رفتن به محتوای اصلی

قبلا دوست پسر خواستگارم بودم!

تاریخ انتشار:
یک سال هست که با یک پسری آشنا شدم، اول قصد ایشان دوستی بود ولی بعدا واقعا همدیگررا دوست داشتیم الان هم می خواهیم ازدواج کنیم، ولی نمی توانیم چون من قبلا با دوستش دوست بودم خودش هم می دانست و خبر داشت، ولی الان دوستش هرجا میرسد از ما حرف میزند و نگران این هستم، ک آبروی من را ببرد
قبلا دوست پسر خواستگارم بودم!

یک نت ـ سلام/تو را خدا راهنماییم کنید .من یک سال هست که با یک پسری آشنا شدم، اول قصد ایشان دوستی بود ولی بعدا واقعا همدیگررا دوست داشتیم الان هم می خواهیم ازدواج کنیم، ولی نمی توانیم چون من قبلا با دوستش دوست بودم خودش هم می دانست و خبر داشت، ولی الان دوستش هرجا میرسد از ما حرف میزند و نگران این هستم، ک آبروی من را ببرد، خیلی هم سعی کردیم  از هم جدا بشویم ولی نتوانستیم، دنبال راه چاره  هستیم خودش میگوید؛ یک مدت صبر کنیم ببینیم چی می شود، واقعا برای من سخت است، از کارم پشییمان هستم، تو را بخدا من چه کار کنیم، آیا راهی جز جدایی هست؟

بحث تبعات و آسیب های حاصل از روابط  بین دختر و پسر که به صورت دوست دختر و دوست پسر در جامعه نمود پیدا کرده یک واقعیتی است که باید بپذیریم،علیرغم اینکه چنین فرهنگی در باور و اعتقادات ما نمی گنجد و از نگاه شارع مبین اسلام صحیح و مشروع نیست،و باعث ایجاد مشکلات اساسی هم در زندگی می شود،ولی متاسفانه باز عده ای از این مساله غافل می شوند و نسبت به این مسائل و ارتباط ها سرمایه گذاری و هزینه های بیشتری را متحمل می شوند،و ضربات جبران ناپذیری را به زندگی خودشان وارد می سازند.

آنچه از روایات معصومین علیهم السلام استخراج می شود چنین روابطی حرام و گناه است؛

از جمله:رسول خداصلی الله علیه وآله از گفتگو و اختلاط با زنان نامحرم نهی کرده، فرمودند: «فَمَا مِنْ رَجُلٍ خَلَا بِامْرَأَةٍ إِلَّا کَانَ الشَّیطَانُ ثَالِثَهُمَا؛ [۱]هیچ مردی با زن نامحرمی خلوت نمی‌کند، مگر اینکه شیطان سومین آنهاست (تا آنها را آن گونه که می‌تواند وسوسه کند و به فساد برانگیزد).»

امیر المؤمنین علیه السلام پیوسته از گفتگو و اختلاط با زنان نامحرم نهی می‌کردند؛[۲]  همچنین در روایتی دیگر فرموده اند:

«عِبادَ اللَّهِ اِعْلَمُوا... مُحادَثَةُ النِّسَاءِ تَدْعُوا اِلَی الْبَلاءِ وَ یزیغُ الْقُلُوبَ وَ الرَّمْقُ لَهُنَّ یخْطَفُ نُورَ اَبْصارِ الْقُلُوبِ وَ لَمْحُ الْعُیونِ مَصائِدُ الشَّیطانِ؛[۳]  ‌ای بندگان خدا! بدانید که... گفتگو با زنان (نامحرم) سبب نزول بلا خواهد شد و دلها را منحرف می‌سازد. و پیوسته به زنان چشم دوختن نور دیده دلها را خاموش می‌گرداند و همچنین با گوشه چشم (به زنان) نگاه کردن از حیله‌ها و دامهای شیطان است.»

و همچنین فرموده اند: «مَنْ فَاکَهَ امْرَأَةً لَا یمْلِکُهَا [حَبَسَهُ اللَّهُ] بِکُلِّ کَلِمَةٍ کَلَّمَهَا فِی الدُّنْیا أَلْفَ عَامٍ؛ [۴]هر کس با زن نامحرمی شوخی کند، برای هر کلمه که با او در دنیا گفته است، خداوند او را هزار سال زندانی می‌کند.»

این بیانات گهربار ناظر بر این مطلب هستند که چنین روابطی به مصلحت افراد و جامعه مسلمین نیست،و بهتراست که روابط به صورت مشروع و در قالب ازدواج شکل بگیرد.

پاسخ:

نکاتی را بهتر است بدانید تا فردا برای شما درد سر نشود و از بدبختی ها و تلخ هایی که احتمالش هست در امان باشید خواهر بزرگوارم روش شما برای ازدواج  با چنین روابطی  معقول نیست و از لحاظ مشاوره و همچنین با رویکرد دینی هم اشتباه هست. چه بسا افرادی بودند که در اثر چنین روابطی دچار مشکلات و در مواردی دچار انواع سوء استفاده ها شده اند و...سعی کنید با آگاهی بیشتر و تصمیم قاطع بر ترک چنین ارتباط هایی،و توکل به خدا موضوع را با آرامش کامل به خانواده‌تان (خصوصا با مادرتان)مطرح کنید،هر چند شاید سخت باشد.

 ضمنا چون این آقا پسر که قصد خواستگاری دارد و از ماجرا باخبر است،بعد از اینکه یقین پیدا کردید که اهلیت و شایستگی زندگی را دارد،یک بار دیگر با او به صورت جدی صحبت کنید تا بعدا برای شما مشکل ساز نباشد،در حقیقت شرایط شما را بپذیرد در این صورت اگر امکان ازدواج مهیا بود تبدیل به ازدواج شود و در غیر این صورت ارتباط دوستی و مسائل دیگر را با او تمام کنید.و سعی کنید برای روابط خودتان با دیگران حریمی داشته باشید.و به هیچ کس اجازه ورود ندهید.

 و از تهدید هیچ پسری که چنین تقاضای دوستی یا فاش کردن را داشته باشد نترسید و حتما حتما مادر یا پدر را در این مسائل مطلع کنید.

همچنین شما مجبور هستید به حرف ها و گفته‌های آن آقا پسر (که قصد آبروریزی و تهدید و... را دارد) اهمیت ندهید،و عکس العملی در قبال رفتار و گفتار او نداشته باشید.و با صبوری و توکل به خدا زندگی خودتان را ادامه بدهید.این مطلب را در انجمن دنبال کنید:قبلا با دوستش دوست بودم!

پی نوشت:[۱].دعائم الاسلام، نعمان بن محمّد تمیمی، دارالمعارف، مصر، ۱۳۸۵ ق، ج ۲، ص ۲۱۴، ح ۷۸۸.[۲].مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۷۳، باب ۸۳، ح ۲[۳].تحف العقول، حسن بن شعبة حرّانی، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۴۰۴ ق، صص ۱۴۹ و ۱۵۰.[۴].وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۹۸، باب ۱۰۶، ح ۲۵۴۱۸.

منبع: jonbeshnet.ir

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا