رفتن به محتوای اصلی

معراجی‌ها ؛ دو روز قبل از انفجار خونین + تصاویر

تاریخ انتشار:
یک نت ـ امروز دوشنبه ۱۶ دی‌ماه دو روز قبل از حادثه هست فقط انفجار می‌توانست باعث مکث سینمای ایران شود. شریفی راد و سه تن از همکارانش از میان سینماگران پر کشیدند تا ارزش خبری حادثه، شهرتی برای آنها شود.
معراجی‌ها ؛ دو روز قبل از انفجار خونین + تصاویر

امروز دوشنبه ۱۶ دی‌ماه دو روز قبل از حادثه هست فقط انفجار می‌توانست باعث مکث سینمای ایران شود. شریفی راد و سه تن از همکارانش از میان سینماگران پر کشیدند تا ارزش خبری حادثه، شهرتی برای آنها شود.

 نورالدین گودرزی دستیار کارگردان به گروه خبرنگارانی که در کادر دوربین قرار دارند از دور فریادمی زند: توی کادر هستید! همه بروید پشت دوربین ! جمعیت زیادی ازخبرنگاران های که حضورشان بیش از تعدادشان است از این سمت به آن سمت می روند هوای سرد وسوز کویر همه را داخل چادرهای کنار میدان جای میدهد.

شهرک دفاع مقدس آخرین لوکیشن فیلم جدید مسعود ده نمکی است. «معراجی ها» پنجمین ساخته بلند سینمایی ده نمکی با حضور بازیگران زیادی جلوی دوربین رفته است و در روزهای پایانی فیلم برداری آن بازیگران صحنه های نبرد جبهه و جنگ روبروی دوربین ده نمکی حاضر شدند.

 

سنگرهایی که در اطرافی یک میدانگاه قرار گرفته اند و در وسط میدان، نزدیک به 200 هنرور با پوشش بسیجیان دفاع مقدس کلاه ، سربند یاحسین و چفیه ای که تا زیر گردن را از سرمای شدید کویرپوشانده است. کامیون و ماشین هایی که پشت صف ها قرار گرفته اند. طراحی صحنه و لباس و گریم هنروران چون نقاشی لحظات انتظار پیش ازعملیات را به تصویر می کشد.

داخل سنگری می روم تعدادی از عوامل و بازیگران نماز ظهر وعصر میخوانند. گروه طراح صحنه و لباس آخرین لباسهای رزم هنروران را با تعجیل آماده می کنند تا شمایل لباس ها تغییر نکند و تداوم صحنه ها حفظ شود. ساعت یک بعداز ظهر است آفتاب زیرابرهاست و نور کم‌کم می رود. سید جواد هاشمی و مسعود ده نمکی از سنگر بیرون می آیند روبروی صف‌ها می ایستند. سیدجوادهاشمی رو به هنروران می کند و با صدای بلند دعای صباح می‌خواند و بسیجیان تکرار می کنند. 

«اللهم اجعل صباحنا صباح الابرار و لاتجعل صباحنا صباح الاشرار ...» و به همین ترتیب تا آخر: «اللهم اجعل صباح المقربین و لاتجعل صباح المردودین ...»

دعای صباح از جمله دعاهایی صبجگاه میدان نبرد بود. در یک سوی صف ها اصغر نقی‌زاده، ایستاده است و ضمن خواندن دعای صباح اشک بر چشم دارد.نقی‌زاده بازیگر فیلم‌های «آژانس شیشه ای» و «از کرخه تا راین» حاتمی‌کیا برای اولین بار در فیلمهای ده‌نمکی بازی می‌کند.در این فیلم نقش شخصی به نام کریمی را بازی می کند که در زمان حال از گروه تفحص شهدا است و در زمان دفاع مقدس نقش تخریب چی را بازی می‌کند. او می‌گوید: در این صحنه بسیجی‌ها مشغول خواندن دعای صباح هستند و بچه ها در این صحنه لحظات آماده شدن برای رفتن به میدان نبرد را بازی می کنند.

هنرورها مشغول تمرین هستند و دعا را تکرار می‌کنند. به سراغ سیدجواد هاشمی بازیگری که بنا هست در این فیلم برای 28 بار شهید شود می‌روم و در مورد این صحنه و خواندن دعای صباح سوال می‌کنم و او  می‌گوید: رزمنده‌ها دعای صباح را با همین شکلی که من اجرا کردم می خواندند تا بتوانند با دل قرص به صحنه نبرد بروند و بچه‌ها شب عملیات را چون رستاخیر می‌دانستند و شب‌های عملیات شب توبه بود و دوباره متولد می شدن یکی از آرزوهای رزمندگان در این شب‌ها بود. 

هاشمی در موردنقش خود گفت: من در این فیلم نقش شهید پازوکی را ایفا می‌کنم. عموما مردان جنگ شباهت های زیادی به هم داشتند و این نقش باز هم شبیه نقشهای دیگری است که بازی کردم. بعضی ها می‌پرسند که چرا نقشهای فیلم‌های دفاع مقدسی شبیه هم هستند در حالیکه که واقعا مردانی که به میدان جنگ می‌آمدند یکرنگ می شدند و افرادی که با شکل‌های مختلف به جبهه می آمدند  یکرنگ می‌شدند.

بازیگر نقش شهید پازوکی در پاسخ به این سوال که چرا ده‌نمکی دوست دارد رگه های طنز را وارد فیلم‌های دفاع مقدس وارد کند گفت: فضای دفاع مقدس همیشه طنز بود و تا شب عملیات هم رزمندگان در چادرهای فرماندهی با هم لطیفه می‌گفتند و با این‌که می‌دانستند فردا کشته می‌شوند باز هم می‌خندیدند. شب‌های عملیات با اینکه شکوه حماسی خود را داشت اما همراه با طنز و شوخی‌های بچه های جنگ بود. 

پلانهای خواندن دعای صباح تمام می شود. ده نمکی روی چهار پایه و با بلند گو پشت صف‌ها ایستاده است و فریاد می زند: "تمرین تمرین برداشت". پنج دوربین مشغول فیلم‌برداری صحنه‌ها هستند، در صف همه ایستاده‌اند از پیر و جوان. شمایل  برزو ارجمند در شمایل یک روحانی از سنگر بیرون می آید کنار سید جواد هاشمی می‌ایستد. به فرمان او همه نیروها می‌نشینند. ده نمکی داد می‌زند: کات!

ارجمند نقش حاجی حسینی فرمانده گردان را بازی می‌کند. ده نمکی کنار برزو ارجمند می‌ایستد و دیالوگها را برای او تکرار می‌کند. برزو بلند بلند با لهجه مشهدی آنها را تکرار می‌کند. صحنه رجز قبل از عملیات است: 

"عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب استدادن سر نه عجب، داشتن سـر عـجب است

روزی که منتظرش بودید رسید. همه‌تون اخبار شهرها رو دارید؛ دشمنی که عرضه جنگیدن با شما رو نداره موشکش رو سرمردم بی‌دفاع شهرها می‌ریزه. دشمنی که از مردونگی فقط سیبیلشو داره؛ شما قراره کاری کنید کارستون .امروز و امشب موقع امتحانه و اینجا خودکربلاست. می دونم سخته همگی دلبستگی داریم. اما امروز همه‌مون می خواهیم یه چیزی رو ثابت کنیم."

فیلم‌نامه‌ای در دست ده‌نمکی نمی‌بینم. دیالوگها را تک‌تک می‌گوید و ارجمند به لهجه مشهدی تکرار می‌کند. پلانهای رجز هم گرفته می‌شود.هنرورها هنوز در سرمای کویر در صف‌ها ایستاده‌اند. اکبر عبدی هنرمند فیلمهای «اخراجیها»ی ده‌نمکی در آن سوی میدان داخل ماشین نشسته است. سن و سال عبدی دیگر از ایستادن درصف و میان سرما گذشته است او را به میان صف می آورند. 

صحنه هایی که اکبرعبدی و پندار اکبری در صف هستند را می گیرند. اکبر عبدی با گریمی متفاوت از اخراجی‌ها با عینک ته استکانی نقش عمو اکبر را بازی می کند.عبدی در این فیلم‌ هم مثل اخراجی‌ها لحظات طنز  فیلم را درست می‌کند. شوخی‌های او صف هنروران را به خنده وا می دارد. پلان های عمو اکبر گرفته می‌شود. در این صحنه‌ها پندار اکبری و اکبر عبدی از صف خارج می شوند و به داخل سنگر می‌روند و اکبر عبدی به سمت ماشین خود گوشه میدان می‌رود. اول با پنداراکبری گفت گو می کنم.

اکبری می گوید: من پیش از این فیلم، سریال و کار رسانه‌ای کار کرده بودم، اما این اولین کارسینمایی من محسوب می شود و همه ی گروه هم تلاش می‌کنند تو دل سرما کارکنند تا فیلم به جشنواره برسد.

اکبری بازیگر جوان صحنه جنگ سریال «معراجی‌ها» گفت: در این فیلم نقش شهید محمد زمانی را بازی می‌کنم و از بین بازیگران جوان من فقط در زمان دفاع مقدس بازی داشتم و بقیه بازیگران جوان در زمان حال فیلم بازی می کنند.

اکبری در آخربا اشاره به فضای کاری مسعود ده‌نمکی گفت: کار با آقای ده نمکی فضای خاص کارهای خودش را دارد؛ دهنمکی مخاطب و گیشه را می‌شناسد و من فکر می‌کنم که سواد این کار را دارد و مهمتر از همه می‌داند که چه می خواهد بسازد.

ده نمکی و فیلم بردارها پلانهای دیگر را از زوایای دیگر فیلم برداری می‌کنند و دوربین از میان صفها عبور می‌کند. به سمت اکبر عبدی بازیگر هزار چهره‌ی سینمای ایران می‌روم در مورد نقش او در این فیلم‌سوال می‌کنم و او می‌گوید: روزهای پایانی فیلم‌برداری به جمع بازیگران این فیلم اضافه شدم و نقش عیسی را بازی کردم که به عمو‌اکبر تغییر نام داد و یک پیرمرد عینکی است و چشمان ضعیفی دارد و به خاطر همین مشکل بینایی به خط مقدم نمی رود.

اکبر‌عبدی در مورد فضای این کار می‌گوید: به دلیل اینکه با موضوع دفاع مقدس ساخته شده است فضای جنگ نزدیک به فیلم «اخراجی‌ها»ست. اما قصه ربطی به به آن فیلمها ندارد و مربوط به جریان بازدید خانوده شهدا از محل نبرد فرزندان شهیدشان است که در آن فلاش بکی هم به دوره دفاع مقدس می‌خورد و من در این فیلم با بمب‌باران هوایی شهید می‌شوم.

عبدی در مورد نحوه همکاری دوباره او با مسعود ده نمکی گفت: من و آقای ده نمکی حدود 5 سال است که داریم با هم همکاری می کنیم و از طریق دوستی مشترکی که با سردار رجب زاده داشتیم نزدیک 25 سال هست که با هم دوستیم. او قطعاً کاری را شروع نمی‌کند که ما آن را بخوانیم و بگوییم خوب نیست. من فقط با تعریف یک خطی موضوع بدون خواندن سناریو به او گفتم که در خدمت هستم.

او همچنین در مورد نحوه شکل دهی به نقش هایش در فیلم معراجی ها گفت: بعد از آن که در جریان کلی قصه قرار گرفتم ده نمکی باز هم سناریو را به من نداد. ما با هم در مورد قصه صحبت کردیم و قبل از گرفتن هر صحنه به اتفاق همدیگر دیالوگ‌ها را باهم در‌می‌آوریم و اگر چیزهای بامزه‌ای به ذهن من رسید در فیلم می‌گویم و او هم به منشی می‌گوید که این دیالوگ ها را یادداشت کند و فاصله‌ی بین زمان فیلم برداری صحنه ها تا خلق شدن لحظه‌های کمیک فیلم در زمان صرف یک صبحانه یا نهار با هم در مورد نقش صحبت می‌کنیم و همه حرفهای خودشان را راجع به نقش می گویند و ده‌نمکی به این حرفها آرایش می دهد و به این نقش شکل می دهد.

اکبر عبدی در انتهای در مورد سختی های این کار گفت: خوشبختانه برف و باران زیادی نبارید و اینطور نبود که تا زانو توی گل برویم. اینجا منطقه ای است سرشار از خاک رس و می گویند ویژگی هایی درست شبیه مناطق جنگی آن زمان را دارد و بچه‌های سر صحنه این فیلم یا سرما خورده اند یا در شرف سرماخوردگی هستند.

دوباره نوبت فیلم‌برداری است و باید صحنه را ترک کنیم. هنرورها سوار کامیون می‌شوند و از میدان‌گاه خارج می‌شوند تا صحنه‌های نبرد میدانی برای فردا و پس فردا آماده شود؛ بدون اینکه کسی بداند چه چیزی در انتظارشان است.

پی نوشت :

امروز دوشنبه 16 دی‌ماه دو روز قبل از حادثه هست. از بین بازیگران و هیاهوی تعجیل برای رساندن «معراجی‌ها» به جشنواره کسی سراغ مدیر جلوه های ویژه میدانی را نمی‌گیرد. محمدجواد شریفی راد قرار است سه شنبه برای آماده سازی فضای نبرد عملیاتی که این عزیزان برای آن آماده می شوند به شهرک دفاع مقدس بیاید تصاویری که بخشی از آن هم همراه با  جلوه های ویژه رایانه ای  ترکیب شود و رنگی به «معراجی‌ها» بدهد. امروز همه دنبال رساندن معراجی‌ها به جشنواره فیلم فجر هستند اما دو روز بعد شریفی‌راد و همراهانش معراجی‌ها را با نام خود به مردم نشان می دهند. ساعت 9:00چهارشنبه 18 دی‌ماه در حالی‌که همه‌ی عوامل فیلم هنوز حاضر سر صحنه حاضر نشده‌اند شریفی راد وارد میدان معراجی‌‌ها می شود. گروه بدلکاران نقابدار هم شهرک دفاع مقدس آمده اند. همه برای پایان «معراجی‌ها» تلاش می‌کنند. ساعت 10:30 چهار شنبه 18 دی‌ماه انفجار!

فقط انفجار می‌توانست باعث مکث سینمای ایران شود. حالا همه به بابک برزویه عکاس فیلم معراجی‌ها زنگ می زنند تا تصاویری جدید از محمد جواد شریفی راد را منتشر کنند و همه دنبال مصاحبه‌های منتشر نشده‌ی شریفی‌راد هستند. تنها انفجار لازم است که رسانه‌های سینمایی عوامل دیگری که برای یک فیلم تلاش می‌کنند و خون می‌دهند را ببینند. شریفی راد و سه تن از همکارانش از میان سینماگران پر کشید تا ارزش خبری حادثه شهرت نامی برای آنها شود...

تسنیم

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا