قتل دوست صمیمی برای حمایت ازپدر
یک نت ـ ابتدای سال جاری به مأموران پلیس خبر دادند جوانی به ضرب چاقو در یک خانه به قتل رسیده است. وقتی مأموران به محل رسیدند جوانی که کاوه نام داشت، اتهام قتل را قبول کرد و گفت دوستش را او کشته است.
قبل از انجام بازجویی از کاوه، به دستور بازپرس پرونده، جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و صحنه جرم نیز با دقت مورد بررسی قرار گرفت. متهم در بازجوییها یکبار دیگر قتل را قبول کرد و درباره چرایی آن گفت: من و فرید با هم دوست بودیم و رابطه خوبی هم داشتیم، اما مدتی قبل فرید با پدرم دچار اختلاف شد. آنها بر سر مسائل مالی با هم درگیری داشتند چون من دوست فرید بودم و طرف مقابل او هم پدرم بود، سعی میکردم در این موضوع دخالت نکنم. پدرم فرد آرامی بود و فکر میکردم میتواند این مسئله را مدیریت کند. متهم گفت: رابطه من و فرید آنقدر قوی بود که وقتی هردو با هم به دختری علاقهمند شدیم، من کنار کشیدم و به فرید گفتم نمیخواهم دوستیام با او به هم بخورد هرچند به او دقیقا نگفتم به همان دختری که او علاقه دارد من هم علاقهمند شدهام. فکر میکردم فرید هم آنقدر نسبت به من علاقه داشته باشد که مشکلش را با پدرم حل کند.
چند وقت قبل هردو به تهران آمدیم و در این شهر، مشغول به کار شدیم. میدانستم فرید به لحاظ مالی وضعیت خوبی ندارد و چون بدهکار است در فشار قرار دارد خودم هم سعی میکردم به او کمک کنم. تا اینکه یک روز وقتی از سر کار به خانه آمدم، متوجه شدم فرید بهشدت عصبانی است و فحاشی میکند. متوجه شدم به پدرم فحش میدهد اما سکوت کردم و چیزی نگفتم. با خودم گفتم فرید حالا عصبانی است و اگر من بخواهم با او درگیر شوم و اعتراض کنم، وضعیت بدتر میشود. وقتی آرام شد به او گفتم نباید این کار را میکرد و دیگر رفتاری که کرد و فحشهایی را که به پدرم داد، تکرار نکند. البته او عذرخواهی کرد و گفت خیلی عصبانی بود. چند روز بعد یک روز که هر دو در خانه بودیم او با پدرم صحبت کرد و بعد دوباره فحاشی کرد به او گفتم این کار را نکن دوباره پشیمان میشوی. قبول نکرد و به حرفهایش ادامه داد آنقدر فحاشی کرد که من کنترل خودم را از دست دادم و یک سیلی به او زدم.
متهم در ادامه اعترافاتش گفت: متهم روی من چاقو کشید و سعی کرد ضربهای بزند، من هم چاقو را گرفتم و یک ضربه به او زدم که باعث شد به زمین بیفتد، آنقدر از دستش عصبانی بودم که همانطور که روی زمین بود دو ضربه دیگر هم بر بدنش وارد کردم بعد چاقو را به گوشهای پرت کردم. نمیخواستم این اتفاق بیفتد و او را بکشم همانطور که گفتم ما هر دو خیلی با هم دوست بودیم اما او کاری کرد که من عصبانی شوم. بعد هم خودم با اورژانس و پلیس تماس گرفتم و موضوع را اطلاع دادم.
غیر از اعترافات متهم، مدارک دیگری هم بود که نشان میداد قتل به دست کاوه اتفاق افتاده است از جمله نظریه پزشکی قانونی که با اعترافات متهم مطابقت داشت. در این نظریه آمده بود دو ضربه با عمق بیشتر از ١٠ سانتیمتر در بدن مقتول به وجود آمده است که هردو این جراحات بهشدت سنگین بوده و باعث پارگی شریانهای حیاتی بدن او شده است. همچنین به نظر میرسد هر دو ضربه توسط یک نفر وارد شده باشد چون قدرت هر دو ضربه نیز یک اندازه است. پرونده درنهایت با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم بهزودی پای میز محاکمه میرود.
منبع : شرق
افزودن دیدگاه جدید