آنچه دیگران می خوانند:
مهدی
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟
معنی درس 14 فارسی دهم انسانی را از این سایت دریافت کنید.
بایگانیهای درس چهاردهم فارسی دهم – سعید جعفری
سعید جعفری
آموزگار در رشته های فارسی، عربی و انگلیسی
بایگانی برچسب: s
سعید جعفری آموزگار در رشته های فارسی، عربی و انگلیسی بایگانی برچسب: s آموزه چهاردهم: طوطی و بقال
دستهبندی نشدهانواع را، حسین واعظ کاشفی، درس چهاردهم فارسی دهم، شرح و تفسیر داستان طوطی و بقال، طوطی و بقال، گنج حکمت: ای رفیق، مولانا
در این فصل، متنهایی را می خوانیم که به شیوۀ داستانی، موضوعها و مفاهیمی را بیان کرده اند. به این گونه آثار که با بهره گیری از عنصر روایت، شخصیت، لحن، زمان، مکان و زاویۀ دید و… پدید می آیند؛ «ادبیات داستانی» گفته می شود.
ادبیات داستانی، همۀ آثار روایی را در برمی گیرد. به دیگر سخن هر اثر روایتی خلّاقانه، در قلمرو ادبیات داستانی، جای می گیرد. ادبیات داستانی شامل قصّه، داستان، داستان کوتاه و رمان است. داستان در حقیقت، ظرفی است که نویسنده به کمک آن، اندیشه ها، آرزوها و جهت گیریهای فکری خویش و مفاهیم خاص را در آن می گنجاند؛ پس با خواندن هر متن داستانی، باید به درون مایه و محتوای آن بیندیشیم.
۱- بود بقالی و وی را طوطـــــی ای / خوش نوایی، سبز گـــویا طوطی ایقلمرو زبانی: وی: او / خوش نوا: خوش سخن / گویا: سخن گو / را: نشانه دارندگی و مالکیت / حذف فعل به قرینه لفظی: وی را طوطی بود / قلمرو ادبی: مثنوی / وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن / ،«طوطی»: نماد انسان هایی است که شتاب زده و بر اساس ظاهر داوری می کنند / واج آرایی «ی»بازگردانی: بقّالی، طوطی ای خوش آواز، سبزرنگ و سخنگویی داشت.۲- در دکان بودی نگـــــــهبان دکان / نکته گـــــفتی با همه سوداگـــــرانقلمرو زبانی: بودی: میبود / نکته گفتن: شوخی کردن / سوداگر: آنکه کارش داد و ستد است، بازرگان، تاجر. / قلمرو ادبی: واج آرایی «ن» و «ا»بازگردانی: طوطی از دکّان نگهبانی میکرد و با خریداران همسخن میشد و شوخی میکرد.۳- در خطابِ آدمــــــی ناطــــق بدی / در نوای طوطـــــیان، حــــاذق بدیقلمرو زبانی: خطاب: رویاروی سخن گفتن / آدمی: انسان/ ناطق: سخنگو، گویا / بُدی: میبود (بن ماضی: بود، بُد؛ بن مضارع: بو) / نوا: نغمه و آواز / حاذق: ماهر، چیره دست. / قلمرو ادبی: واج آرایی «ا»بازگردانی: در سخن گفتن با آدمیان گویا و در آوازخوانی میان طوطیان چیره دست بود.۴- جست از صدر دکان، سویی گریخت / شیشه های روغنِ گُل را بریخــــتقلمرو زبانی: جستن: پریدن، جهیدن (بن ماضی: جست، بن مضارع: جه) / صدر: بالا، سینه / گریخت: فرار کرد (بن ماضی:گریخت، بن مضارع: گریز) / قلمرو ادبی: گریخت، بریخت: جناس ناهمسانبازگردانی: طوطی از بالای دکان به سویی پرید و شیشههای روغن گل را ریخت.۵- از سوی خانه بیامد خواجه اش / بر دکان بنشست فارغ، خواجه وشقلمرو زبانی: خواجه: سرور، آقا / فارغ: آسوده (هماوا؛ فارق: جدا کننده) / خواجه وش: کدخدامنش / وش: مانند / قلمرو ادبی: واژه آرایی: خواجه / خواجه وش: تشبیه.بازگردانی: صاحب طوطی از خانه به مغازه آمد و با خیال آسوده و کدخدامنشانه در مغازه نشست.۶- دید پر روغن دکان و جامه چرب / بر سرش زد، گشت طوطی کل ز ضربقلمرو زبانی: جامه: پارچه / مرجع «ش» در«سرش»: طوطی / کل: مخفّف کچل / گشت: شد / ضرب: زدن / قلمرو ادبی: چرب، ضرب: جناس ناهمسان / ایهام: کل (۱- کچل؛ ۲- گنگ) [کتاب راهنمای معلم]بازگردانی: بقّال دید که مغازه پر روغن و پارچه ها (وسایل) چرب شده است، عصبانی شد و چنان ضربهای بر سر طوطی زد که طوطی کچل شد.۷- روزک چندی سخن کوتاه کـــــرد / مرد بقـــــّــال از ندامـــــت آه کـــــردقلمرو زبانی: روزک چندی: چند روز اندک؛ «ک» نشانه کمی و تقلیل / ندامت: پشیمانی، تأسف / قلمرو ادبی: سخن کوتاه کردن: کنایه از «سکوت کردن»بازگردانی: طوطی چند روزی خاموش شد و سخن نگفت. [از این رو] مرد بقّال از پشیمانی آه و ناله میکرد.۸- ریش برمیکند و میگفت: ای دریغ / کآفتاب نعمــــتم شد زیر مـــیغقلمرو زبانی: دریغ: افسوس / شد: رفت / میغ: ابر / قلمرو ادبی: کنایه: ریش بر کندن (پشیمان شدن و افسوس خوردن) / آفتاب نعمت: اضافه تشبیهی / آفتاب، میغ: تناسب، تضاد / آفتاب نعمتم … میغ: کنایه از «از دست دادن نعمت»بازگردانی: مرد بقال موهای چهره اش را میکند و میگفت افسوس که نعمتم از دست رفت.پیام: پشیمانی از کردار گذشته۹- دست من بشکسته بودی آن زمان / چون زدم من بر سر آن خوش زبانقلمرو زبانی: چون: هنگامی که / بودی: می بود(بن ماضی: بود، بُد؛ بن مضارع: بو) / قلمرو ادبی: دست، سر، زبان: تناسب / زبان، زمان: جناس ناهمسان / زبان: مجاز از سخن / واج آرایی: «ن». / واژه آرایی: منبازگردانی: ای کاش آن زمانی که بر سر طوطی خوش آوازم میزدم، دستم میشکست.پیام: پشیمانی از کردار گذشته۱۰- هدیه ها میداد هـــر درویش را / تا بیابد نطــــــــق مرغِ خـــــویش راقلمرو زبانی: درویش: تهیدست، گدا / را: به / نطق: سخن گفتن / مرغ: پرندهبازگردانی: مرد بقّال به هر نیازمندی کمک میکرد تا شاید طوطی دوباره سخن بگوید.۱۱- بعدِ سه روز و سه شب، حیران و زار / بر دکان بنشسته بد نومـــــــــیدوار
حیران: سرگشته / زار: درمانده و ناتوان، بیچاره / بد: بود (بن ماضی: بود، بُد؛ بن مضارع: بو)/ نومیدوار: با ناامیدی / وار: مانند / قلمرو ادبی: سه: واژه آرایی / روز، شب: تضاد / نومیدوار: تشبیه.
بازگردانی: بعد از سه شبانه روز سرگردان و ناامید و بیچاره با ناامیدی در دکّانش نشسته بود.۱۲- مینمود آن مرغ را هر گون شگُفــت / تا که باشد کاندر آید او به گُــــــــفت
منبع مطلب : www.jafarisaeed.ir
معنی شعر طوطی و بقال با آرایه ها و پیام درس
معنی شعر طوطی و بقال، آرایه های ادبی هر بیت، نکات دستوری و معنی کلمات شعر طوطی و بقال را که درس چهاردهم کتاب فارسی دهم است به همراه پیام درس بخوانید.
ستاره » محتوای کمک درسی » پایه دهم » فارسی پایه دهم » معنی شعر طوطی و بقال با آرایه ها و پیام درس
معنی شعر طوطی و بقال با آرایه ها و پیام درس
معنی شعر طوطی و بقال، آرایه های ادبی هر بیت، نکات دستوری و معنی کلمات شعر طوطی و بقال را که درس چهاردهم کتاب فارسی دهم است به همراه پیام درس بخوانید.
آخرین به روز رسانی: بهمن 7, 1400
درس چهاردهم کتاب فارسی پایه دهم، حکایتی از مثنوی مولوی با عنوان طوطی و بقال است که به طور خلاصه آمده است. در این مطلب معنی شعر طوطی و بقال را به همراه آرایه های ادبی، معنی کلمات و پیام درس میخوانید.
معنی شعر طوطی و بقال
معنی شعر طوطی و بقال فارسی دهم
۱.
بود بقالی و وی را طوطیای
خوش نوایی، سبز، گویا طوطیای
مرد بقّالی بود که یک طوطی خوش آواز، سبزرنگ و سخنگو داشت.
معنی کلمات: وی: او / خوش نوا: خوش سخن / گویا: سخنگونکات دستوری: را: نشانه دارندگی و مالکیت / حذف فعل «بود» به قرینه لفظی: وی را طوطی بودآرایه های ادبی: «طوطی» نماد انسان هایی است که شتاب زده و بر اساس ظاهر داوری می کنند / واج آرایی «ی»
۲.
در دکان بودی نگهبان دکان
نکته گفتی با همه سوداگران
طوطی از دکّان نگهبانی میکرد و با خریداران همسخن میشد و شوخی میکرد.
معنی کلمات: بودی: میبود / نکته گفتن: شوخی کردن / سوداگر: آنکه کارش داد و ستد است، بازرگان، تاجر.آرایه های ادبی: واج آرایی «ن» و «ا» / تکرار یا واژه آرایی «دکان»
۳.
در خطابِ آدمی ناطق بُدی
در نوای طوطیان، حاذق بُدی
در صحبت کردن با آدم ها بسیار سخنور بود و زبان گویایی داشت و در آواز خواندن به زبان طوطی ها، بسیار ماهر بود.
معنی کلمات: خطاب: رویاروی سخن گفتن / آدمی: انسان / ناطق: سخنگو، گویا / بُدی: بود / نوا: نغمه و آواز / حاذق: ماهر، چیره دست.آرایه های ادبی: واج آرایی «ا»
———- معنی شعر طوطی و بقال ———-
۴.
جست از صدر دکان، سویی گریخت
شیشه های روغنِ گُل را بریخت
(طوطی) درحال پریدن از بالای مغازه بود که ناگهان به شیشه های روغن گل خورد و روغن ها به زمین ریخته شدند.
معنی کلمات: جستن: پریدن، جهیدن / صدر: بالا، سینه / گریخت: فرار کردآرایه های ادبی: گریخت، بریخت: جناس ناهمسان
۵.
از سوی خانه بیامد خواجه اش
بر دکان بنشست فارغ، خواجه وش
صاحب طوطی از خانه به مغازه آمد و با خیال آسوده و مثل سروران و بزرگان در مغازه نشست.
معنی کلمات: خواجه: سرور، آقا، صاحب / فارغ: آسوده / خواجه وش: کدخدامنش، مثل سروران / وش: مانندآرایه های ادبی: واژه آرایی: خواجه / خواجه وش: تشبیه (مثل خواجه ها و سروران)
۶.
دید پر روغن دکان و جامه چرب
بر سرش زد، گشت طوطی کَل زِ ضرب
(اما ناگهان) بقال دید دکان پر از روغن است و لباسش چرب شده است. پس عصبانی شد و چنان بر سر طوطی کوبید که پرهای سر طوطی ریخت و کچل شد.
معنی کلمات: جامه: لباس، پارچه / مرجع «ش» در«سرش»: طوطی / کل: مخفّف کچل / گشت: شد / ضرب: زدنآرایه های ادبی: چرب، ضرب: جناس ناهمسان / ایهام: کل (۱- کچل؛ ۲- گنگ)
۷.
روزک چندی سخن کوتاه کرد
مرد بقال از ندامت آه کرد
طوطی چند روزی ساکت شد و سخن نگفت. مرد بقّال از پشیمانی آه و ناله میکرد.
معنی کلمات: روزک چندی: چند روز اندک؛ «ک» نشانه کمی و تقلیل / ندامت: پشیمانی، تأسفآرایه های ادبی: سخن کوتاه کردن: کنایه از «سکوت کردن» / آه کردن کنایه از افسوس خوردن
———- معنی شعر طوطی و بقال ———-
۸.
ریش برمیکند و میگفت: ای دریغ
کآفتاب نعمتم شد زیر میغ
مرد بقال از شدت پشیمانی موهای صورتش را میکند و میگفت افسوس که نعمتم از دست رفت.
معنی کلمات: دریغ: افسوس / شد: رفت / میغ: ابر / کافتاب: مخفف که آفتابآرایه های ادبی: کنایه: ریش بر کندن (پشیمان شدن و افسوس خوردن) / آفتاب نعمت: اضافه تشبیهی / آفتاب، میغ: تناسب، تضاد / آفتاب نعمت زیر میغ رفتن: کنایه از «از دست دادن نعمت»
۹.
دست من بشکسته بودی آن زمان
چون زدم من بر سر آن خوشزبان
ای کاش آن زمانی که بر سر طوطی خوش آوازم میزدم، دستم میشکست.
معنی کلمات: چون: هنگامی که / بودی: می بودآرایه های ادبی: دست، سر، زبان: تناسب / زبان، زمان: جناس ناهمسان / زبان: مجاز از سخن / واج آرایی: «ن». / واژه آرایی: من/ کاش دستم میشکست: کنایه از پشیمانی / خوشزبان: استعاره از طوطی
۱۰.
هدیهها میداد هر درویش را
تا بیابد نطق مرغِ خویش را
مرد بقّال به هر نیازمندی کمک میکرد و نذر میداد تا شاید طوطیاش دوباره سخن بگوید.
معنی کلمات: درویش: تهیدست، گدا / را: به (درویش را: به درویش)/ نطق: سخن گفتن / مرغ: پرنده
۱۱.
بعدِ سه روز و سه شب، حیران و زار
بر دکان بنشسته بُد نومیدوار
بعد از سه شبانه روز سرگردان و ناامید و بیچاره با ناامیدی در دکّانش نشسته بود.
معنی کلمات: حیران: سرگشته / زار: درمانده و ناتوان، بیچاره / بُد: بود/ نومیدوار: با ناامیدی / وار: مانندآرایه های ادبی: سه: واژه آرایی / روز، شب: تضاد / نومیدوار: تشبیه.
———- معنی شعر طوطی و بقال ———-
۱۲.
مینمود آن مرغ را هر گون شگُفت
تا که باشد کاندر آید او به گُفت
بقّال برای طوطی کارهای شگفت انگیز انجام میداد (ادا و شکلک در میآورد) تا شاید پرنده اش آغاز به سخن گفتن کند.
معنی کلمات: نمودن: نشان دادن / گون: گونه، نوع / را: به / شگفت: عجیب / اندر: در / گفت: سخنآرایه های ادبی: مرغ: مجاز از طوطی / شگفت، گفت: شبه جناس / به گفت درآمدن: کنایه از سخن گفتن