نقشه پلید اسید پاشی رمز عملیاتی که فاش شد
یک نت ـ چندی پیش خون طلبه ای جوان، بار دیگر اهمیت امر به معروف و نهی ازمنکر را در جامعه گوشزد کرد . تجمعاتی که در شهرهای مختلف برگزار می شد یک شعار داشت ؛ حجاب و عفاف برای امنیت جامعه . حرکت خودجوش مردم برای احیای اصل حیات بخش جامعه این بار با جدیتی مثال زدنی همراه بود . جدیتی که مسئولان را بر آن داشت تا برای تحقق خواست بر حق مردم چاره اندیشی کنند . بدین ترتیب بود که بازنگری در قوانین و بازتعریف مسئولیت نهادهای مربوط آغاز شد . از جدی ترین این حرکات، قانون عفاف و حجابی بود که مجلس شورای اسلامی در پی خواست اقشار مختلف مردم، به بحث و بررسی آن همت گماشت . ماه ها بحث و بررسی مجلس و کارشناسی های متعدد، قانون مذکور را به صحن علنی مجلس نزدیکتر می کرد . مهمترین مشوق مجلس در این امر، خواست همگانی و عمومی مردمی بود که احیای این فریضه ی الهی را مایه ی سعادت جامعه می دانستند .
اما، شروع حرکتی خلاف شرع، قانون، عرف و اخلاق توجه را از مجلس به سمت دیگری معطوف کرد. حرکتی که یکی از اساسی ترین اصول هر جامعه یعنی امنیت را مورد تهدید قرار داده است . اینبار عده ای با همان شعار تامین امنیت خواستار برخورد با عامل یا عوامل این اقدام شنیع هستند. اما آنچه در این حرکت به چشم می خورد، حرکت عده ای از دشمنان است که در حرکتی هماهنگ این اقدام هولناک را به بخشی از جامعه که خواستار وضع قوانینی برای عفاف و حجاب هستند ربط می دهند . آنچه در این نوشتار به دنبال آن هستیم، فارغ از هر گونه نگاه حزبی یا جهت دار، روشن کردن این ادعا است.
عملی بر اساس فقه آمریکایی
رسانه های بیگانه با اینکه سعی دارند این عمل را به گردن بخشی از جامعه متدین بیندازند اما هیچگاه نگفته اند که یک فرد متدین چرا و به کدامین دلیل دینی باید این حرکت را انجام می دهد . و این سوالی است که هیچگاه پاسخی نخواهد داشت چرا که هیچ دلیل عقلی و نقلی برای این عمل زشت وجود ندارد . نه تنها دلیلی وجود ندارد بلکه صراحتا دین مبین اسلام با اینگونه حرکات از ابتدا مخالف بوده است . قرآن کریم به صراحت در مورد دعوت به راه درست و صحیح و دعوت به دین از حکمت و سخن متقن سخن به میان می آورد و بهترین راه ها را برای آن برمی گزیند " ادعو الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن ..." .
با وجود اسامی بیشمار خداوند متعال , ابتدای آیات وحی با اسامی رحمان و رحیم مزین شده است و پیامبری که وجود مبارکش رحمت للعامین بود، نشانگر دینی است که بیش از هر چیز دعوت به محبت و مهربانی می کند . مساله ی امنیت نیز در اسلام از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و است . سلام؛ اولین قولی است که فرد مسلمان در برخورد با دیگری استعمال می کند . واژه ی سلام از ماده ی سلم همان کاربردی را دارد که امن در امنیت دارد . امنیت موهبتی که خداوند به بندگانش عطا فرموده است : سلام قول من رب الرحیم ... .
آزادی عقیده در اسلام اصلی است که هیچگاه در وجود آن شکی وجود نداشته است . لا اکراه فی الدین . اما طبعا اگر این عقیده بخواهد بر ضد ارزش های جامعه به عمل درآید و جامعه را به تباهی بکشاند، با محدودیت مواجه خواهد شد . اما این محدودیت نیز , محدودیتی است که از صافی احکام دینی و عرف جامعه عبور کرده است . در مساله ی عفاف و حجاب، اسلام ابتدا وظیفه را متوجه خود فرد می سازد تا با عمل بر خلاف ارزش های دینی، موجب ایجاد ناهنجاری در جامعه نشود. در مرحله ی بعد خانواده ی فرد وظیفه دارند تا فرد را متوجه اشتباه خود کنند . اما اگر خانواده نیز در این امر کوتاهی کنند ، امر به معروف را مردم بر عهده می گیرند . آراء علما با اینکه در امر متفاوت است و عده ای آن را واجبی عینی و عده ای آن را واجبی کفایی می دانند، اما در وجوب آن برای مسلمانان شکی نیست . اما اگر کار از صرف موعظه و دعوت بگذرد و نیاز به ابزار سلبی باشد، حکومت اسلامی متولی این امر خواهد بود و موظف است بر اساس احکام دینی و با الزامات قانونی و ضمانت اجرایی با این پدیده برخورد نماید . بر طبق احکام اسلامی، عمل به قوانین مصوب در حکومت اسلامی نیز بر مردم واجب است . با ذکر این مقدمه و توجه به این اصل که در قانون جمهوری اسلامی ایران , مردم عادی دارای قوه ی سلب اختیار از سایر مردم نیستند، مگر به حکم قانون و با تایید مراجع ذی صلاح، نهی ازمنکر بر عهده ی خود حکومت است که از طریق ابزارهای اجرایی و سازوکار های قانونی به عمل به آن اقدام می کند .
حال سوال اینجاست که برخی رسانه چگونه عامل یا عاملین جنایت اخیر را متدین معرفی می کنند در حالیکه بر طبق احکام اسلامی فرد مذکور شخصی مفسد و تبهکار است و بر طبق قوانین جزایی جمهوری اسلامی ایران محکوم به قصاص ؟ این کدامین دین است که حق الناس را نادیده گرفته و جرات جسارت به نوامیس مردم را به به هر فرد جاهلی می دهد ؟ این فرد یا افراد طبق کدامین حکم به راحتی به خود اجازه می دهند تا امنیت جامعه ی اسلامی را سلب کنند ؟ آن هم امنیتی که برای برقراری آن خون هزاران شهید نثار شده است و می شود .
این عمل بیشتر با اعمال جنایتکارانی شباهت دارد که عادت به بستن دهان مخالفین خود دارند . سوزاندن شیوه ای بود که اروپاییان قرون وسطی برای مجازات کسانی به کار می بردند که نظرات مختلفی نسبت به آنها داشتند . دیروز آتش و امروز اسید , مهم خاموش شدن صدای مخالف بود . آمریکا نیز در گذشته ای نه چندان دور مراتع و چادرهای سرخ پوستهای بومی را می سوزاند و آنها را می کشت به جرم اینکه حاضر به ترک وطن خود نبودند .
پس اگر این عمل را بخواهند یک عمل دینی جلوه دهند باید به دنبال دینی جز اسلام باشند چرا که ساحت اسلام بری از اینگونه اعمال جاهلانه و ظالمانه است . و این عمل بی شک باید به مربوط به مرام و مسلک کسانی باشد که حاضرند برای رسیدن به منافع مادی و دنیوی خود جان میلیون ها انسان بی گناه را با جنگ و غارت و استعمار و بمب اتم بگیرند و آنها را در شعله ی دنیا طلبی خود بسوزانند .
عقده ای برای بازندگان
چنین حرکت و عمل شنیعی قطعا بیانگر عجز و ناتوانی عاملین آن در رسیدن به اهداف خود است . این حرکت را باید نوعی انتحار دانست که با به بن بست کشیده شدن نقشه های مختلف و نتیجه ندادن راه های دیگر به آن روی آورده شده است . چرا که عاملین این عمل صرف نظر از افکار و وابستگی های مختلف ، نزد همه ی اقشار مختلف مردم منفور هستند. حال سوال اصلی اینجاست که چه کسانی دست به چنین انتحاری زده اند ؟
سوال دیگری که برخی رسانه های معاند در هیاهوی تبلیغاتی و جنگ رسانه ای خود علیه بخش اعظمی از مردم ایران اسلامی، به آن جواب نمی دهند این است که چرا جامعه متدینین باید دست به چنین حرکتی بزند آن هم در شرایطی که قانون عفاف و حجاب که دربردارنده ی نکات مثبت ارزنده ای در حوزه ی امنیت عمومی و حجاب و عفاف در جامعه است در شرف تصویب می باشد و این در حالی است که در حوزه ی عفاف و حجاب، مردم ایران اسلامی نه تنها منفعلانه عمل نکرده اند بلکه روز به روز بر عزم و ارداه آنها افزوده شده است . تولید پوشاک اسلامی , ورود به عرصه ی سبک زندگی و تبلیغ و ترویج سبک زندگی اسلامی-ایرانی , ورود به عرصه ی فرهنگی و تولید محتوا برای تبلیغ فرهنگ عفاف و حجاب و تولید پیوست فرهنگی و ... گوشه ای از این فعالیت ها است . این همه در حالی صورت می گیرد که پس از شهادت شهید علی خلیلی، طلبه جوان آمر به معروف، این حرکت به خواست عمومی مردم تبدیل شد و مطالبه ی عمومی مردم از مسئولان جمهوری اسلامی , راه را برای احیای این واجب فراموش شده روز به روز هموارتر می کرد . با این اوصاف به هیچ وجه عاقلانه به نظر نمی رسد که فرد یا افرادی که دغدغه ی دین دارند دست به چنین اقدامی بزنند چرا که همه ی امور و محاسبات به نفع آنهاست و به قول معروف توپ در زمین آنها جریان دارد . آنها در مسیر خود برای احیای امر به معروف و نهی از منکر مانعی ندارند که بخواهند دست به انتحار بزنند، آن هم انتحاری مخالف و در تضاد با تمامی ارزش های دینی، اخلاقی و انسانی در حالی که می دانند طبق اصول اسلامی، هدف وسیله را توجیه نمی کند .
در نگاهی کلی حرکت جامعه را باید به سمت ارزش های اسلامی دانست. چرا که اگر جامعه ی ایران اسلامی به سمت انحطاط در حرکت بود، برای گمراهی جوانان و اشاعه فرهنگ های ضد دینی دیگر نیاز به راه اندازی شبکه های فارسی زبان مختلف در زمینه های گوناگون نبود آن هم در حالی که هر روز به تعداد این شبکه ها نیز افزوده می شود. از طرف دیگر جامعه ی رو به انحطاط برای زانو زدن در برابر زورگویان نیاز به وضع تحریم های فلج کننده یا تهدید به جنگ ندارد . اگر ایران اسلامی نیز مانند بسیاری از کشورها تسلیم فرهنگ مهاجم شده بود , قطعا کشورهای به ظاهر ابر قدرت از رویارویی با آن هراسی به خود راه نمی دادند . حرکت عمومی مردم به سمت ارزش های اسلامی بیانگر شکست نظریه های مادی غربی است که معتقد بودند در صورت دستیابی مردم ایران به رفاه پس از انقلاب دیگر اثری از انقلابیگری و پایبندی به شعارهای انقلاب اسلامی وجود نخواهد داشت . این حرکت عمومی و روحیه ی انقلابی مردم از جمله عواملی است که غرب را از دستیابی به اهداف خود محروم کرده است .
برد - برد ؛ برای دشمنان
مطالبه گری از مسئولین در موضوع عفاف و حجاب در حالی صورت می گرفت که بودجه های هنگفتی صرف ضربه زدن به این باور مردم توسط کشورهای غربی شده بود . عفاف و حجاب در جامعه، خاکریزی بود که دشمن در جنگ نرم به هیچ وجه نمی خواست از آن عقب بنشیند . به همین دلیل شعار امنیت را در مقابل شعار امنیت علم کرد . قطعا ایجاد انشقاق بین صفوف متحد مردم و متهم کردن یکدیگر، چاره ایست که برای دفع مطالبه ی عمومی مردم و منحرف کردن اذهان از اصل موضوع اندیشیده شده است . برای این چاره راهکاری که ارائه شده است نوعی انتحار به حساب می آید اما با کمی سیاست می توان از آن نوعی بازی برد برد ساخت. اگر انگشت اتهام در این زمین بازی به سمت مردم باشد , بدون توجه به اینکه سمت کدام گروه از مردم باشد , بازیگران اصلی میتوانند خارج از صحنه ی نزاع با فراغ بال به مدیریت صحنه بپردازند. اگر عاملین آنها ناشناس بمانند که بازی می تواند ادامه دار بوده و به عرصه های مختلفی سرایت کند و اگر لو بروند و دستگیر شوند و ارتباط آنها مشخص شود، آنها به راحتی می توانند بگویند که جمهوری اسلامی می خواهد قضیه را خاتمه دهد و بازیگران اصلی را معرفی نکند به همین دلیل این عمل را به آنها نسبت می دهد ؛ که با این کار می توانند حداقل تا مدتی فضا را همچنان ملتهب نگاه دارند و همچنان انگشت اتهام را به جانب هر گروهی که بخواهند، بگیرند .
قطعا توهم توطئه نوعی بیماری در این عصر است اما باید توجه داشت که شیوع این بیماری، آن را به مغالطه ای پرکاربرد تبدیل کرده است . توهم را باید امری دانست که فاقد هرگونه دلیل عقلی و منطقی باشد , امری که جز ذهنیات و اوهام پشتوانه ای برای اثبات آن وجود ندارد . اما در مقوله ی مذکور، آنچه محسوس است دلایل و شواهدی است که همچون قطعات جورچین به آشکار شدن نفشه ی کلی پازل کمک می کنند . زمان وقوع این حادثه دقیقا در زمانی است که امور در مسیر قانونی و به بهترین شکل در جریان است و نظام اسلامی توانسته است با مدیریت صحیح فضا از مداخلات بیجا در این امر جلوگیری نماید و با سازو کار قانونی و پشتوانه ی مردمی به تصویب قوانین بپردازد . و درست زمانی که این قوانین آماده ارائه در صحن علنی مجلس می شوند، این حوادث رخ می دهند . دومین دلیل، مانور گسترده رسانه ای از سوی رسانه های معاند نظام اسلامی است . مانوری که آغاز آن با اولین حادثه شروع شده و روز به روز به آن اضافه می شود و هدفی جز تلقین اوهام باطل خود به مردم ندارد . تاریخ نشان داده است که این رسانه ها برای هر اتفاقی اینگونه بسیج نمی شوند و به هجمه ی گسترده دست نمی زنند مگرآنکه هدفی شوم در پس این لشکرکشی رسانه ای وجود داشته باشد و چه هدفی شوم تر از ایجاد اختلاف میان مردم .
سخن پایانی
قطعا آنچه می تواند در همه زمینه ها موجب اعتلای یک ملت باشد، آگاهی و قدرت تحلیل مسائل توسط آنهاست . یکی از خصوصیات مومن در روایات زیرکی و باهوش بودن است . لازمه این زیرکی و آگاهی نگاه درست و واقع بینانه به مسائل مختلف می باشد . یکی از تفاوت های اصلی رسانه ها در ایران اسلامی و دنیای غرب این است که در ایران اسلامی این مردم هستند که با خواست ها و مطالبات خود به رسانه ها جهت می دهند ولی در غرب این رسانه ها هستند که بنا بر مصلحت اربابان رسانه ای و قدرتمندان، به مردم جهت می دهند و مردمی که تمام قوای ذهنی و روحی خود را صرف پاسخگویی به حس کاذب مصرف گرایی بوجود آمده توسط فرهنگ غربی کرده اند به مسائل دیگر اهمیت کمتری می دهند و در نتیجه راحت تر حرفهای رسانه را باور می کنند چرا که وقت کمتری برای اندیشیدن به صحت یا عدم صحت آن دارند . فرهنگ غربی در شروع جنگ خود به دنبال از کار انداختن قوه تفکر و آگاهی یک ملت است چرا که این قوه به منزله حواس یک ملت بوده و طبعا یک جامعه لمس را به راحتی می توان تصرف کرد . اما آنچه تا کنون در ایران اسلامی رخ داده است نشان دهنده ی این بوده که آگاهی و بینش مردم این دیار بسیار قوی تر و عمیق تر از آن بوده که فرهنگی مهاجم بتواند آن را تصرف کند . از همین رو است که انتظار می رود در این مورد نیز مردم بار دیگر با نشان دادن اتحاد و همبستگی خود مانع از به ثمر رسیدن نقشه شوم دشمنان شوند .
* منبع: دیدبان
افزودن دیدگاه جدید