چرا براي بچهدار شدن بايد روابط جنسي داشت؟
چرا ازدواج، سنت پيامبر دانسته شده و بايد ازدواج كرد؟ چرا براي بچهدار شدن بايد روابط جنسي داشت؟ چرا تمام دردهاي زايمان و مانند آن براي زنان است و مردان، تنها در فكر هوس خود هستند؟ به خاطر اين چيزهاي نفرتآور نميخواهم ازدواج كنم.
پاسخ:
قبل از پاسخ به پرسشها توجه شما را به دو نكته جلب ميكنيم: 1ـ خداوند در سوره روم (30) آيه 21 (وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة؛ و از نشانههاي او اينكه همسراني از جنس خودتان براي شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد). رابطه بين زن و مرد و عشق و دوستي بين آنها و آرامش يافتن آنها كنار هم را يكي از نشانههاي خود دانسته است.
بنابر اين اگر چه در ازدواج زنان و مردان، نيازهاي جنسي مطرح است، اما نيازهاي عاطفي و احساس آرامش در كنار هم را نبايد از نظر دور داشت. علاقه و ارتباط ميان زن و مرد تنها يك نياز جنسي نيست. 2ـ در يكي از آيات خداوند ميفرمايد كه انسان را در سختي آفريديم. بر اساس اين آيه شريفه، زندگي انسانها در دنيا با سختيها و مشكلات همراه خواهد بود. در مورد فلسفه وجود سختيها و نقش آنها در تكامل انسانها و معنا يافتن لذتها در كنار سختيها و حتي درون آنها، سخن بسيار است.
اما نكته مهم آن است كه به دنبال آسايش و راحتي مطلق بودن در دنيا و زندگي مادي (كه عالم تضاد و تغيير و دگرگوني است) سعي بيهوده است. بنابراين سختي و مشكل تنها براي زنان و آن هم در دوران نه ماهگي يا درد زايمان نيست، بلكه حتي زناني كه ازدواج نكنند، يا مادر نشوند، يا مرداني كه بار مشكلات و سختيهاي مجرد زيستن را به دوش ميكشند با سختيها و مشكلات خود روبرو هستند.
در عين حال كه دوران سختيها هم كاميابيها و لذتها نهفته است، مانند مادري كه نُه ماه فرزند را درون شكم دارد، كه چه بسا برخي از نيازهاي عاطفي و تنهايي خود را با همان فرزند پر ميكند و يا لذت مادر شدن كه پس از زايمان براي زن حاصل ميشود. به همين جهت زناني هستند كه پس از ازدواج به جهت اين كه داراي فرزند نميشوند، در غم و اندوه به سر ميبرند و از نظر عاطفي احساس كمبود و خلأ دارند.
اينان چقدر تلاش ميكنند؛ خرج مينمايند تا صاحب فرزند شوند. بنابراين نبايد تنها توجه خود را به يك طرف داشته باشيم و صرفاً نگاه منفي و يك جانبه به واقعيتهايي كه در زندگي با آنها روبرو هستيم، داشته باشيم. با توجه به نكاتي كه بيان شد، در پاسخ به سؤالاتتان ميگوييم: اوّلاً: ازدواج يك نياز براي زن و مرد است كه علاوه بر جنبه نياز جنسي، نيازهاي روحي، عاطفي و حتي معنوي انسانها را برآورده ميسازد.
ثانياً: اين مسئله در اسلام به صورت واجب نيست كه گفتيد بايد اجرا شود. ازدواج در اسلام يك سنّت پسنديده و ارزشمند است. تنها در صورتي واجب است كه شخص بدون همسر به گناه ميافتد. پس اگر كسي بتواند خود را از گناهان حفظ نمايد، واجب نيست، اما ترك آن امر پسنديدهاي نيست؛ زيرا چنين كسي نيازهاي جنسي و عاطفي خود را سركوب مينمايد. اسلام چون بر اساس فطرت و نيازهاي انسان شكل گرفته، تجرّد را پسنديده نميداند.
ثالثاً: كسي مي تواند ازدواج كند، اما صاحب فرزند نشود. البته اين مسئله بايد با توافق همسر باشد، اما اين كه براي بچهدار شدن بايد رابطه جنسي باشد، نظام و قانون طبيعت است كه نه تنها در انسانها، بلكه در مورد حيوانات نيز اين قانون جريان دارد اما اين كه حتماً در شب اوّل ازدواج بايد باشد، چنين چيزي در دين اسلام نيامده است و ضرورتي ندارد. چه بسا زن در شب اوّل ازدواج در ايام عادت باشد كه از نظر اسلام مقاربت در ايام عادت حرام بوده و كفاره دارد.
اما اين كه در برخي فرهنگها يا مناطق عادت شده كه شب زفاف شب اوّل ازدواج باشد، مسئلهاي جداگانه است. چه بسا برخي از آداب و رسوم در شب اوّل اجرا ميشود كه از نظر اسلام پسنديده نيست و مورد تأييد عقل هم نميباشد. بنابراين اين قضايا را بايد از اصل ازدواج و نظر اسلام در مورد آن جدا كرد. اگر در پي زندگي بدون سختي و مشقت در دنيا باشيم، به قول خواجه حافظ شيراز: خون خوري گر طلب روزي ننهاده كني. در عين حال چيزهايي لذت بخش در زندگي و خوشبختي در دنيا، در سايه تلاشها و تحمل سختيها به دست ميآيد. چه بسا ميتوان گفت كه هر چه سختي بيشتر باشد، كاميابي و موفقيت پس از سختيها نيز لذتبخشتر است.
افزودن دیدگاه جدید