با دیدن همجنس و غیرهمجنس تحریک می شوم
با دیدن همجنس و غیرهمجنس تحریک مي شوم
پسری 17 ساله ام مدتی است که از وسواس های فکری رنج می برم. از وقتی که به بعضی از احکام از جمله اینکه نگاه کردن به همجنس با لذت حرام است اطلاع یافته ام، باعث مشغول شدن فکرم و تحریک جنسی من در مواجهه با پسرها شده است اما این را باید بگویم که تا قبل از آن اینطور نبودم. این موضوع از طریقی به همکلاسیهایم از گذشته، نیز مربوط میشود که افراد بی بند و باری بودند. و باعث القای اینگونه افکار در من شده اند. اما حالا باید بگویم که حتی در مدرسه خودمان به سختی سرم را بلند می کنم تا مبادا با دیدن پسری به حرام بیفتم.
این موضوع بسیار ناراحتم کرده چرا که حتی با دیدن بهترین دوستم که علاقهی من به او از روی دوستی است نه از چیز دیگر، مدام افکار حرام و شهوات و تحریکات گوناگون در من ایجاد میشود و همین باعث میشود که با وی نیز رابطه ی سردی داشته باشم. خواهشا از کنار موضوعی که بنده مطرح کردم به سادگی نگذرید و چون این موضوع برایم در ارتباط با برادر 4 ساله ام نیز گاهی اتفاق می افتد.
تحقیقاتی در این زمینه کردهام که از آن جمله یاد خدا و به کار گیری عقل و منطق در نفس است. اما چه کنم که نفسم را نمی توانم با عقل ومنطق راضی کنم و اگر هم راضی کنم در مقام عمل نمی توانم آنطور باشم. مشاوره هایی هم از اینترنت گرفتم اما آن ها هم صحبت هایی تکراری را که موثر نیستند به بنده تحویل دادند. مشکل من تنها در ارتباط با پسران ختم نمی شود بلکه با شنیدن کوچکترین و کمترین صدا از یک زن چه در تلویزیون و چه در مقابل دچار تحریک می شوم... .
شاید از نظر شما این ها خنده دار به نظر برسد اما حال و روز من بدتر از اینهاست و با شنیدن صدای بعضی کودکانی که 10-11 ساله اند باعث تحریک من میشود. دائما در پیشگاه خدا توبه می کنم و خواستار اصلاح خویشم. اما می دانم توبه کردنی که در آن اصلاح عمل نباشد تاثیری نخواهد داشت. باید این را به شما بگویم که همهی مشکلاتی که مطرح کردم حقیقت دارد ولی حقیقتا هیچکدام را به قصد و هدف لذت حــرام انجام نمی دهم و تنها امیدم هم به همین ویژگی ام است که ان شاءالله خداوند مرا ببخشد.
می توانم بگویم که تقریبا یکی از ریشههای اصلی این مشکلات بر سر دیدن چند فیلم غیر اخلاقی در پارسال است. و بعد از آن توبه کردم. گاهی اوقات در برابر همجنس هایم یعنی پسر ها، نگاهم را و افکارم را آزاد می گذارم تا شاید این امور برایم عادی گردد و با عث لذت حرامم نشود. اما این روش هم تاثیری نکرد، زیرا که می گویند هر چه به نفس بدهی حریص تر میشود. این ها موجب غفلت من از یاد خدا و افتادنم به گناهان شده است. اما نمی توانم از خودم دفاع بکنم. خواهش میکنم شما هم پاسخ مرا با همان سخنان تکراری ندهید. و به من نگویید که به روانپزشک مراجعه کنم. چون امکان این کار هم نیست. دلم را تمام تیرگی جهل و غفلت و شهوت گرفته است. از نظر روحی بسیار مریض و بیمار هستم. خواهشم از شما این است که پاسخی کامل و جامع به من بدهید.
با عرض سلام و تشکر خدمت شمانوشته شما را با دقت خواندم و از اینکه دچار چنین افکار و درگیری های ذهنی و ترافیک ذهنی و اغتشاش ذهنی شده اید با شما همدردی می کنیم و احساس شما را تا حد بسیار زیادی درک می کنیم و رنجی که از این گونه افکار غیر ارادی و اتوماتیک برای شما به وجود آمده را تا حد بسیار بالایی متوجه می شویم. اما بنده به عنوان کارشناسی ارشد روان شناسی و کسی که چندین سال در حوزه مشغول به تحصیل هستم خدمت شما عرض کنم که این گونه افکار و احساسات که ما آن را یک نوع چسبندگی ذهنی یا همان وسواس فکری می نامیم، تا حدی به دلیل اضطراب و نگرانی هاست و ممکن است در افراد درجه یک شما مانند پدر و مادر، خاله، عمه، دایی، عمو هم به نحوی دیگری پیدا شده باشد. پس بخشی از این وضعیت ژنتیکی است.
بخش دیگر این افکار به دلیل تمرکز بیش از اندازه و واقعی پنداشتن این افکار است. به عنوان مثال شما اقدام به استدلال کردن، قانع کردن و مقابله با این افکار برآمده اید و به دلیل احساس گناه کاذبی که از این افکار برای شما ایجاد شده است ممکن است شما دست به رفتارهای مذهبی برای خنثی کردن احساس گناه کنید. اینکه شما احساس می کنید نفستان باعث این گونه افکار شده است و اینها هوای نفس است و توبه می کنید و از خدا می خواهید که اصلاح شوید و امید به بخشش خداوند دارید و احساس می کنید این افکار شما را از خدا دور کرده و احساس می کنید دلتان را تمام تیرگی جهل و غفلت شهوت گرفته است ووو...، این وضعیت به دلیل این است شما افکار و احساسات و هیجانات خود را ارادی و اختیاری تلقی کرده اید و فکر می کنید این افکار در کنترل شماست و فکر می کنید این افکار واقعی است پس نگران می شوید در حالی که این افکار ممکن است برای هر فردی اتفاق بیافتد ولی چون تمرکز ندارد و می داند که این افکار غیر عادی به دلیل وسواس فکری است با خنده و بی اهمیت شدن می گذرد و درگیر آن نمی شود.
هوا و هوس در مورد رفتارهایی است که ما می توانیم انجام بدهیم و یا ندهیم در حالی که شما در مورد این افکار اختیار و اراده ای ندارید. احساس گناه و توبه زمانی است که شما کاری را عمدا و اختیاری انجام داده باشید و در این موارد شما هم از این احساسات و افکار غیر ارادی و افکاری که ناخودآگاه و به صورت اجباری وارد هشیار شما می شوند عاصی و شاکی هستید . نکته دیگر اینکه شما بعد از توبه هم آرامش ندارید. تمام این مطالب این موضوع را اثبات می کند که تمام این افکار و حجم و نوع و سنخ و جنس این افکار یک نوع وسواس فکری شدیدی است که به دلیل فشارهای عصبی گذشته و فشارهای عصبی نسبت به این افکار به وجود آمده است ممکن است وسواس شما تولید کننده افسردگی و اضطراب هم شده باشد.
نکته مهم این است که شما به دنبال آنجه که می خواهید هستید در حالی نمی دانید چه می خواهید پس حرف های متخصصین و روان شناسان را هم جدی نمی گیرید و دنبال یک چیز دیگری هستید که خودتان هم نمی دانید . مشکل شما وسواس فکری شدید است که باید در مرحله اول بپذیرید و در مرحله دوم به درمان تخصصی آن بپردازید. مشکل شما با توبه، استدلال سازی خود، قانع سازی و... حل نخواهد شد. پس از ما نخواهید که چیزی که خودتان نمی دانید چیست را ما به شما بگوییم شما باید بپذیرید که روان شناس و متخصص به دلیل آشنایی و تجربه ای که در اختلالات روانی دارد، می تواند مشکل شما را درک کند و درمان لازم را به شما ارایه دهد. پس باید چشم و گوشتان را به دقت به کارهایی که متخصص می گوید، بیاندازید و از بهانه گیری و بی ارزش کردن تکنیک های مشاوره و متخصص بپرهیزید. در مرحله اول به دلیل حجم بالای وسواس فکری و ترافیک ذهنی، شما نیاز به دارو درمانی و یا حتی شوک درمانی هستید که هر چه سریعتر باید اقدام کنید در مرحله بعد روان درمانی حضوری را برای حل مشکل تان انتخاب کنید قطعا بدانید هر چه در مقابل نظر متخصص و مشاور مقاومت کنید اوضاع بد و بدتر خواهد شد و تمام ساعت و ثانیه ها زندگی شما مملو از ویروس های خطرناک وسواس فکری با محتوای جنسی خواهد شد.
موفق باشید.
دیدگاهها
به نظر من پاسخ مشاور ، درست به نظر می رسه .
من هم بعنوان یک شخص سوم کاملا متوجه شدم که این مشکل وسواس فکریه و البته به نظر حاد و پیشترفته و معمولا در چنین شرایطی باید از دارو کمک گرفت ولو برای یک دوره محدود تا اول فرد یک آرامشی بگیره تا توان و آمادگی پذیرش روان درمانی را داشته باشه .
به هر حال مراجعه به متخصص اجتناب ناپذیره و شاید اگر این فرد به یک متخصص با تجربه مراجعه کنه ، این بیماری برای آن متخصص یک بیماری کاملا شناخته شده و تجربه شده باشه .
در عین حال برادر عزیز اگر مطلب منو خوندی یک کار دیگه به شما توصیه می کنم که باید بطور موازی با مراجعه به مشاور به آن عمل کنی .
آیة الکرسی را تا العلی العظیم بعد از هر نماز بخون حد اقل ، اگر بیشتر شد بهتر .
فقط بگو از کدوم مسیر میری که خدای نکرده من سر راهت نباشم خیلی خطرناکی به هیچ جنسی رحم نمیکنی /// قربانت دیدار به قیامت
افزودن دیدگاه جدید