خود فروشی
در چند سال اخیر خیلی ها برای نبودن دین استدلال به اصول اخلاق مینمودند و مدعی بودند که برای انسانها وجود اصول اخلاقی کفایت می کند و با وجود اصول اخلاقی دیگر نیازی به دین وجود ندارد غافل از اینکه آنها نمیخواستند قبول کنند که حتی اصول اخلاقی نیاز به نظارت دارد و آن نظارت باید از طریق دین انجام شود بخاطر اینکه؛
اولاً: از تحریف اصول اخلاقی جلوگیری شود. چون که اگر نظارتی از طرف نظام ماورائی و ما فوق بشری نباشد رفته رفته اصول اخلاقی جای خود را به غیر اخلاقیات داده و اخلاقی وانمود میشود. مثل: سازمانهای به ظاهر بشردوستانه همجنس گرایی و ...
ثانیاً: بعضی از اصول اخلاقی نسبی هستند و اگر نظارتی نباشد از طرف افراد سودجو و شهوتپرست مورد سوء استفاده قرار گرفته و به خاطر اهداف شوم خود غیر اخلاق را اخلاقی تلقی مینمایند. مثل: بعضی از گروههای حامی کودکان بی سرپرست که این را پوششی برای کارهای غیراخلاقی خود قرار دادهاند.
متأسفانه الآن در جامعه غربی اصول اخلاقی به کلی رنگ باخته به طوری که در آخرین رویدادهای غرب شاهد شرم آورترین تظاهرات جهان با عنوان اینکه "چرا نمی گذارید خودفروشی کنیم!" بودهایم.
سؤالی که باید از طرفداران حقوق بشر و آنهایی که مدعی بودند و هستند که بدون دین و با اصول اخلاقی میتوان به جامعه آرمانی رسید این است که؛ آیا به نظر شما این همان جامعه آرمانی است که وعده میدادید؟ ایا جامعه آرمانی شما جامعه ای است که در آن زنها، دخترها و تمامی افراد جامعه در امنیت نباشند و فساد اخلاقی در آن غوغا کند.
حالا که دست بشر از رسیدن به جامعهای سالم کوتاه است و برنامههای بشری توانایی ایجاد جامعهای آرمانی و اخلاقی کاملی را ندارند، پس باید به این امر اعتراف کرد که جامعه آرمانی انسانی در کنار اخلاق به امر دیگری نیاز دارد که به عنوان پشتوانه اخلاق، ضمان حفظ و اجرای آن هم باشد و به یقین چیزی به جز دین نمی تواند متحمل این امر باشد.
وقت آن رسیده است که دست به دامان دین شد و در مقابل برنامههای جامع و کامل دین سر تعظیم فرو آورد.
منبع : www.jonbeshnet.ir
افزودن دیدگاه جدید