آيا نماز استيجاري در اسلام بهشت فروشي نيست ؟
آیا در اسلام با توجه به نماز و عبادات استیجاری، بهشت فروشی نمی شود؟
اهمیت بعضی از عبادات به نوعی است که خدای متعال خواسته در هیچ حال رها نشوند. از جمله نماز که هرگز نباید آن را ترک کرد. و جزئیات فراوانی برای نماز در حالات مختلف، در کتابهای فقهی بیان شده است تا آنجا که حتی با اشاره یا با خطور در قلب باید نماز را به جای آورد. و در جایی که شرایط آن نیز وجود ندارد، اگر چه شرایط ساقط می شود، اما اصل نماز هرگز ساقط نمی شود.
و اگر در زمان مقرر نماز به جای آورده نشد، باید بعد از وقت آن را به نیت قضاء به جای آورد. و حتی اگر تا آخر عمر به جای آورده نشد، باید پس از مرگ به جای آورده شود. از همین رو، بر پسر بزرگتر واجب است که نمازهای قضای پدر خویش را به جای آورد.
بنابراین نکته اول این است که اهمیت نماز سبب شده در هیچ حالتی اجازه رها کردن آن را نداشته باشیم. البته روشن است که هر کس به اندازه همت و عزم خود، از نماز بهره می برد. هرگز کسی که نماز را به جماعت و با حضور قلب و در اول وقت می خواند، با کسی که آداب نماز را رعایت نمی کند، قابل مقایسه نیست، چه برسد به کسی که آن قدر نماز را عقب انداخته که پس از مرگش دیگران بخواهند برای او انجام دهند.
نکته دوم این است که برای انجام دادن نماز به جای دیگری، پول موضوعیت ندارد. یعنی نگفته اند برای نماز نیابتی حتما باید پولی پرداخت شود. بلکه در گام اول، کسانی که به شخص متوفی علاقه دارند، سعی می کنند عبادات قضا شده او را انجام دهند و اگر هیچ کسی پیدا نشد که این کار را انجام دهد، ناچارند به کسی دستمزدی پرداخت کنند تا او این کار را انجام دهد.
تا همین جا چندین فرق بین نماز استیجاری و بهشت فروشی دیده می شود:
1-در اسلام هیچ کس به رها کردن نماز و عبادت خود تشویق نمی شود. بلکه به عکس، رها کردن عبادت مورد مذمت علما است.
2-در مقابل این عبادات استیجاری، هرگز وعده بهشت به کسی داده نشده و نمی شود. بلکه تمام مساله انجام تکالیف است و سرنوشت بهشت و جهنم جز به دست خدا نیست.
3-انجام دادن عبادات استیجاری منحصر به گروه و طایفه خاصی نیست و هر کس ممکن است آن را انجام دهد، بنابراین نمی توان علمای اسلام را در این زمینه متهم کرد.
در کنار همه این ها باید دقت کرد که پول دریافتی در قبال انجام این کار، مبلغ قابل اعتنایی نیست. و اگر عالمی برای این گونه کارها، پول دریافت می کند، همین امر، نشان دهنده نهایت فقر مالی اوست که ناچار بدین کار شده است. و آنان که بخواهند منصفانه بنگرند، متوجه می شوند که این کار به هیچ عنوان به دنیا طلبی و ... ربطی ندارد. نمونه بارزی که در عصر حاضر، به انجام عبادت استیجاری مشغول می شد، آیت الله مرعشی نجفی است. که پول کسب شده با این کار را صرف خرید کتاب های ارزشمند می کرد و در نهایت این کتابها، گنجینه ای ارزشمند برای جامعه دینی شد. خصوصا با توجه به فضای دوران این عالم بزرگوار که در خاطره ذیل از ایشان به خوبی هویداست:
زمانی که نجف بودم مطلع شدم که یکی از نسخ کمیاب کتابی مهم ، در اختیار فردی است به درب منزل او رفتم وهمه دارایی ام را تقدیمش کردم تا در ازای آن کتاب را به من بدهد اما صاحب کتاب پول بیشتری مطالبه کرد من که دیگر هیچ پولی نداشتم واز طرفی می خواستم این کتاب که میراث علمی شیعه حساب می شد را تهیه ومطالعه ومحافظت کنم. ناامید نشدم به مدرسه علمیه ای رفتم عمامه ، قبا ، عبا وحتی کفشم را فروختم پا برهنه به سمت خانه صاحب کتاب رفتم وباقیمانده پول کتاب را دادم وکتاب را گرفتم در همان ایام مطلع شدم که انگلیسی ها متوجه اهمیت این کتاب شده اند ومتوجه شده اند که من این کتاب را خریده ام... ودر به در به دنبال من هستند چهار ما ه تمام در عراق فراری بودم تا کتاب به چنگ انگلیسی ها نیافتد...اهمیت بعضی از عبادات به نوعی است که خدای متعال خواسته در هیچ حال رها نشوند. از جمله نماز که هرگز نباید آن را ترک کرد. و جزئیات فراوانی برای نماز در حالات مختلف، در کتابهای فقهی بیان شده است تا آنجا که حتی با اشاره یا با خطور در قلب باید نماز را به جای آورد. و در جایی که شرایط آن نیز وجود ندارد، اگر چه شرایط ساقط می شود، اما اصل نماز هرگز ساقط نمی شود.
و اگر در زمان مقرر نماز به جای آورده نشد، باید بعد از وقت آن را به نیت قضاء به جای آورد. و حتی اگر تا آخر عمر به جای آورده نشد، باید پس از مرگ به جای آورده شود. از همین رو، بر پسر بزرگتر واجب است که نمازهای قضای پدر خویش را به جای آورد.
بنابراین نکته اول این است که اهمیت نماز سبب شده در هیچ حالتی اجازه رها کردن آن را نداشته باشیم. البته روشن است که هر کس به اندازه همت و عزم خود، از نماز بهره می برد. هرگز کسی که نماز را به جماعت و با حضور قلب و در اول وقت می خواند، با کسی که آداب نماز را رعایت نمی کند، قابل مقایسه نیست، چه برسد به کسی که آن قدر نماز را عقب انداخته که پس از مرگش دیگران بخواهند برای او انجام دهند.
نکته دوم این است که برای انجام دادن نماز به جای دیگری، پول موضوعیت ندارد. یعنی نگفته اند برای نماز نیابتی حتما باید پولی پرداخت شود. بلکه در گام اول، کسانی که به شخص متوفی علاقه دارند، سعی می کنند عبادات قضا شده او را انجام دهند و اگر هیچ کسی پیدا نشد که این کار را انجام دهد، ناچارند به کسی دستمزدی پرداخت کنند تا او این کار را انجام دهد.
تا همین جا چندین فرق بین نماز استیجاری و بهشت فروشی دیده می شود:
1-در اسلام هیچ کس به رها کردن نماز و عبادت خود تشویق نمی شود. بلکه به عکس، رها کردن عبادت مورد مذمت علما است.
2-در مقابل این عبادات استیجاری، هرگز وعده بهشت به کسی داده نشده و نمی شود. بلکه تمام مساله انجام تکالیف است و سرنوشت بهشت و جهنم جز به دست خدا نیست.
3-انجام دادن عبادات استیجاری منحصر به گروه و طایفه خاصی نیست و هر کس ممکن است آن را انجام دهد، بنابراین نمی توان علمای اسلام را در این زمینه متهم کرد.
در کنار همه این ها باید دقت کرد که پول دریافتی در قبال انجام این کار، مبلغ قابل اعتنایی نیست. و اگر عالمی برای این گونه کارها، پول دریافت می کند، همین امر، نشان دهنده نهایت فقر مالی اوست که ناچار بدین کار شده است. و آنان که بخواهند منصفانه بنگرند، متوجه می شوند که این کار به هیچ عنوان به دنیا طلبی و ... ربطی ندارد. نمونه بارزی که در عصر حاضر، به انجام عبادت استیجاری مشغول می شد، آیت الله مرعشی نجفی است. که پول کسب شده با این کار را صرف خرید کتاب های ارزشمند می کرد و در نهایت این کتابها، گنجینه ای ارزشمند برای جامعه دینی شد. خصوصا با توجه به فضای دوران این عالم بزرگوار که در خاطره ذیل از ایشان به خوبی هویداست:
زمانی که نجف بودم مطلع شدم که یکی از نسخ کمیاب کتابی مهم ، در اختیار فردی است به درب منزل او رفتم وهمه دارایی ام را تقدیمش کردم تا در ازای آن کتاب را به من بدهد اما صاحب کتاب پول بیشتری مطالبه کرد من که دیگر هیچ پولی نداشتم واز طرفی می خواستم این کتاب که میراث علمی شیعه حساب می شد را تهیه ومطالعه ومحافظت کنم. ناامید نشدم به مدرسه علمیه ای رفتم عمامه ، قبا ، عبا وحتی کفشم را فروختم پا برهنه به سمت خانه صاحب کتاب رفتم وباقیمانده پول کتاب را دادم وکتاب را گرفتم در همان ایام مطلع شدم که انگلیسی ها متوجه اهمیت این کتاب شده اند ومتوجه شده اند که من این کتاب را خریده ام... ودر به در به دنبال من هستند چهار ما ه تمام در عراق فراری بودم تا کتاب به چنگ انگلیسی ها نیافتد...
منبع : شهر سوال
افزودن دیدگاه جدید