما خانواده بايد باور كند كه درس خواندن فقط يكي از راههاي موفقيت است.
براي نجات بچهها از آينده اجباري به اين پيشنهادها فكر كنيد:از كودكي براي موفقيت بچهها نقشه بكشيد و بعد از برخورد با هر توانايي آنها به فكر ايجاد فرصت براي بهتر شدن آن استعداد باشيد تا بچهها زمينههاي مختلف را تجربه كنند؛ مثلا اگر كودكتان خوب نقاشي ميكند، ميتوانيد با چسباندن آثار او به ديوار، فرستادن كودك به كلاسهاي نقاشي، شركت با كودك در نمايشگاههاي نقاشي، توجه دادن كودك به نقاشيهايي كه روي ديوار شهرها كشيده ميشود، زيبايي ديوار خانهتان بعد از رنگآميزي نقاش و... او را با هنر نقاشي يا شغل نقاشها آشنا كنيد.
* گاهي نگاه دقيقتري به جامعه داشته باشيد و بهعنوان پدر و مادر به افرادي كه در رشتههاي معروف درس خواندهاند اما زندگي كاري موفقي ندارند و برعكس فكر كنيد. براي فرزندتان اين حق را قائل باشيد تا از شما مشورت بگيرد اما از يكبار فرصت زندگي براي خودش استفاده كند نهفقط برآورده ساختن آرزوهاي شما!
* كمك به رشد خلاقيت بچهها از مهارتهاي پايهاي است كه براي موفقيت در هر شغل و حرفهاي لازم است. براي رشد خلاقيت بچهها از شيوههاي بازي، ساخت كاردستي، كلاسهاي خلاقيت، مسابقه فكر خلاقانه در خانواده و... ميتوانيد كمك بگيريد. يك فرد خلاق هيچ وقت خود را گرفتار نميبيند و اگر راهي براي موفقيت پيدا نكند، راهي ميسازد.
2- بعضي پدر و مادرها از اينكه بچههايشان پرتوقع شدهاند و به امكاناتي كه دارند و ميزان دارايي آنها راضي نميشوند، شكايت دارند. اين بچهها معمولا بهانه و درخواستهاي بيشتري از والدين خود دارند و اغلب بدون آنكه زحمت پدر و مادر را به ياد بياورند، از آنها گله دارند. اما دقيقا ممكن است همين رفتار را والدين هم با بچههاي خود داشته باشند و بچهها اين قدرنشناسي را از والدين خود يادگرفته باشند؛ مثلا زماني كه اين بچهها زحمت كشيده و درس خواندهاند اما با واكنش نمرهمحور بعضي پدرو مادرها روبه شدهاند كه: چرا بهتر نشدي؟ چرا 20نشدي؟ دوستات چند شد؟ و... . اين جملات عادي و پرتكرار، يكي از دلايلي است كه كمكم عدمرضايت، قدرنشناسي در برابر زحمات ديگران و دائم شرايط خود را با ديگران مقايسه كردن را به آنها ميآموزد.
می خواهد چکاره شود؟* بهتر است:فرزندان را با افراد ديگر مقايسه نكنيم تا آنها هم براي رضايت از خود و عملكرد خوب دائم بهدنبال مقايسه شرايط و افراد نباشند.
* نمرهاي كه به فرزندتان ميدهيد نمره به تلاش او باشد نه نمره كاغذي او؛ چراكه اينگونه ميآموزد براي موفقيت آينده خود زحمت بكشد، نه اينكه از هر راهي براي يكشبه پولدارشدن و... بهدنبال نتيجه ظاهري باشد.
3-بسياري از افرادي كه موفقيت شغلي دارند از يك ويژگي مشترك برخوردارند؛ روابط اجتماعي مناسب. اگر بخواهيد كه فرزندتان چه از راه تحصيلات دانشگاهي يا تخصصهاي مهارتي شغل موفقي داشته باشد، بايد او را مجهز به روابط اجتماعي كنيد. براي كمك به بلوغ اجتماعي فرزندتان از اين راهها كمك بگيريد:
پايه روابط اجتماعي خوب، اعتماد به نفس است. براي تقويت اعتمادبهنفس كودكتان به او احترام بگذاريد، با او صحبت كنيد و از او نظر بپرسيد و او را از قبل در جريان بگذاريد كه ممكن است نتوانيد از همه پيشنهادهاي او استفاده كنيد اما حتما از نكات خوب آن كمك ميگيريد. جلوي جمع او را تحقير نكنيد، مشوق او در كارهاي خوبش باشيد و... .
* هرچه ميزان تعامل خانواده با اجتماع، فاميل و... بهتر باشد فرصت بيشتري براي تجربهآموزي و ارتباط با جامعه به فرزندش ميدهد. صله رحم را بهعنوان توصيهاي ديني كه فوايد اجتماعي و اخلاقي آن به موفقيت كاري آينده فرزندتان هم كمك ميكند فراموش نكنيد.
* بازيهاي كودكان بهترين فرصت براي رشد مهارتهاي اجتماعي آنهاست. اگر به جاي برنامهريزي براي بازي شاد و آموزنده، خود را با خريد يك تبلت و بازيهاي ديجيتال آسوده كنيد، كودكتان به جاي تعامل با همسالانش، خود را در گوشهاي از خانه و مشغول به بازيهاي كامپيوتري و... ميكند و اينگونه فرصت يادگيري تعامل خوب را از دست ميدهد.
همبازي داشتن، يكي از فرصتهاي مهارتآموزي بچههاست. با آموزش راههاي دوستيابي و همچنين فرصت داشتن خواهر و برادر، به اينكه آنها باتجربه شوند كمك كنيد. نگران دعواهاي گاه گاه بچهها نباشيد. همين قهر و آشتيها، در مدلي كوچك به بچهها شيوهها و مشكلات ارتباطات اجتماعي را ميآموزد.
4- داشتن شغل گاهي راهي براي كسب درآمد است و گاهي برآورده كردن احساس حضور اجتماعي و مفيد واقعشدن. براي آنكه بدانيد چه شغلي مناسب فرزند شماست، علاوه بر تواناييها و علائق او، مهم است كه او دختر است يا پسر. اگر به اشتباه يكي از معنيهاي كار، حضور در خارج از خانواده تعبير شود براي دختران آسيبهايي به همراه دارد. پس حواستان باشد كه كار را به چه معني براي بچههاي خودتان تعريف ميكنيد؟
امروزه مشاغل خانگي فرصت خوبي است تا علاوه بر درآمدزايي و ايجاد حس مفيد بودن، زنان بتوانند با آرامش به نقشهاي خاص خود چون همسرداري، فرزندپروريو... رسيدگي كنند. مشاغل خانگي وسعت زيادي دارد. انجام و فروش كارهاي هنري، امور مرتبط با كامپيوتر همچون برنامهنويسي، تايپ و نويسندگي و... از اين جملهاند. در حال حاضر تعداد زيادي از زنان شاغل كه موظف به حضور در محل كار خود در ساعت و روزهاي مشخص هستند، از تداخل نقشهاي خانوادگي، كارهاي شخصي و مورد علاقهشان و وظايف كارمندي خود به ستوه آمدهاند و اين مشغلهها موجب خستگيهاي روحي آنها شده است. از اينرو بهتر است اگر كارمند هستيد در كنار بيان مشكلات خود براي دخترتان، او را با انواع متنوع مشاغل خانگي كه مزاياي ويژهاي نسبت به كارهاي بيرون از خانه نيز دارند، مطلع كنيد و آنها را با مهارت رشد دهيد.
5- قديمها رسم بود زماني كه بچهها در آغاز نوجواني قرار ميگرفتند، در اوقات فراغت آنها فرصت عملي براي كار كردن مهيا ميشد. اين روش اگرچه خوبيهايي را به همراه داشت اما گاه در آن افراط ميشد و توجه به شادي و علائق نوجوان در آن ناديده ميماند. امروزه اما برخلاف آن رويه، افراطها به شكلي ديگر درآمده و والدين دغدغه اين را دارند كه مبادا فرزندشان قدري سخت بگذراند. افراطهاي ما كار را به آنجا رسانده كه بهخاطر توجه افراطي والدين به درس خواندن يا بازي كردن بچهها، حتي كارهاي بچهها را بهخودشان نميسپارند.
كودكي كه در اين شرايط رشد كند قطعا نميتواند مسئوليتپذيري قابلقبولي داشته باشد و همين نقص شخصيتي ممكن است موجب شكست خوردن او در آينده شغلي و اجتماعياش باشد. علاوه بر اين، براي آنكه فرزندي بتواند در آينده صاحب حرفه و شغلي شود بايد بتواند در برابر سختيها مقاوم باشد و از قبل براي آن تمرين كرده باشد. اگر ميخواهيد تحمل سختيهاي فرزندتان را بالا ببريد از اين راها كمك بگيريد:
* خداوند وقتي ميخواهد زني را به مقام مادري برساند، طي 9ماه او را در زمانهاي مختلف به انواع سختيهاي جسمي و... مبتلا ميكند تا كمكم براي درد بزرگي كه زايمان بر او وارد ميكند، آماده شود و سپس بتواند با سختيهاي تربيت فرزندش كنار بيايد. روانشناسي نام اين شيوه آماده كردن افراد براي سختيها را «اصل حساسيتزدايي منظم» ميگذارد. اگر شما، در نقش پدر يا مادر شغلي داريد كه ميتوانيد بخشي از امور آن را در خانه انجام دهيد از اين راه استفاده كنيد و بخشي از وظايف خود را به فرزندانتان بسپاريد يا در حضور آنها كارتان را انجام دهيد تا سختيهاي كار وزندگي براي آنها روشن شود. سفر هم فرصت خوبي براي افزايش تحمل بچههاست اما نه سفري كه هتل آن بدون هيچ نقصي آماده باشد، غذا را هميشه در رستوران بخواهيد صرف كنيد و... . طوري سفرهايتان را ترتيب دهيد كه در كنار تنوع و خوشيهاي سفر، گاهي هم بچهها لازم باشد در چادر و كنار جاده با وجود گرما يا سرما استراحت كنند. گاهي تحمل گرسنگي در سفر، تلاش براي آماده كردن وسايل پخت غذا و... ميتواند جمله قديميها را به درستي محقق كند كه «بسيار سفر بايد تا پخته شود خامي».
* اگر فرزندان آنچه كه ميخواهند را بدون تأخير يا زحمت بهدست آورند، در آينده نيز توان تحمل ناكاميها را نخواهند داشت. پس هميشه تهيه آنچه فرزندان ميخواهند به معني خوب پدر و مادري كردن نيست؛ خواستههاي فرزندتان را به 3دسته تقسيم كنيد؛ بخشي را زود و بخشي را با تأخير تهيه كنيد و بخشي را هيچ وقت به انجام نرسانيد. اگر پدر و مادري محبتشان را به فرزند نشان داده باشند و منطقي با فرزندشان صحبت كنند، ميتوانند فرزندي مقاوم تربيت كنند كه تحمل نرسيدنها و نداشتنها را داشته باشد و ياد بگيرد كه براي رسيدن به هدفش تلاش كند.
منبع:hamshahrionline.ir
افزودن دیدگاه جدید