آرزوهاي دختر 25 ساله
یک نت ـ من 25سالمه واقعا نا امیدم از زندگی به هم سن و سالام که نگاه میکنم و میبینم دارن زندگی میکنن راحت خانواده تشکیل دادن وخوشبختن غبطه میخورم احساس میکنم خدا منو دوس نداره که داره منو از داشتن خانواده محروم میکنه دلم آتیش گرفته که چرا من باید از این دنیا سهمم تنهایی باشه سهمم بی کسی باشه ،دعاهامم مستجاب نمیشه
نمیدونم چرا آدم گناهکاری هم نیستم اگرم بودم توبه کردم ولی خدا به وعدش عمل نمیکنه آخه من جز دعا چیکار میتونم بکنم آخه جز خدا ازکی بخوام شاید اگه کسه دیگه دعام کنه خدا گوشه چشمی هم به من نگاه کن پس شمارو قسم میدم به حق پنج تن از ته دل منودعا وکمک کنین مشکلم حل بشه ؟
باعرض سلام و تشکر
خدمت شما عرض کنم حقیقت زندگی ما انسان ها رشد و رسیدن به کمال است و شکوفایی استعداد های خدادادی است اگر چه ازدواج و تشکیل زندگی به منظور پاسخ دهی به بخشی از نیازها، عواطف و احساسات مفید است چون انسان یک موجود اجتماعی است و از زمان خلقت این موجود از ساده ترین ارتباطات گرفته تا پیچیده ترین ارتباطات اجتماعی از طریق یادگیری های اجتماعی نسل به نسل منتقل شده است تا حدی که در حال حاضر شما از اینکه در کنار یک فردی زندگی زناشویی ندارید دچار احساس نگرانی ، بی ارزشی و نا امیدی و دیگر احساسات منفی و ناخوشایند هستید.
اگر چه تشکیل زندگی مهم است ولی اساس خلقت انسان و تمام خوشی ها و خوشبختی های زمین و آسمان در ازدواج و تشکیل زندگی مشترک خلاصه نشده است و تمرکز بیش از حد همراه با افکار منفی و پیش بینی های منفی از آینده ای که برای هیچ کس مشخص نیست از طرفی در کنار این افکار، مقایسه خود با دیگران و فاجعه ساختن از تأخیر در ازدواجتان باعث به وجود آمدن افسردگی شده است .
سن 25 سال با توجه به مشکلات اقتصادی و فرهنگی سن شروع برای خواستگاری است و شما نباید خود را مانند یک انسان 35 سال یا 40 سال تصور می کنید که البته در آن سن هم می توان شاد بود و ذهن و روان را مملو از انرژی و لذت کرد.
با خود بگویید آیا زندگی و نفس کشیدن و احساس لذت تنها و تنها در ازدواج است آیا افرادی که ازدواج کرده اند آزاد شده و مملو از شادی هستند یا با وظایف جدید و محدودیت ها جدیدی روبروهستند پس قدری واقع نگر باشید و افکار منفی که جنبه اتوماتیک و خودکار در حال حاضر دارند و شما اکنون فقط هیجان و احساس متأثر از آن افکار منفی را می احساس می کنید را شناسایی کنید این افکار اوقات شما و حال شما را خراب می کنند.
با تمرکز بر سایر موقعیت های زندگی و برنامه ریزی هدفمند و جزیی به زندگی خود رونقی دوباره ببخشید و باورها و اعتقادات و رفتارها مذهبی را تنها و تنها برای سیقلی روح و جان انجام دهید زیرا چه بسا افرادی که هیچ توکل و توسلی ندارند ولی امورد مادی و دنیوی خود را از مسیر منطقی دنبال می کنند و برخی مواقع هم به دست زمان می سپارند و موفق هم هستند.
اما به نظر می رسد شما از خدای متعال انتظار امری برخلاف مسیر عادی و منطقی دارید و دقیقا هم برای خدا تعیین تکلیف می کنید پس با مرور دوباره به مفاهیم مذهبی سعی کنید بدون قید و شرطی آنها را انجام دهید و باور داشته باشید و آن ها را به امید گره گشایی از زندگی انجام ندهید و مسایل دنیوی خود را مانند دیگران از راه عادی و منطقی دنبال کنید و جاهایی که امور در دست شما نیست به زمان محول کنید. موفق باشید.
افزودن دیدگاه جدید