علاقه و وابستگی به همجنس
سرنوشت هاي عبرت آموز/ عشق دختر 17 ساله به يك دختر (علاقه و وابستگی به همجنس)
كاربران محترم يك نت : در اين بخش سرنوشت هاي عبرت آموز دختران و پسران گذاشته مي شود كاربران گرامي مي توانند نظرات و راهنمايي هاي خودشون رو در بخش نظرات در پائين صفحه مطرح بفرمايند . با تشكر
دختری هستم 17 ساله که دو سالی است عشق بی حاصلی عذابم ميدهد. عشقی عظيم به يک دختر! بگذاريد از اول بگویم. سال اول دبيرستان با وی آشنا شدم از همان اول برایم خاص بود. خیلی دوستش داشتم. اما سعی میکردم کتمان کنم. هر روز و شب بفکرش بودم، تمام دنيا من شده بود.
حس ميكردم او هم دوستم دارد. باهم صميميتر شديم وقتی کنارم مينشست خيلي ذوق ميكردم و احساس و آرامش خوبی داشتم. اسمش قلبم را ميلرزاند. خدا ميداند به امید دوباره با او بودن تابستان رو چگونه گذراندم. در دوم دبيرستان کنار من ننشست انگار اصلا مرا نمیبیند. خيلي عذاب ميكشيدم وقتی با يكی ديگر صحبت میکرد. وی با دختری صميمي شد که همان دختر با من هم دوست بود و فقط ازحرفهايی كه عشقم به ایشان ميگفت به من میگفت.
جملاتی چون: عاشقت هستم، خيلي دوستت دارم، من خيلي وابسته تو شدم و ... . من فقط عذاب ميكشدم از عشقی كه عشقم نسبت به وی داشت. حتی ديگر اجازه نمیداد به وی دست بزنم.
خلاصـه تير ماه پرسيدم چرا اينقدر اذيتم كردید. ميگفت از رو لجبازی بوده من تو را دوست داشتم و تو تنهاترين حسم بودی و من تظاهر ميیكردم كه او را دوست دارم تا به تو حرص دهم، چون دوستت داشتم. نمیدانم چه كنم، سخنانش را باور كنم يا نه. و از طرفی ديگر چون ميدانم اين عشق هيچ عاقبتي ندارد چون هردو دختريم، ميخواهم فراموشش كنم.
اما نمیتوانم صبح چشمانم را كه باز ميكنم تا شب موقعی كه چشمانم ميبندم در ذهنم است. از دلتنگیاش روزی دو ساعت گريه ميكنم. هر چه سعی میکنم دیگر فکر نکنم و رابطهام را قطع کنم نمیشود.
شما را بخدا كمكم كنيد؟ چگونه بايد از اين عشق بي حاصل راحت شوم.
با سلام به شما پرسشگر عزیز!
حقیقت این است که تا انسان خودش از خطرات یک کار افراطی آگاه نباشد و آن کار را به صلاح خود بداند نمی توان او را از آن کار منصرف نمود. پس ابتدا لازم است شما مطالبی را که ارائه می شود در اختیار فرد مذکور بگذارید تا به یکسری واقعیات پی ببرد و بعد در قدم بعدی خود تصمیم بر ترک اینگونه روابط افراطی بگیرد.
قبل از ارائه راهکارها باید اصل مسأله را ریشه یابی کنیم و علل اینگونه رفتارها را کشف کنیم و سپس حد و حدود آن را با توجه به مسائل شرعی و یافته های روان شناختی مشخص کنیم. بدون تردید انسان دارای یک سلسله نیازهای مادی و غیرمادی است و رشد و کمال او نیز در گرو ارضای صحیح و به موقع این نیازهاست.
یکی از مهمترین نیازهای انسان، نیازهای عاطفی است. انسان از بدو تولد تا پایان عمر باید عواطفش ارضا شود و الا دچار مشکل می شود. نیاز به محبت ورزیدن به دیگران و مورد محبت دیگران واقع شدن دقیقا یک نیاز عاطفی است. این نیاز در طی مراحل مختلف رشد و در مراحل گوناگون زندگی شکل های مختلفی پیدا می کند و در هر دوره ای به گونه ای متناسب با آن زمان باید ارضا شود. در دوره نوزادی از طریق والدین به خصوص مادر با بوسیدن نوزاد، در آغوش گرفتن او و نگاه های محبت آمیز مادر به او و با چسباندن او به خود نیاز کودک ارضا می شود. در این دوره تأمین نیازهای عاطفی کودک به اندازه نیازهای فیزیولوژیکی مانند آب و غذا و پوشاک برای رشد نوزاد ضرورت دارد. در دوره کودکی تأمین این نیاز توسط اعضای خانواده و همه کسانی که به نحوی با کودک ارتباط دارند تأمین می شود. در دوره نوجوانی از طریق دوستان و گروه همسالان و در دوره جوانی از طریق دوستان، خویشاوندان و همسر به این نیاز پاسخ داده می شود. روان شناسان علت وابستگی انسانها را به یکدیگر همین نیازهای عاطفی می دانند. اگر این نیازها از همان اول به طور صحیح و به موقع تأمین شود نوزاد، کودک و نوجوان وابستگی ایمن پیدا می کند و الا وابستگی ناایمن و مرضی در او شکل می گیرد یعنی در عین حال که به دیگران وابسته است ولی احساس امنیت کافی نیز نمی کند و مستعد انواع اختلالات روانی مانند بیماری های اضطرابی، افسردگی و... می شود و دیر یا زود به دامن یکی از این بیماری های روانی فرو می غلتند.
گفتنی است اساس و پایه دوستی ها در سن نوجوانی و جوانی که با جذبه و شور زیادی همراه است، غالبا بر مبنای عواطف و احساسات شکل می گیرد و نه بر اساس منطق و عقل. مقدمه این دوستی ممکن است جاذبیت یک فرد از نظر ظاهری یا شخصیتی یا پاره ای از صفات اخلاقی باشد که او را برای فرد دیگر دوستداشتنی می سازد که توانسته در روح و روان او تأثیر عمیقی بگذارد و خلأ عاطفی اش را به وسیله آن پر کند. ماهیت این دوستی گرچه در ابتدا دوستانه، پاک و بی شائبه است، ولی امکان آلوده شدن آن به مسایل دیگر وجود دارد. زمانی که این علاقه به اوج خود می رسد، آنها را دچار سرگردانی می کند که اکنون چه باید بکنند. این سرگردانی ممکن است با بعضی آثار مخرب دیگری همراه شود.
روانشناسان معتقدند احساس تعلق و وابستگی به دیگران از اساسی ترین نیازهای فردی است و بر رشد روانی جسمی و اجتماعی فرد تأثیر می گذارد. در واقع دوستان برای فرد تكیه گاهی هستند كه به او احساس امنیت می دهند. همسالان حكم درمانگران قابل اعتماد و سرمشقهای رفتاری را برای یكدیگر دارند. این كنشهای متقابل با دوستان باعث می شود كه آنها احساسات و عقاید یكدیگر را هر چه بیشتر درك كنند و در برابر آن حساس باشند.[1]
مرحله اجرائی، مرحله ای است كه جوان می خواهد بهترین و ارزشمند ترین چیزی كه دارد به دوست صمیمی خود هدیه كند و این یكی از ویژگی های مهم این مرحله است كه اریكسون یكی از روانشناسان غرب، آن را مرحله صمیمت نام گذاری كرده است. جوان تمام هم و غم اش و فكر و اندیشه اش ، دوستی است كه برای او ارزش و اهمیت قائل است به همین جهت است كه روابط دوستانه اش بسیار زیاد است. بنابراین چنین حالتی در این دوران چندان غیرطبیعی نیست.
لازم به ذکر است جوانانی که از روحیه عاطفی بیشتری برخوردارند و اجتماعی تر و خونگرم هستند تحت تأثیر احساسات و عواطف دیگران بیشتر واقع می شوند.
علاقه و وابستگى به دوستان تا وقتى كه موجب اخلال در برنامه زندگى و كارى انسان، مزاحمت با حقوق والدین، مشغولیت ذهن و ضعف اراده و عدم اعتماد به نفس و ضعف ایمان نگردد اشكالى ندارد، بلكه اگر در راستاى اصلاح و قوّت بخشیدن به این امور باشد بسیار خوب و مفید خواهد بود، البته بهترین سیاست در این مسائل، میانهروى است و زیادهروى و افراط در آن موجب به وجود آمدن مشكلات ذكر شده خواهد گشت، در نتیجه اگر بخواهید در این مسأله در حد اعتدال رفتار نمایید درباره مشكلات آن فكر كنید و سعى كنید خود را قانع كنید كه افراط در این زمینه به ضرر روح و سلامت روان شما است. علاوه بر این كه افراط در این گونه دوستىها گاهى اثر عكس مىگذارد و روابط دوست با انسان به جاى گرمى به سردى مىگراید. زیرا افراط شما موجب به وجود آمدن توقع زیادتان مىگردد و ممكن است او نتواند در حدّ توقّعتان شما را راضى نماید.
علت دیگر دوستی های افراطی نیاز جنسی است که هم پایه های زیستی دارد و هم جنبه روانی، لذا میل به جنس مخالف شدت پیدا می کند و گاهی اوقات نیز به دلایل گوناگونی ممکن است در قالب همجنس خواهی ظاهر شود. بنابراین علت این وابستگی ها در واقع نیازهایی است که انسان دارد اما سؤال اینجاست که اگر علت آنها نیازهای واقعی زیستی و روان شناختی است چرا تبدیل به اختلال رفتاری و انحراف می شود؟ علل این انحرافات رفتاری بسیار زیاد است و هر فردی ممکن است به دلایل خاصی دچار این انحرافات شود.
گاهی خانواده ها وظیفه خود را به دلیل عدم آگاهی یا اهمال کاری درست انجام نداده اند، گاهی اوقات دوستان ناباب، گاهی رسانه های جمعی و تبلیغات فرهنگی و الگوسازی های غلط، تقلیدهای کورکورانه، بالا رفتن سن ازدواج، اختلاط دختر و پسر در دانشگاه ها، نداشتن الگوهای مطلوب، جهل و ناآگاهی از پیامد انحرافات رفتاری، افراط و تفریط ها، ضعف ایمان و بی توجهی به آموزه های دینی، کم رنگ شدن ارزش های اخلاقی و معنوی و ده ها عامل دیگر می توان برشمرد که می توانند علل این مشکلات رفتاری بین نوجوانان و جوانان باشند. اما از نظر شرعی حکم این وابستگی ها چیست و حد و حدود آن چه مقدار است؟
از نظر شرعی دوستی با جنس موافق و محبت ورزیدن به یکدیگر اشکالی ندارد اما اگر تبدیل به لذات شهوی و جنسی شود در هر مرتبه ای که باشد اعم از نگاه کردن، بوسیدن و تماس بدنی، همه حرام است و باید به جوانان تذکر داده شود تا حدود شرعی را در اینگونه ارتباطات دوستانه مراعات کنند و برای پیشگیری باید قبل از این که اینگونه وابستگی ها به انحراف جنسی و رفتاری تبدیل شود نکات زیر را رعایت نمود:
- از نگاه های تند و خیره شدن به اندام یکدیگر خودداری گردد زیرا همجنس بودن مجوزی برای نگاه های شهوت آلود نیست.
- در محیط هایی كه با هم هستند حتی الامکان باید از پوشش مناسب استفاده کرد و از نیمه عریان شدن در مقابل دیگران اجتناب کرد.
- اجتناب از خوابیدن کنار هم و زیر یک پتو.
- اجتناب از گفتگوها درباره مسائل جنسی.
همچنین تذکر این نکته ضروری است که افراط در اینگونه وابستگی ها به زندگی آینده آنها به صورت جدی آسیب می رساند زیرا با هزینه کردن عواطف بیش از حد معمول با دوستان، باعث می شود در آینده نتوانند روابط عاطفی وجنسی مطلوبی با همسر خود داشته باشند زیرا هر انسانی دارای یک منبع محدودی از انرژی روانی است و همین طور که توانایی جسمانی او محدود است انرژی های روانی او نیز محدود است بنابراین باید این انرژی ها را به موقع، به تدریج و با احتیاط هزینه کرد.
یکی دیگر از آسیب های خطرناک وابستگی های افراطی، ضعیف شدن اراده و محدود شدن قدرت انتخاب است زیرا افراد وابسته در تصمیم گیری های خود نیز به دیگران وابسته می شوند و نمی توانند به موقع و به نحو صحیح تصمیم بگیرند.همیشه موفق باشید!
1. ر.ك ماسن و دیگران، رشد و شخصیت كودك، ص 506.
منبع:soalcity.ir
دیدگاهها
سلام دوستان منم این دردودارم می کشم..من عاشق معلمم هستم..الآن نزدیک سه ساله که این حس رودارم.خیلی بهش وابسته شدم..شمابگیدمن چکارکنم؟؟-بدون اون زندگی محاله
سلام دوستان منم این دردودارم می کشم..من عاشق معلمم هستم..الآن نزدیک سه ساله که این حس رودارم.خیلی بهش وابسته شدم..شمابگیدمن چکارکنم؟؟-بدون اون زندگی محاله
سلام دوستان منم این دردودارم می کشم..من عاشق معلمم هستم..الآن نزدیک سه ساله که این حس رودارم.خیلی بهش وابسته شدم..شمابگیدمن چکارکنم؟؟-بدون اون زندگی محاله
فقط بلدید مسخره کنید!انشالاه سرتون بیاااااااااااد!!!!
Vaaaaaayyyyyy khoda:|||
Nemidoonam chi begam
Faghat har chi zood tar faramooshesh koni behtare
Saee kon faramooshesh koni
Vaaaaaayyyyyy khoda:|||
Nemidoonam chi begam
Faghat har chi zood tar faramooshesh koni behtare
Saee kon faramooshesh koni
هه
دخترا آدم بشو نیستن
سلام من اول دبیرستانم عاشق معلممون شدم خیلی دوسش دارم بهش وابسته ام دارم از این عشق عذاب میکشم چیکارکنم از این عشق بی حاصل رهایی پیدا کنم؟
سلام منم عاشق رفىقم شده بودمسال اول دبيرستان بدجور دوسش داشتم ولى خدارو شکر الان برام عادى شده و عاشق ى دختر شدم.تو هم اوا بايد با خدا دوس بشى,نمازتو بخونى,به خدا توکل کن کمکت ميکنه ابجى اين ى چيز عاديه ک نبايد جدى گرفته بشه
منم مثل این دخترم منم عاشق همجسم شده عشق عشقه ی احساس قشنگ ک از قلب میاد هیچ کس هم نمیتونه جلوش و بگیره من عشق و با وجود اون تجربه کردم حتی اگه هکه ازمون بدشون بیادما همدیگه و داریم
س.تورو خدا درک کنین این دخترو بخدا خیلی سخته نه قحط دختره نه پسر اگه راه بلدین راه نشون بدین اگه نه شماتت نکنین
دختر خانوم نترس خدا هواتو داره
عشقرابرایخودخواستنهوساست...عشقرابرایخوشبختیدمیخوام.عزیزمانشااللهتوبهکنی.بخداعشقدروغ.
خانمهایتازهعقد.بیاییدزندگیمونروباعقدنهباعهدادامهبدیم.منبرج۹۳/۲/۲۲ازدواجباسمیهعباسیسیسیکردهبودمکهخیلیمدعیبودعاشقمه.امامتاسفانهبادخالتخانوادهاش.ازهمجداشدیم.یعنیطلاق.زناگهوفاداشتبهمعصومینزهرنمیدادن.خیانت،عایشهبهپیغمبر.بهامامحسن.
بزرگترینسلاحشیطانزنهاهستن.کتابنحجالفصاحه.حدیثیازرسولاکرمص.اززنبدبترسیدودوریکنید.واززنخوبهماعتمادنکنیدواعتیادکنید.رسولاکرمص
بزرگترینسلاحشیطانزنهاهستن.کتابنحجالفصاحه.حدیثیازرسولاکرمص.اززنبدبترسیدودوریکنید.واززنخوبهماعتمادنکنیدواعتیادکنید.رسولاکرمص
ببخشیدولی شماخیلی ..........هستید..
قشنگترین عشق ،لزبین هستش ای کاش دختر بودم
من بدبخت ازتنهایی پوسیدم اینهام به همدیگه بمالن
امان ازپسرا
زندگی زیباست
احساس انسان با ارزشترین دارایی اونه خرج هرکی بکنه از هر جنسی و بهش آسیب نزنه و شان و شئونش رو حفظ کنه خاطره خوشایندی رو برای همیشه باقی می ذاره آدمی که احساس رقیق داره بر اونی که نداره فضل و برتری داره بقول شاعر :به کدام مذهب است این که کشند عاشقی را که تو عاشقم چرایی- من یه آقای 43 ساله ام که در نوجوانی ام اینکاره حرفه ای بودم اگه مواظب رفتارت باشی بعدا تبدیل به خاطره خوشی می شه
منم هفده سالمه و در دبیرستان عاشق دختری شدم که به من علاقه ای نداره و باهم قهریم، اما من عاشقشم و نمیتونم فراموشش کنم...
واقعاک آدماعجیب شدن من نسبت ب دوستام حس رقابت دارم اونوقت یکی ازدوستش عشق میخاد!!پناه برخدا
سلام اول باید به همه دوستان بگم که تا وقتی دچار این ماجرا نشدید حرف نزنید اگه مسخرس پس چرا میایید برا بازدید سایت
منم۱۷سالمه مثل توام البته یکی از دوستام این حسو ب من داره و منم میدونم ک عاقبتی خوبی نداره
من بهش هیچ حسی نداشتم هیچ حسی
باهم دوست بودیم ک کلاس دوم با یکی دیگه دوست شدم وسطای سال بهم گفت
و همیشه دعوامون بود و من درکش نمیکردم دعواهامون خیلی الکی بخاطر اینکه من با دوستم میرفتم بیرون میخندیدم دستشو میگرفتم یا.....برای من خیلی اهمیت نداشت ولی اون خیلی عذاب میکشید همیشه گریه میکرد وقتی این اتفاقا میفتادتا اینکه منم یکم مثل خودش شدم و گریه هم کردم،ولی اصلا باهم حرف نمیزنیم دیگه رابطمون شده سنگو شیشه ولی دوسش دارم و اون خیلی بیشتر.....با اینکه لطمه زیادی ب درسام وارد شده ،ولی دلم نمیخاد دلشو بشکونمو بزنم زیر همه چی
خیلی بده خیلی تا دچارش نشید نمیفهمید....................هیچ راهی نمیتونه کمکت کنه تا وقتی خودت خسته نشی
واقعا خیلی بده کسی تا دچارش نشه نمیفهمه
مثل ی عاشقکور میمونه.......
عزیزم درکت میکنم خیلی خیلی سخته ولی باید کم کم بهش بی اعتنا بشی و زیاد بهش فک نکنی اون وقت درس میشه من اینکارو کردم ولی بازم هر بار باهاش می حرفم زبونم بند میاد!
5saleeeee k dargire in hsam...-_____- aahqshammm sakhtar azun ine k yki dgam tu xndgish bashe....kheili khasam kheili
فک میکردم فقط خودم اینطوری هستم ماشا.... زیاده ولی خیلی طرفو دوس دارم طوری ک همکلاسیام هم فهمیدن اونم منو دوس داره ولی نگرانه آبروم جلو خانوادم و دوستام هستم...منم یه زمان میگفتم اوناییکه اینطورین باید اعدام کرد فک میکردم عجیبن چندشم میشد والی الان عاشقشم امیدوارم ب هم برسیم دوسش دارم
فک میکردم فقط خودم اینطوری هستم ماشا.... زیاده ولی خیلی طرفو دوس دارم طوری ک همکلاسیام هم فهمیدن اونم منو دوس داره ولی نگرانه آبروم جلو خانوادم و دوستام هستم...منم یه زمان میگفتم اوناییکه اینطورین باید اعدام کرد فک میکردم عجیبن چندشم میشد والی الان عاشقشم امیدوارم ب هم برسیم دوسش دارم
من عاشقم ولی اصلا هیچ نیته بدی بهش ندارم تحریک نمیشم مثله همه همجنسبازا به جنس مخالفم احساس دارم اینطور نیس لز باشم از لز بودن چندشم میشه ولی عاشقه طرفم ...اگه باهم باشیم همه کار میکنم اما لز بازی ن......شاید هم برا چند سال باهاش زندگی کنم حاضرم شوهر نکنم باهم باشیم عشقه اونو به همه ترجیح میدم
من اين مشكل رو داشتم به روانبزشك مراجعه كردم بهتر شدم حتما به روانبزشك مراجعه كن
ببینید اصن اون طوری که فکر میکنین نیس.الان شش ساله از اول راهنمایی ی دختره عاشق منه.من حالم ازش بهم میخورد ولی همه ادماوابسته میشن کاملا طبیعیه بخصوص اگه طرفتون ی سری اخلاقای خوب داشته باشه مهربونیو شعورو شخصیتو وفاداری و این باعث شد من کم کم دوسش داشته باشم.این درست نیس که تا همچین چیزی میشنوین در مورد لز حرف بزنین چون من به عنوان کسی که تو این شرایطم میگم ما فقط همو دوست داریم بخاطر اخلاقای خوبمون همیندرست صحبت کنین خواهشا کساییم که تجربه نداشتن حرف نزن.اگه قرار به مسخره کردنه من از اونایی بودم که به این دوست داشتنا میخندیدم.بفهمین چی میگین.
من بطورکامل درکتون میکنم چون خودمم الان ازاین قضیه زجرمیکشم واقعا درد بدیه باورکنید کنکورموبخاطر ش خراب کردم.هیچ علاقه جنسی بش ندارم فقط عاطفی وحشتناکه توروخدا برو پیش روانپزشک
خودت برو پیش روانپزشک عزیزم.من بلدم کنکورمو جوری بدم که میخوام شما اگه کنکورتو بد دادی مشکل از خودته الکی دنبال بهانه نگرد.مدیریتم خوبه ادم بلد باشه
کاش میشد توی این زمان هم مث قدیما دختر پسرا تا ب18سالگی میرسیدن میرفتن سر خونه زندگی شون.واقعا روان پاکی پیدا میکنه آدم.فقط ب فکر خوشبختی همسرتی نه چیز دیگه.الانا بجای زندگی سالم یه سری جوامع ب حساب خودشون پیشرفته یه سری عقایدو توی مردم عوض کردن.کاش بشه یه روز مث قبل شیم
خیلی سخته.همین...
منم یه دخترم ویه ساله عاشق یه دخترتومدرسمون شدم اولاش خیلی حس خوبی داشتم اخه اونم منو خیلی دوست داره ولی خچالتیه وهمش ازم فاصله می گیره حتی توچشامم نگا نمی کنه منم چون اون خجالتیه وپایه نیس می خوام بی خیالش شم ولی خیلی دوسش دارم شب وروز بهش فک می کنم اهنگ غمگین گوش می دم....خیلی بده دوس دارم فقط واسه یه هفته باهاش تویه خونه زندگی کنم
سلام.منم همین حس رو تجربه کردم. منم عاشق دوستم شدم و حس می کردم که اون هم همین حس رو نسبت به من داره. ما خیلی با هم صمیمی شده بودیم تا این که سر یه جریان خیلی مزخرف به هم زدیم و اون الان میگه که من دیگه تو رو دوست ندارم ومن هم تنها کاری که میتونم بکنم گریه کردنه
شما که چیزی از این عشق نمیدونی بهش نگو هوس
سلام منم دقیقا همین مشکل ،و دارم اول دبیرستان عاشق یه دختر شدم البته اول اون گفت که عاشق من شده انقدر گفت تا منم عاشقش شدم حالا دو سال گذشته و اون منو فراموش کرده و عاشق یکی دیگه شده اما من هنوزم عاشقشم و دارم داغون میشم
دوستت داشتن جنس موافق همیشه بوده وهست...چون احساسات یکیه قدرت درک یکی هستش...پس دوست داشتن عادیه...اماوقتی ازمرز میگذره این دوست داشتن به نظرمن یعنی اینکه توخودت دوس داری مثل اون باشی یعنی اون شخص رفتارای موردعلاقه ی توروداره ....خب شمام که هم جنسین پس سعی کن رفتاراشویادبگیری تاازخودت به عنوان خانوم لذت ببری نه ازیکی دیگه
دوستت داشتن جنس موافق همیشه بوده وهست...چون احساسات یکیه قدرت درک یکی هستش...پس دوست داشتن عادیه...اماوقتی ازمرز میگذره این دوست داشتن به نظرمن یعنی اینکه توخودت دوس داری مثل اون باشی یعنی اون شخص رفتارای موردعلاقه ی توروداره ....خب شمام که هم جنسین پس سعی کن رفتاراشویادبگیری تاازخودت به عنوان خانوم لذت ببری نه ازیکی دیگه
برو خواستگاریش
عشق عشقه، همجنس و جنس مخالف نمیشناسه.منم وقتی عشقم دستامو میگرفت دیگه فکروذکرم ازهمه چی پاک میشد. عاااااااااشقشم. ترس ازدست دادنش دیوونم میکنه..
اونایی ک ازهیچی خبرندارین لطفا"نظر ندین.من ی دخترم عاشق یکی ازدوستای خودم (F)شدم ازهرکسی هم بیشتر دوسش دارم یعنی درحدپرستش. واسه موندن کنارش هم جونمو میدم فقط مال من باشه... عاشقتم عشقم
منم اىن حسو نسبت به ىکى داشتم اما سال کنکور چون درسم واسم مهم تر بود باش به هم زدم,الان بعد ىه سال اصلا بش فک نمىکنم,ىنى. ىه جوراىى واسم خنده دار شده
عزیزم من کاملا درکت میکنم.منم عاشق یکی از هم کلاسی هام شدم. خیلی دوسش دارم.به طوری ک واقعا بدون اون زندگی محاله. خیلی سعی کردم فراموشش کنم چون اون هیچ حسی بهم نداره و فقط بخاطر دلسوزی باهام دوسته.ولی هر بار نمیشه نمیشه.دو ساله ک همش روز و شب به اون فکر میکنم.اونایی ک میگن فراموش کردیم اون عشق نبوده .عشق فراموش شدنی نیس. فقط باید باهاش کنار بیای. خیلی سخته درکت میکنم..
منو یکی از دوستای صمیمیم یه سالو نیمه باهم درحد عاشقانه یم.اولش عاشق نبودم اما عاشقم کرد به طوری که اسمشو رفتاراشو پسرونه کرد حتی موهاشوکوتاه کرد.خیلی بهم وابسته ایم.اما من خیلی ذهنم درگیر شده.راهنمایی کنید:-(
به دليل كمبود محبت و بحث بلوغه
من حستو درك مي كنم
ميدونم كه ي روز اين حست تموم ميشه
ميدونم سخته ولي سعي كن زودتر تمومش كني
چون هميشه ي رنجي از اين دوران تو دلت باقي ميمونه
به نظرم درسته که شما دخترید ولی احتمالا روحیه تون مث پسرا باشه من خودم با این جور دخترا ی مواجه شدم از کمبود محبت شدیده و از مشکلاتی که به هر نحوی براشون پیش اومده دوست عزیز سعی کن تا جای که می تونی ذهن خودت و به چیزای دیگه ای. مشغول کنی وحتما بری پیش روانشناس توکل به خدا هم یادت نره ایشالا درست می شه عزیزم
Pagination
افزودن دیدگاه جدید