رفتن به محتوای اصلی

علاقه و وابستگی قبل از ازدواج

تاریخ انتشار:
یک نت ـمن دختری 15 ساله عاشق پسری 18 ساله ام و دل كندن از او برایم غیر ممكن است و هیچ طوری نمی توانم از او جدا شوم و او مرا برای ازدواج می خواهد .
علاقه و وابستگی قبل از ازدواج

یک نت ـمن دختری 15 ساله عاشق پسری 18 ساله ام و دل كندن از او برایم غیر ممكن است و هیچ طوری نمی توانم از او جدا شوم و او مرا برای ازدواج می خواهد . به نظر شما چه كنم؟قبل از هر چیز بهتر است، كمی درباره ویژگی ها و مشخصات دوران نوجوانی صحبت كنیم. دوره نوجوانی فصل دگرگونی های شگرفی در انسان است كه در آن تمامی قوای زیستی، روحی ، روانی، فكری و عاطفی فرد از دوران بلوغ دچار تغییر و تحولات اساسی می گردند.در طول زندگي يك فرد، وقايعي رخ مي دهند كه از اهميت خاصي برخوردارند . به عنوان نقاط عطفي در زندگي از آن ها ياد مي شود. يكي از اين وقايع بلوغ است.بلوغ در لغت به معني رسيدگي و پختگي است كه در ابعاد جسماني، رواني، عاطفي، معنوي و اجتماعي در سنين نوجواني پي ريزي مي شود. بلوغ دوره بحراني انتقال از مرحله كودكي به بزرگسالي و زمان كسب قدرت باروري است. گرایش به جنس مخالف از پدیده های شایع دوره نوجوانی و از تغییرات دوران بلوغ است. در این دوره نوجوان در باره رابطه با جنس مخالف كنجكاو می شود كه  كنشی طبیعی از مراحل رشد انسان است ؛ اما مشكل زمانی ایجاد می شود كه بعضی از نوجوانان فراتر از سطح سن و تجربه خود وارد این روابط می شوند. چون یكی دیگر از ویژگی های این دوران استقلال طلبی و بارز شدن منیت فرد است ،متاسفانه فكر می كنند كه انتخاب شان درست است و به نظریات دیگران توجه چندانی نمی كنند.گرایش به جنس مخالف یك كشش ذاتی است كه خداوند آن را برای بقای نسل در وجود انسان قرار داده اما نكته اساسی این است كه این نیاز در بهترین و سود بخش ترین شرایط پاسخ داده و باعث رشد و تعالی انسان شود. موقعیتی مانند ازدواج كه فرد با آگاهی و شناخت همه جانبه، همسر ایده آل و مناسب خود را در سایه خانواده و برای رسیدن به آرامش و سایر هدف های عالی انسانی انتخاب كند . این امر مستلزم رسیدن به درجه ای از پختگی و خودشناسی است كه قطعا دوره بحرانی و پر تلاطم نوجوانی فرصت مناسبی برای آن نمی تواند باشد . مرتكب خطاهایی در این دوران شدن ، بسیاری از فرصت های ناب و ارزشمند آینده را از انسان سلب خواهد كرد. تقاضای عاجزانه من از شما این است كه در این مورد با عقل و نه با احساس عمل كنید، زیرا طبق تجربه ما  عمل احساسی در این گونه موارد، پشیمانی هایی، همراه با آسیب های فراوان روحی و روانی برای شما و خانواده تان در پی خواهد داشت كه خلاصی از آن نیاز به مدت طولانی و صرف هزینه بسیار دارد . جای پای  آسیب ها، برای همیشه در زندگی بر جای می ماند.از شما می خواهم كه اندكی با خود خلوت كنید و به یاد آورید كه در اولین روزهایی  آشنایی و دوستی شما با این آقا،  به لحاظ روحی در چه شرایطی قرار داشتی؟ رابطه ات با سایر اعضای خانواده و خصوصا پدر و مادرت چگونه بود؟ آیا دلیل گرایش و محبتت نسبت به او احساس تنهایی نبود كه در خانه تجربه می كردی؟ آیا با خودت فكر نمی كردی كسی به شما توجه نمی كند؟ ناگهان پای این دوستی به زندگی ات باز شد؟البته از چگونگی آشنایی و طرح دوستی شما چیزی نمی دانم، اما معمولا دختران و حتی پسران به سن و سال شما تنها به دنبال پاسخ گفتن به احساس نیاز دوست داشته شدن و مورد توجه بودن، درگیر ارتباطاتی از این دست می شوند. اما آیا واقعا كسی كه خود سرشار از نیاز است ،قادر است به ما كمك كند؟ آیا می توان روی قول و قرار كسی كه در دوره ای پر تنش و گذرا از زندگی اش به سر می برد حساب كرد؟وقتی می گویی مرا برای ازدواج می خواهد، یعنی اینكه از پوچی رابطه كنونی تان و عواقب پر خطر آن آگاهی داری و به دنبال بهانه ای برای معنا و ارزش دادان به آن هستی! اما واقعا این آقا پسر شرایط تصمیم گیری برای ازدواج و توان تشكیل خانواده را دارد؟ تا چند سال دیگر دارای این شرایط خواهد شد؟ ازدواج نیاز به بلوغ های ششگانه دارد كه بلوغ جنسی ، جسمی، اجتماعی، اقتصادی، عقلی، عاطفی و هیجانی است كه به نظر می رسد شما و پسر مورد علاقه تان تا كسب این بلوغ ها راه زیادی در پیش دارید.به محبت پاك و صادقانه ای كه نسبت به او دارید، حمله و یا بی احترامی نمی كنم، اما از شما می خواهم به سوالاتی كه مطرح كردم ، فكر كنید و ببینید در شرایط كنونی دلیل گرایش شما به یكدیگر چیست؟ صفات و ویژگی ها و شرایط ستودنی و مناسب دیگری یا صرفا نیاز به توجه و محبت؟ در موقعیت فعلی اولویت اصلی زندگی هر كدام از شما چیست؟ ازدواج؟ تشكیل خانواده؟ تحصیل؟ اشتغال؟و.......؟  اگر واقعا قرار باشد با هم ازدواج كنید، آن آقا پسر تحصیلات، شغل و آینده مطمئنی دارد كه  بتوانید روی آن حساب كنید یا زمانی را كه باید صرف تحصیل یا آموختن حرفه ای كند، به دوستی و گپ وگفت با شما می گذراند؟با كمی واقع نگری و دور اندیشی در می یابید اگر واقعا دوستدار یكدیگر هستید ،باید با كمی از خود گذشتگی و خودداری، اجازه دهید هر كدام از شما بهترین و مهم ترین وظایفی را كه برای ساختن آینده اش به عهده اوست ،به درستی انجام دهد . در زمانی كه امكانات مادی(مانند تحصیلات، شغل مناسب و درآمدی معقول برای اداره زندگی) و معنوی(توانایی و پختگی لازم برای انتخاب همسر از روی عقلانیت و نه صرفا احساسات، پایبندی و تعهد به پیمان مقدس ازدواج و...) لازم را برای تشكیل خانواده و ازدواج كسب كرد ، آن گاه با ثابت قدمی و اطمینان اقدام كند.فاصله زمانی هم محكی بسیار مناسب برای احساس واقعی هر دو شماست. اگر همچنان به یكدیگر پایبند بمانید كه این عشق سرمایه ارزشمند زندگی تان خواهد بود . ضمنا مانع رشد و انجام مسئولیت های فعلی تان هم نشده ؛ اگر دریابید كه انتخاب امروزتان از روی عجله و ناپختگی بوده ، بهای سنگینی را برای آن نپرداخته و چیزی را هم از دست نداده اید.ساختن فردا از تصمیم های عاقلانه و سخت امروز شروع می شود.  این دوره دوره دلبستگی های ناپخته و زودگذر است كه درگیری بیش از اندازه و احساسی با آن می تواند صدمات جبران ناپذیری در پی داشته باشد.كتاب «عشق هرگز كافی نیست» پرفسور بك را بخوانید. این كتاب را مهدی قراچه داغی ترجمه كرده و انتشارات ذهن آویز آن را چاپ كرده است.

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا