رفتن به محتوای اصلی

شعر میلاد حضرت معصومه

تاریخ انتشار:
ولادت حضرت معصومه,اشعار ولادت حضرت معصومه,مدح ولادت حضرت معصومه,متن مولودی حضرت معصومه,رباعی ولادت حضرت معصومه,دوبیتی ولادت حضرت معصومه,اشعار ولادت حضرت معصومه لطیفیان,اشعار ولادت حضرت معصومه سازگار,شعر میلاد حضرت معصومه
شعر میلاد حضرت معصومه

یک نت ـ شعر میلاد حضرت معصومه علیها سلام

حق با سلوک تو، عرفان درست کرد

از خاک پای تو، انسان درست کرد

دست شفاعتت، باران رحمتت

از نا امیدی ام، ایمان درست کرد

معصومه جان! خدا، وقت زیارتت

با “اِشْفَعی لَنا”، غفران درست کرد

نزدیک صبح زود، اطراف صحن تو

بال فرشته ها، ایوان درست کرد

یک بار عاشقی، از سفره ات چشید

علامه گشت و المیزان درست کرد

ابر تغزلم، نام تو را که برد

از بس لطیف بود، باران درست کرد

قم بس که ذوق داشت، از اینکه آمدی

با آب شور خود، سوهان درست کرد

این نکته را بپرس، از شاعران قم

حال حرم چقدر، دیوان درست کرد

هر جاده‌ای که از تهران به قم رسید

آغاز راه بود، پایان درست کرد

حسین صیامی

 

شعر میلاد حضرت معصومه علیها سلام

تا کویرِ قم سراغ از ساحتِ دریا گرفت

آمدی و بر لبِ ایران تبسم پا گرفت

آمدی و شهد شد تقدیرِ شوره زارها

تا زمین شیرینیِ نام تو را بالا گرفت

خاک پایت شد! شبیه تک تکِ گل هایِ سرخ

آمد و زیر قدم های تو قلبم جا گرفت

حضرت معصومه ای(س) و چشم هایم فرش توست

با تو ایران رنگ و بویِ حضرت زهرا(س) گرفت

سر به زیر و با وقاری! از حریم چادرت

لذّت و شیرینیِ حُجب و حیا معنا گرفت

تا ابد شد خانۂ خورشید، بیت النّورِ تو

ماه از لحن مناجات تو نورش را گرفت

حضرت أختُ الرضا(ع) ایکاش تأییدم کنی

دوستت دارم! بگو چشمت مرا آیا گرفت؟!

رو زدم بر دختر موسی بن جعفر(ع) بودنت

چون همیشه بهترین را دختر از بابا گرفت!

مرضیه عاطفی

 

شعر میلاد حضرت معصومه علیها سلام

 آمدی و حق بده چشمان ما حیران شود

مقدم زهرایی تو خوب گل باران شود

یا خلیله آمدی در حیرت این دشت داغ

تا کویر تشنه ی قم خانه ی رضوان شود

تاهمیشه معجزه با چشم هایت ممکن است

باید انسان با نگاه لطفتان انسان شود

مطمئناً هرکسی چشمش به ایوان تو خورد

دردهای بی دوایش یک به یک درمان شود

خوشبحال شاعری که با شما همسایه است

خط به خط اشعار او شیرین تر از سوهان شود

باید از “قم” قلب خود را راهی “مشهد”کند

عاشقی که قصد کرده زائر سلطان شود

لطف کردی بانوی رحمت که از شب تا سحر

خاکبوس مقدم تو خطّه ی ایران شود

یا کریمه محضر تو عرض حاجت می کنم

با همین عرض ادب دارم عبادت می کنم

 اسماعیل شبرنگ

 

شعر میلاد حضرت معصومه علیها سلام

چشم دلم به سمت حرم باز می‌شود

با یک سلام صبح من آغاز می‌شود

پر می‌کشد دلم به هوای طواف تو

وقتی که لحظه, لحظهٔ پرواز می‌شود

قفل دلم شکسته کنار در حرم

از مرقدت دری به جنان باز می‌شود

اینجا دو قطره اشک, برات زیارت است

اینجا دلِ شکسته سبب‌ساز می‌شود

کو چشم روشنی که ببیند در این حرم

هر روز چند مرتبه اعجاز می‌شود

اعجاز توست اینکه دلم یا کریم توست

قلب تپندهٔ حرم قم, حریم توست

اینجا بهشت دختر موسی بن جعفر است

از نفحهٔ شهود و تجلی معطر است

برپا شده‌ست مکتب قرآن و اهل‌بیت

دارالعلوم مریم آل پیمبر است

اینجا کلید علم و فقاهت ارادت است

خاک در حریم تو علامه‌پرور است

چشم امید عالِم و عاشق به سوی توست

اینجا چقدر چشمهٔ جوشان کوثر است

تنها پناهگاه دلم صحن آینه‌ست

وقتی دلم از آه زمانه مکدر است

هر شب کنار مرقد تو یک مدینه دل

دنبال قبر مخفی زهرای اطهر است

صحن تو غرق بوی گل یاس می‌شود

اینجا حضور فاطمه احساس می‌شود

با آن که هست هر دو جهان مال فاطمه

اینجا دمیده کوکب اقبال فاطمه

بی‌اختیار پای ضریحت رسیده است

هر زائری که آمده دنبال فاطمه

دارد تمام مرقد تو بوی آسمان

اینجاست سایه‌سار پر و بال فاطمه

فرمود آشیانهٔ‌ امن الهی است

صحن و سرای تو: حرم آل فاطمه

خورشید آل فاطمه از راه می‌رسد

هر سال ما اگر که شود سال فاطمه

ای عمهٔ امام زمان! کاش در حرم

یک صبح جمعه لایق دیدار می‌شدم

خاتون ملک ارض و سما إشفعی‌لنا

محبوبهٔ حبیب خدا إشفعی‌لنا

آرامش و قرار دل ثامن الحجج!

ای زینب امام رضا إشفعی‌لنا

عصمت دخیل بسته به چادر نماز تو

ای آفتاب حجب و حیا إشفعی‌لنا

در هر سحر به سوی ضریح اجابتت

می‌آورم دو دست دعا إشفعی‌لنا

روی سیاه و بار گناهان ما کجا

لطف و کرامت تو کجا إشفعی‌لنا

مهر و ولایتت شده حبل‌المتین ما

در صبحگاه روز جزا إشفعی‌لنا

روز حساب تو همه امید شیعه‌ای

تنها نه شیعه, اهل جهان را شفیعه‌ای

با حبّ تو کسی که دلش را محک زده

طعنه به پارسایی حور و ملک زده

سرشار از زلالی نور یقین شود

در مرقد منور تو قلب شک‌زده

از چشمه‌های فیض تو سیراب می‌شود

هر کس دلش ز قحطی ایمان ترک زده

تنها نه چشم آدمیان بر عطای توست

بر گنبد تو دست توسل فلک, زده

شب‌های جمعه طوف حرم می‌کنم ولی

گویا کسی به زخم دل من نمک زده

دارد ضریح اطهر تو بوی کربلا

این دل برای دیدن شش‌گوشه لک زده

امشب گره گشاست دم یا رضا رضا

در دست توست تذکرهٔ کربلای ما

یوسف رحیمی

 

شعر میلاد حضرت معصومه علیها سلام

 ملجأ هر عاشق شیدا حرم

مرکز ثقل آسمان ها حرم

کریمه ای و کرمت مانع است

کسی گدایی کند الّا حرم

خاک تو را بغل گرفته زمین

حسرت ساکنان بالا حرم

راستی با بال شکسته نشد

باز که پرواز کنم تا حرم

خواسته ام تا که بسازی مرا

شعر اگر ساخته ام با حرم

با حرم تو فرق چندان نداشت

داشت اگر حضرت زهرا حرم

خواهر مظلومه ی سلطان طوس

فدای مهربانی ات خواهرم

اینهمه دلداده اگرهست؛ هست

علّت دلدادگی ما “حرم”

محمدحسن بیات لو

هم شدی یاور امام رضا

هم شدی خواهر امام رضا

شأنت این گشته است که هستی

دختر مادر امام رضا

بارها چون رقیه بر دوشش

شده ای دختر امام رضا

در نبود وجود زهرا, تو؛

شده ای کوثر امام رضا

یک تنه مثل عمه ات زینب

شده ای لشکر امام رضا

خود معصوم محو معصومه ست

عشق از منظر امام رضا

پایتختش شده است قم بی شک

مُلک پهناور امام رضا

تا شود شیعه دینِ کل جهان

قم شده منبر امام رضا

حرمت عشق اهل بیت شده

شده سردفتر امام رضا

حرمت در مسیر مشهد هست؛

شعبه ی دیگر امام رضا

شب جمعه اگرکه قم رفتی

در حرم محضر امام رضا؛

از جوادش نگو و روضه نخوان

از علی اکبر امام رضا

 مهدی رحیمی زمستان

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا