رفتن به محتوای اصلی

فوتبال چه بر سر ما آورده است؟ +عکس

تاریخ انتشار:
یک نت ـ حقیقت فوتبال ما این است که باشگاه‌های فوتبال لیگ برتر ما با عنوان باشگاه فرهنگی‌-ورزشی فعالیت می‌کنند اما فقط در حال تأمین هزینه‌های چند ده میلیارد تومانی مخارج سرسام‌آور باشگاه از گوشه‌وکنار بیت‌المال هستند.
فوتبال چه بر سر ما آورده است؟ +عکس

به گزارش فرهنگ نیوز، ورود فوتبال به فرهنگ ملی ایرانیان، هم زمان با دوران پهلوی اول آغاز شد و در دوره پهلوی دوم اوج گرفت. اکنون و بعد گذشت ده‌ها سال از رواج این بازی که ارمغان حضور انگلیسی‌ها در مناطق نفت‌خیز جنوب کشور بوده و تبدیل به ورزش نخست کشور شده است؛ شاید مجالی یافت شود برای بررسی آثار حضور این پدیده جذاب در کشورمان. البته برای هر امری بهانه‌ای نیاز است و بهانه این نوشتار نیز اتفاقات اخیر فوتبال کشور است.

پلان اول: میلان در تهران

حدود یک ماه تبلیغات می‌شود، رادیو، تلویزیون و روزنامه و... تبلیغ می‌کنند که پیشکسوتان تیم فوتبال آث‌میلان به ایران می‌آیند تا یک بازی دوستانه یا تدارکاتی یا نمایشی یا هر اسم دیگری را با تیم پیشکسوتان پرسپولیس انجام دهند.(1)

آث‌میلان به تهران آمد و بازی انجام داد. بازیکنان مربوطه رفتند و نهایتاً فرهنگ ما به نتایج فوق‌العاده زیر رسید:

یک خانم در مقابل چشم بازیکنان از مد افتاده ایتالیایی چنان هیجانی از خود بروز داد که غش کرد و از حال رفت!

چند بازیکن ایتالیایی قبول زحمت کرده و جای گردش در کاخ‌های سعدآباد، به شیرخوارگاه آمنه رفتند تا چند بازیگر خانم به سبک فیلم های خارجی در کنار آنها عکس یادگاری بگیرند.

پرطرفدارترین برنامه تلویزیون از بازیکنان آث میلان دعوت کرد تا به برنامه بیایند و بالاخره چند نفرشان این دعوت را قبول کردند و بر سر خیل مشتاقان منت نهادند و به سیمای ما قدم گذاشتند.

پلان دوم: فرهنگ ورزشگاه

سالهاست بحث حضور بانوان در ورزشگاه‌های فوتبال به گوش می‌رسد اما حتی مدافعان این امر هم که مانند مجری برنامه نود، احکام شرعی در این زمینه را نادیده می‌گیرند و دوست دارند کپی برابر اصل اروپا باشند، حضور در این اماکن را برای نوجوانان، مضر می‌دانند!!!!

جالب اینجاست که اصولا فضای ورزشگاه‌ها آن‌چنان احوال ناخوشایندی دارد که عمق فاجعه را تنها باید در ریشه دعواهای میان بعضی بازیکنان جستجو کرد؛ بازیکنانی که به یک باره در وسط زمین بازی با هم گلاویز می‌شوند و به قصد کشت همدیگر را زیر ضربات مشت و لگد قرار می‌دهند.(2)

پلان سوم: اعتراض دعوا مصاحبه جنجالی و...

فلان مهندس یا فلان دکتر که مربی یا بازیکن فوتبال هستند هم کم یا زیاد، مثل دیگر بازیکنان فوتبال که ممکن است سواد خواندن و نوشتن هم نداشته باشند، گاه مصاحبه جنجالی می‌کنند؛ جلو چشم میلیون ها بیننده تلویزیونی اعمال خشن و اعتراضات نامتعارف از خودشان نشان می‌هند یا مثلاً ممکن است به مناسبت شادی پس از گل، کاری کنند که زبان از بیانش قاصر است.

پلان چهارم: بلایی که سر خانواده‌ها نازل می‌شود

پسر خانواده‌ای را در نظر بگیرید که عکس بازیکن مورد علاقه‌اش را بر در و دیوار نصب کرده‌است. بازیکن مورد نظر یک روز عصبانی می‌شود و چند ناسزای آنچنانی بر زبان می‌راند و ... کودک چشم‌وگوش بسته می‌ماند با کلماتی که تا سال‌ها معنی‌اش را درک نخواهد کرد اما به محض عصبانیت، خطاب به غریبه و آشنا مورد استفاده قرارش خواهد داد.

البته اوضاع درباره بازیکنان خارجی متفاوت است. گذشت آن زمانی که مردم یا قرمز بودند یا آبی یا نهایتا طرفدار تیم شهرستان خودشان. این روزها آبی‌ها طرفدار چلسی هستند و قرمز ها منچستریونایتد را می‌پسندند و البته بارسلون و رئال مادرید و آث میلان و اینترمیلان و بایرمونیخ و بقیه نیز برای خودشان طرفدارانی دارند.

البته فرق این تیم‌ها با تیم‌های ایرانی در سبک زندگی بازیکنان است. مثلا فلان بازیکن خارجی با دختر مورد علاقه‌اش به جزیره .. می‌رود برای تعطیلات کریسمس! یا آن بازیکن دیگر که از قضا دو سه تا بچه هم دارد، با زنی زندگی می‌کند که هیچ یک از معیارهای اخلاقی ما را رعایت نمی‌کند. حالا اینکه این بازیکنان جمیعا با نوشیدن مشروبات ممنوعه در انتهای تمرین‌ها اقدام به تبلیغات و درآمدزایی می‌کنند، امری جداگانه است که یقیناً اثرش را روی طرفداران آنها می‌توان دید. 

پلان نهایی: حالا چه کنیم؟

بخواهیم یا نخواهیم، فوتبالی‌ها خوششان بیاید یا نیاد حقیقت فوتبال ما تلخ‌تر از زهر است. حقیقت فوتبال ما این است که باشگاه‌های فوتبال لیگ برتر ما با عنوان باشگاه فرهنگی-‌ورزشی فعالیت می‌کنند، اما فقط در حال تأمین هزینه‌های چند ده میلیارد تومانی مخارج سرسام‌آور باشگاه از گوشه‌وکنار بیت‌المال هستند.

در این میانه کسی دنبال تربیت فلان بازیکن 18 ساله نیست که ممکن است در دام هوس بیفتد و گناه کند و فیلمش بین مردم پخش شود. کسی دغدغه ندارد که فلان بازیکن خارجی با تنی کاملاً خالکوبی شده به میدان بیاید و بشود الگوی زیبایی جوانان ما. کسی دغدغه ندارد که پول‌های بیت‌المال خرج اتومبیل‌های میلیاردی بازیکنان می‌شود یا خرج تبانی‌های پیدا و پنهان تیم‌ها. فرقی هم نمی‌کند که در شرط‌بندی‌های پشت پرده، چه مبلغی جابجا می‌شود.

با این شرایط اما چاره‎‌ای جز این نداریم که به آینده امیدوار باشیم. امیدوار باشیم که فرهنگ غنی اما مهجور ما در پرورش پهلوانانی چون پوریای ولی در دامن ورزش، بار دیگر خودی نشان دهد. باید امیدوار باشیم که روزی روزگاری تماشاگران فوتبال که به‌ناحق آنها را تماشاگر‌نما می‌خوانیم، خود به خود متحول شوند و جای ابراز ارادت به مرده و زنده داور بیچاره، حیا پیشه کنند و ادب.

شاید امید به آینده اولین قدم باشد اما مسئولان محترم فرهنگی که البته هنوز چاره خاصی برای معضلات سینما، اعتیاد و ده‌ها مشکل دیگر فرهنگی نیندیشیده اند، به حال زار ورزشگاه‌های فوتبال و حواشی آن‌چنانی‌اش فکری بفرمایند.

 

شاید سال‌ها زمان لازم باشد تا مدیران باشگاه‌های ما بفهمند که با راه‌انداختن کارناوال‌هایی مانند بازی پیبشکسوتان پرسپولیس و آث‌میلان، چه فاجعه‌ای را در فرهنگ عمومی ما کلید می‌زنند و جرقه آتش بر کدام خرمن می‌اندازند؛ اما اگر عمر ما به آن روز قد داد، باید دید که آیا مدیران مربوطه، می‌توانند وضعیت اسفناک فعلی را سروسامان دهند یا آنکه دیگر کار از کار گذشته است و باید بر سر گور فرهنگی اصیل‌مان حاضر شویم و مراسم سوگواری برگزار کنیم.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا