صبحانه ۵۰ميليون توماني
تصویر اول سایت در عین سادگی گویاست و حکایت از جای خالی چیزی دارد که تا به حال ندیده گرفته شده است. موسسههای زیادی در زمینه تحصیل کودکان درحال فعالیت هستند اما تا به حال در مورد وعده مهم صبحانه در برنامه غذایی کودکان فعالیت وسیعی نشده است. همان چیزی که این روزها موضوع فضای مجازی و شبکههای اجتماعی شده و عده زیادی را با خود همراه کرده تا در صبحانه کودکان مناطق محروم نقشی داشته باشند. نقشی که تنها چیزی که از شما میخواهد، ثبتنام است تا شرکت اسپانسر به جای هر نفر ۱۰۰۰تومان به بنیاد کودک برای صبحانه بچههای مناطق محروم پرداخت کند. هدف نهایی رسیدن به ۵۰هزار نفر است تا ۵۰میلیون تومان در ظرف صبحانه کودکان کمبضاعت قرار گیرد.
صبحانه 50میلیونی
تمایل مردم به فعالیتهای مدنی و کمکهای انساندوستانه از طریق موسسات خیریه و فضاهای مجازی بیشازپیش شده است. سعید معیدفر دراینباره میگوید:«این یک امر عادی است که همیشه فعالیتهای مدنی از سوی مردم تاثیرات عمیقتری دارد تا کارهایی که به کمک دولت انجام میگیرد. کسانی که در دولت کار میکنند، رابطه قراردادی و کارمزدی با دولت دارند و معمولا دولتها اگرچه برای جامعه ضرورت دارند اما در بسیاری از زمینهها نهتنها تعیینکننده نیستند که باعث کند شدن حرکت جامعه نیز هستند. باید برای تحرک مردم در همه زمینههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی همکاریهای مدنی شکل گیرد. اینگونه فعالیتها چون داوطلبانه است و کارمزدی نیست و انساندوستانه و عاطفی است و در عین حال روح جمعی و حس مشترک وجدان جمعی بر آن حاکم است، انگیزههای بالایی را ایجاد میکند.»
عضویت افرادی با نام معتبر در این نوع کمپینها اعتماد عمومی بیشتری ایجاد میکند. کاوه فولادینسب، مدرس دانشگاه، نویسنده و مترجم یکی از کسانی است که عضو کمپین «جای صبحانه خالی است» شده و با به اشتراک گذاشتن، آن را به دیگران معرفی کرده است. او درباره دلیل عضویتش و تاثیر چنین فعالیتهایی میگوید:«من نه بنیاد کودک را میشناسم و نه میدانم مدیران و سیاستهایشان چیست. اما چیزی که از ما میخواهند فقط حضور است و بهازای اعلام حضور، آن کمپانیهزار تومان برای هدفی میگذارد. نه تعهدی میخواهد و نه از شهروندان پولی میگیرد. یعنی هم حضور ما میتواند کاری کند و هم تحمیل و تعهدی نمیخواهد و هم به نوعی آموزش حقوق شهروندی است. ممکن است منفعت مستقیمی نداشته باشیم اما در عین حال تعهد یا وظیفه مستقیمی هم نداریم. فقط بهعنوان یک انسان یاد میگیریم که بیتفاوت نباشیم. این ایده هم ایده مبتکرانه و جدیدی نیست، یونیسف هم برای کودکان دنیا چنین کاری میکند اما در ایران چنین ایدهای را یادم نمیآید.»
شاید یکی از دلایل توجه مردم به این کمپین شکل متفاوت آن باشد که در جلب توجه شهروندان موثر بوده است. الهام جعفری یکی از شهروندانی است که از طریق معرفی دوستانش عضو این کمپین شده و درباره انگیزهاش میگوید:«در نخستین نگاه برایم جالب بود که تنها با ثبتنام و آدرس ایمیل میتوانم باعث شوم که یک کودک محروم صبحانه داشته باشد. هرچقدر که کم باشد باز هم کمککننده است. همچنین به نظرم کمپین متفاوتی بود بهخصوص برای کسانی که شاید نتوانند هزینه کنند اما میخواهند کمک کنند. من هم تصمیم گرفتم که عضو شوم و دوستانم را در جریان بگذارم و به این شکل خیلیها عضو میشوند و کمک بیشتری به این کودکان میشود.»
سعید معیدفر در ادامه اهمیت شکل گرفتن چنین گروههایی میگوید:«هر نوع فعالیتی که پیرامون نهادهای مدنی شکل میگیرد، هم استمرار خواهد داشت و هم کمهزینه است و هم مسئولیتهای اجتماعی را تقویت میکند. گاهی شهروند بودن و احساساس تکلیف کردن به این قضیه برمیگردد. مسئولیتهای شهروندی زمانی محقق میشود که مردم در فعالیتی مشترک با هم نسبت به هم احساس مسئولیت کنند.»
اما بحثی که پیرامون اینگونه کمپینها و به ویژه انتشار مجازی آنها شکل میگیرد بیاعتمادی بخشی از مردم به آنهاست که بخشی از آن ناشی از بیاعتمادی به فضای مجازی است. کم نیستند کسانی که با دیدن چنین فراخوانهایی از خود میپرسند چطور مطمئن شویم که راست میگویند؟ تحلیل جامعهشناسانه این قضیه را از سعید معیدفر پرسیدیم:«اگر فضای مجازی مستقل از جامعه باشد، نمیتواند هنجارمند عمل کند اما اگر استمرار فضای واقعی باشد و بهعنوان یک وسیله و ابزاری برای استمرار و تعاملهای اجتماعی و نهادهای مدنی باشد و ارتباطات عینی تکمیلکننده آنها باشند، اعتماد راحتتر شکل میگیرد. این فعالیتها باید واقعیتی در بیرون داشته باشند، به این شکل که با برگزاری گردهماییهایی نسبت بین واقعیت و مجاز فراهم شود. با این تمهید تردید حقه زدن و کلاهبرداری تا حدودی از میان برداشته میشود.»
اما خیلی وقتها چنین تردیدهایی مانع از شرکت مردم در این طرحها نمیشود. الهام جعفری، شهروندی که ما را در این بحث همراهی کرده در پاسخ به اینکه آیا در هدف این کمپین تردید داشته یا نه میگوید:«باتوجه به اینکه قرار است به صبحانه کودکان مناطق محروم بپردازند شاید تبلیغ شرکت اسپانسر است، اما شاید هم به این دلیل باشد که صبحانه در وعده غذایی برای کودکان خیلی میتواند موثر باشد.» کاوه فولادینسب نیز براساس تجربه خود در این کمپین و با نگاهی متفاوت میگوید:«دوستی به من گفت که شرکت اسپانسر دارد برای خودش تبلیغ میکند. من گفتم چه ایرادی دارد وقتی شرکتی میخواهد ۵۰میلیون تومان برای مقصودی کمک کند شاید بخشی از حقاش این باشد که خودش را هم تبلیغ کند. میتوانست این هزینه را به بیلبورد اختصاص دهد اما حالا با رعایت حقوق شهروندی و انساندوستانه دارد هدفی را دنبال میکند.»
در صفحه «جای صبحانه خالی است» وجود نام بنیاد کودک در کنار شرکت اسپانسر میتواند پاسخگوی بخشی از تردیدها باشد. بنیاد کودک که زیر عنوان آن عبارت شوق آموزش، شور زندگی خودنمایی میکند از سال ۱۳۷۴ بهعنوان یک موسسه غیرانتفاعی و غیرسیاسی در زمینه تحصیل کودکان در مناطق محروم فعالیت میکند. در این ۱۸سال بیش از ۹هزار دانشآموز کمبضاعت و خانوادههایشان را موردحمایت قرار داده است. بنیاد کودک یک هدف اصلی دارد که در این جمله خلاصه میشود:«هیچ دانشآموز با استعداد ایرانی نباید به دلیل فقر از تحصیل و تلاش بازبماند.»
منبع: روزنامه شهروند
افزودن دیدگاه جدید