به زنان چرخریسى بیاموزید!
یک نت ـ شبهه: به زنان نوشتن نیاموزید! امام صادق علیه السّلام فرمود: زنان را در بالاخانه ها منشانید یا جاى ندهید، و نیز خط نوشتن و سوره یوسف به آنان نیاموزید، بلكه به ایشان چرخریسى بیاموزید.
پاسخ: البته در کتب، این حدیث را به رسولالله صلوات الله علیه و آله نسبت دادهاند! اما آیا مطمئن شدهاند که ایشان چنین فرمودهاند و حالا سؤال میشود که چرا؟ اگر مطمئن نباشند و ایشان نفرموده باشند که به غیر دروغ، تهمت به اهل عصمت علیهم السلام نیز میباشد!
آیا آن موقعی که چنین فرمودند، هیچ کس نبود که معترض شود "پس چرا خودتان زنان و دختران خود را تعلیم میدهید؟!" این همه دانشمند محقق و این همه کسانی که با بدیهیترین حقایق مخالفت و عناد میکردند، هیچ کدام نپرسیدند که پس چرا خانمها فاطمه زهراء علیهاالسلام و زینب کبری علیها السلام، خودشان برای بانوان کلاس خواندن و نوشتن و تعلیم و تفسیر قرآن کریم داشتند؟ هیچ کس نپرسید که اگر قرآن کریم بحث از ضرورت کسب علم، فهم، تدبر، بصیرت، تقوا و ... برای مؤمنین و مؤمنات و مسلمین و مسلمات مینماید، این زنانی که نه تنها خواندن و نوشتن بلد نیستند، بلکه حتی نباید تحت آموزش و تعلیم قرار بگیرند، چگونه خداشناس و قرآن شناس و فقه شناس شوند؟! چگونه فرزندان و نسل را تربیت کنند؟!
الف - پس دقت کنیم، همانگونه که در خصوص اقوال دیگر [حتی کتب آسمانی پیشین] تحریفات، حرفهای مندرآوردی، جعل، ورود خرافات و ... بسیار صورت گرفته است، در خصوص احادیث و روایات نیز بسیار صورت گرفته است.
فقط یک جاعلی به نام ابوهریره، هزاران حدیث جعل کرد، با این که در صدر اسلام و عصر رسولالله صلوات علیه و آله نیز میزیسته است. خودش اذعان دارد که به خاطر شکم و فرار از فقر اظهار اسلام کرده است، نه چیز دیگری (الشیخ محمود ابوریه، شیخ المضیره ابوهریره، ص 103). در کتب معتبر اهل سنت نقل شده که حتی عمر (خلیفه دوم) نیز او را به خاطر جعل حدیث توبیح و تنبیه میکرد.
ب – بنا بر این، پذیرش هر نقلی اصولی دارد، به ویژه اگر منتسب به پیامبر عظیم الشأن و اهل بیت ایشان صلوات الله علیهم اجمعین گردد. اگر قرار بود که هر کسی بگوید ایشان چنین گفتند، و پذیرفته شود که تا کنون از دین اسلام هیچ چیزی باقی نمانده بود.
اصل اول، در بررسی صحت و اعتبار یک حدیث، انطباق با عقل و تصریح وحی میباشد. پس اگر حدیث و روایتی از قول آنان نقل شود که با عقل و وحی انطباق نداشته باشد، به شدت رد میشود، حال ناقلش هر کس که میخواهد باشد.
اصل دوم، سندیت حدیث است که در علم حدیث [که بسیار دقیق و مفصل و سنگین] است، مورد بحث قرار میگیرد.
انطباق با عقل و وحی و سنت:
عقل – چطور عقلی که خداوند سبحان را شناخته و به رسول و کتابش ایمان آورده، میتواند بپذیرد که خداوند بفرماید: همه شما را از خاک، از یک مرد و زن، و از نطفه آفریدیم و همه را مشمول هدایت تکوینی و تشریعی قرار میدهیم، تا همه رشد کنند، تا همه آزمایش شوند و ...، اما بفرماید که به زنان، حداقل سواد که همان خواندن و نوشتن است را نیاموزید؟! این بخش توضیح زیادی نمیخواهد، واضح و مبرهن است که "عقل" به هیچ وجه بیسواد نگهداشتن قشر عظیمی از جامعهی بشری را که اصلیترین نقش را در تولید و تربیت انسان دارند، نمیپذیرد.
قرآن - وقتی در قرآن کریم، لفظ "انسان" میآید، اعم از زن و مرد و مؤمن و کافر و ... میباشد و همه انسانها را شامل میگردد. خداوند متعال از یک سو میفرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ – [كه] به یقین ما انسان را در بهترین اعتدال و استقامت آفریدیم / التّین، 4» - از سوی دیگر میفرماید: «عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یعْلَمْ – [خداوند علیم]، به انسان آن چه را نمیدانست بیاموخت / العلق، 5» - از سوی دیگر میفرماید: «الرَّحْمَنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الْإِنسَانَ * عَلَّمَهُ الْبَیانَ – [خدای] رحمان * قرآن را تعلیم داد * انسان را خلق کرد به او (سخن گفتن، منطق تبیین) را بیاموخت / الرّحمن، 1 تا 4».
هم چنین فرمود که انبیا و رسولان را برای تعلیم "کتاب و حکمت" فرستاد و نفرمود که مخصوص مردان است – و نیز به همگان دستور فراگیری "علم" توحید داد و نفرمود که مخصوص مردان است – به همگان دستور تلاوت و تدبر در قرآن کریم داد و نفرمود که مخصوص مردان است.
حدیث (سنّت نبوی صلوات الله علیه و آله): اگر هیچ حدیث و روایاتی به جز فرمایش رسول خدا صلوات الله علیه و آله، مبنی بر این که «طَلَبُ العِلمِ فَریضَةٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ أَلا إِنَّ الله یحِبُّ بُغاةَ العِلمِ؛ - طلب دانش بر هر مسلمانى واجب است. خداوند جویندگان دانش را دوست دارد» که متواتر در منابع حدیثی شیعه و سنّی نقل است نداشته باشیم، برای ردّ صحت «به زنان نوشتن نیاموزید ...» کفایت دارد، و حال آن که صدها حدیث و روایت، بر ضرورت علم آموزی زن و مرد مسلمان دلالت دارد.
بررسی سندی:
به صورت تخصصی وارد این بحث نمیشویم، چرا که علم حدیث، بسیار مفصل است، سالها تعلیم و تحقیق و مطالعه در زبان عربی، علم به قرآن و تفسیر، علم حدیث، علم رجال، علم سندشناسی و ... میطلبد، لذا همین قدر اشاره میشود که:
یک – روایت (به زنان نوشتن نیاموزید ...) در میان اهل سنّت نیز اعتباری ندارد. چرا که اولاً هیچ یک از صحاح شش گانه (صحاح ستّه) آن را نقل ننمودهاند و ثانیاً فقط دو نقل وجود دارد. یکی از فردی به نام «محمد بن ابراهیم شامی» که حدیث شناسانِ متبحر و نامی اهل سنت، چون "دارقطنی" او را کذّاب (دروغگو) میخوانند. (نورالدین علی بن ابی بکر الهیثمی، مجمع الزوائد، بیروت، دار الکتاب العربی، ج4، ص93، باب صناعة النساء) – و دیگری با این سلسله نقل کرده است: «محمد بن محمد بن سلیمان عن عبدالوهاب بن الضحاک عن شعیب بن اسحاق عن هشام بن عروة عن ابیه [عروة بن زبیر] عن عایشه» که فقط حاکم نیشابوری آن را مورد تأیید قرار داده است.
دو – در منابع شیعی نیز این روایت به نقل از (نوفلی و سکونی) آورده شده که هر دو از دانشمندان اهل تسنن میباشند و سند روایی و سلسله راویان آنها نیز به صورت موثق به اهل عصمت علیهم السلام نمیرسد.
نتیجه:
پس وقتی روایت یا حدیثی نقل میشود که نه با عقل انطباق دارد – نه با وحی تناسب دارد – نه با سیره و سنّت و احادیث نبوی و اهل عصمت علیهم السلام، سازگاری دارد؛ چرا باید مورد قبول قرار گیرد؟
نکته:
حالا این بحثها وارد فضای مجازی شده و اذهان را دچار شبهه میکند؛ اما از خود بپرسیم که چرا برخی فقط بر چنین اقوال غیر مستندی تکیه میکنند، مگر این همه آیه، روایت و حدیث در خصوص علم و ارزش علم و ضرورت تعلیم و تعلم در قرآن و حدیث وجود ندارد؟!
حدیث:
عن ابی عبدالله علیه السلام: طَلبُ العِلمِ فَریضَةٌ فی كُلَّ حال - (بحار الانوار ج1ص172)
امام صادق علیه السلام: تحصیل علم در همه حال واجب است.
عن ابی عبدالله علیه السلام: طَلبُ العِلمِ فَریضَةٌ مِن فَرائض الله - (بحار الانوار ج1ص172)
امام صادق علیه السلام: تحصیل علم از واجبات الهیه است.
خطاب به همه انسانها [اعم از مرد، زن]:
عن امیرالمومنین علیه السلام: ایها الناسُ إعلَمُوا إنّ كَمالَ الدّینِ طَلَبُ العَلمِ وَ العَملِ به، اَلا و اِنَّ طَلبَ العلمِ اَوجبُ عَلیكم مِن طلبِ المالِ، اِنَّ المالَ مَقسُومٌ مَضمونٌ لَكُم قَد قَسّمَهُ عادِلٌ بَینَكُم وَ قَد ضَمِنَه وَ سیفی لَكم و العِلمُ مَخزونٌ عِندَ اهلِه و قَد اُمرتُم بِطلَبِهِ مِن اَهلوهُ فَاطَلبوهُ . .(محجة البیضاء ج1ص25)
امیرالمؤمنین علیه السلام: ای مردم (ای انسانها) بدانید كه كمال دیانت، طلب علم و عمل به آن است به درستی كه طلب علم از طلب مال بر شما واجب تر است، زیرا دارایی و مال قسمت تضمین شدههای دارد كه عادلی میان شما قسمت بندی و ضمانت كرده و حتماً به شما پرداخت میكند ولی علم در نزد اهلش سپرده شده و شما امر شدید كه آنرا از اهلش طلب كنید،پس باید در مقام طلب برآیید.
افزودن دیدگاه جدید