رفتن به محتوای اصلی

به خاطر وابستگي به يك پسر روز تولد براش گوشي 1ميليوني خريدم

تاریخ انتشار:
یک نت ـ پسری 18 ساله هستم که یک مغازه گیم نت دارم من عاشق یکی از دوستام که همیشه به گیم نتم می اومد شدم جوری به اون وابسته شدم که روز تولدش براش یه تلفن همراه خریدم یک میلیون تومان
به خاطر وابستگي به يك پسر روز تولد براش گوشي 1ميليوني خريدم

یک نت ـ من پسری 18 ساله هستم که یک مغازه گیم نت دارم من عاشق یکی از دوستام که همیشه به گیم نتم می اومد شدم

جوری به اون وابسته شدم که روز تولدش براش یه تلفن همراه خریدم یک میلیون تومان و همیشه لباس های تنش و غذا و وسایل روزمره زندکی و شارژ تلفنش رو من براش می خریدم جوری بگم که در حدود 8 ماه من 10 میلیون پای اون خرج کردم هر دو به هم وابسته بودیم تا اینکه بعد از سخنان مردم وابستگیش نسبت به من کم شد چند بار با من لجبازی میکرد و من دیگه عصابم خراب شده بود 2 بار براش خود کشی کردم اما رسیدم به بیمارستان و بار آخر با 200 سیسی متادون خود کشی کردم .

اما یاد اون پسر همیشه تو ذهنمه یه کمکی کنید زندگی پول آبروم و هرچی داشتم رفته کمکم کنید .

با سلام و تشکر

ابتدا باید خدمت شما عرض کنم بهتر است احساسی که شما را به این روز انداخته و باعث آسیب به خودتان شده است عشق نگذاریم چون عشق و علاقه باعث آرامش و لذت می شود نه آسیب به خود و هزینه های دیگری که شما در این رابطه از خود پرداخته اید.

ما انسان ها در زندگی نیاز به ارتباط ، نیاز به دوست داشتن و تأیید و ابراز علاقه مندی هستیم که این موضوع باعث می شود که ما انسان را یک موجود اجتماعی بدانیم و در جامعه شناسی و روان شناسی هم این موضوع وجود دارد مثلا در سلسه مراتب نیازها ، نیاز به تأیید، تعلق ، محبت و احترام مطرح شده است. اما مشخص نیست شما به چه دلیلی به صورت افراطی و شدیدی به فردی وابستگی شدید پیدا کرده اید که مرزی بین خود و ایشان نمی توانید قایل شوید.

احساس می کنید بخشی از وجود شما است که بدون ایشان نمی توانید زندگی کنید پس به صورت کاملا غیر منطقی سعی در به دست آوردن بخش از عضو بدن خود هستید حال اگر شما تصور کنید که مثلا دستتان قطع شده است و الان این دست کاملا هوشیارانه و عاقلانه از شما فرار می کند و شما به دلیل اینکه  از طریق دستتان می توانید به بسیاری از امور روزمره زندگیتان که زندگی شما در گرو آن است بپردازید پس در سر این فکر را دارید که هر طور شده من باید این دست را پیدا کنم و هر طور شده رضایت ایشان را برای چسبیدن به خودم جلب کنم

از طرفی آن دست شما دیگر یک موجود دیگری است و زندگی جداگانه دارد و اصلا تصور اینکه بخواهد دوباره به بدن شما بازگردد بسیار غیر ممکن است و چندین و چندین بار این را به شما فهمانده است و گفته است که من تبدیل به یک موجود دیگری شده ام و دارای فکر و تعقل هستم و مانند همه انسان ها دوست دارم در کنار استقلال شخصیتی از ارتباط با دیگران لذت ببرم ولی چسبیدن به دیگران و یا چسبیدن دیگران به من را مانند همه افراد قبول ندارم و دچار خفگی عاطفی می شوم.

ولی شما این را قبول ندارید چون یک عضو بدنتان را از دست داده اید و تمام کارهای زندگیتان را تمی توانید بدون دست انجام دهید پس حاضرید یا خودتان را از بین ببرید چون معتقد هستید بدون دستان حتی نمی توانید نفس بکشید و نفس نکشیدن یعنی مردن پس فکر و ذهنتان مشغول شده است .

خب این مثال را زدم برای اینکه شما بهتر به داستان زندگیتان نزدیک شوید الان از نظر روانی و ذهنی شما اینگونه احساس می کنید قطعا این احساس در وضعیت نامناسب خانوادگی و رشد و تحول شخصیت شما مثلا در زمان کودکی و بالاتر ایجاد شده است تا الان که این احساس  در شما به وجود آمده است نیاز به فردی دیگر برای کامل شدن نقص فرضی که از دوران طفولیت ایجاد شده است قطعا احساس نا ایمنی دوران دلستگی یعنی 3 سالگی به بعد باعث شده است شما شخصیتتان کامل نباشد و برای کامل شدن حتما وجود یک نفر لازم است.

پس توصیه می کنم برای تکمیل شدن نیمه ناقص شخصییت باید از خود شخصیت ناقص سلول هایی گرفته شده و از طریق روان شناس حضوری این سلول ها تقویت شده تا نمیه بعدی شکل بگیرید و شما احساس کنید که نیاز به توجه و احترام دیگران ندارید گرچه از احترم و توجه دیگران که متقابل است لذت می برید.پس در اسرع وقت به یک روان شناس با تجربه بالینی مراجعه کنید تا وضعیت خودتان را بشناسید و راهکارهای به دست آوردن استقلال شخصیت و رشد شخصیتی خودتان را یاد بگیرید تا بتوانید بدون دیگران در کنار دیگران زندگی کنید.

موفق باشید.

دیدگاه‌ها

دختر صحرا 1393/10/04 - 17:34

دیوووووووووووووووووووووووووونس

fateme 1394/03/28 - 18:09

khob dosesh dashteeeee e

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا