رفتن به محتوای اصلی

دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد حاج محمدرضا طاهری عید غدیر98

تاریخ انتشار:
دست‌هایت را که در دستش گرفت آرام شد, تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد, دست‌هایت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت, مومنین یک لحظه اینجا یک تبسم کرد و گفت, خوب می‌دانید در دستانم اینک دست کیست, نام او عشق است، آری می‌شناسیدش علی ست, من اگر بر جنگجویان عرب غالب شدم, با مددهای علی ابن ابی طالب شدم, در حُنین و خیبر و بدر و اُحُد گفتم: علی, تا مبارز خواست عمرِو عبدِوُد گفتم: علی, با خدا گفتم: علی، شب در حرا گفتم: علی, تا پیام آمد بخوان یا مصطفی گفتم: علی, هر چه می‌گویم علی، انگار اللّهی ترم,مولودی عید غدیر محمدرضا طاهری,محمدرضا طاهری, مولودی شاد عید غدیر,متن مولودی عید غدیر, مولودی عید غدیر محمدرضا طاهری, مولودی شاد عید غدیر, مولودی عید غدیر محمدرضا طاهری, دانلود مولودی عید غدیر 98, مولودی عید غدیر محمدرضا طاهری صوتی, دانلود مولودی زیبای عید غدیر, دانلود مولودی عید غدیر میرداماد, مولودی عید غدیر محمدرضا طاهری, مولودی عید غدیر صوتی, متن مولودی عید غدیر, دانلود مولودی عید غدیر 98, سرود عید غدیر, متن سرود عید غدیر,دانلود مولودی عید غدیر ,جدید ترین مولودی های محمدرضا طاهری,حاج محمدرضا طاهری,مولودی عید غدیر محمدرضا طاهری
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد  حاج محمدرضا طاهری عید غدیر98
❖ دریافت صوت

   دانلود مولودی عید غدیر حاج محمدرضا طاهری ویژه عید غدیر 28 مرداد 1398 حسینیه‌ی فاطمه‌الزهرا (س)

 دست‌هایت را که در دستش گرفت آرام شد

 تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد

 دست‌هایت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت:

 مومنین! ( یک لحظه اینجا یک تبسم کرد و گفت:)

 خوب می‌دانید در دستانم اینک دست کیست؟

 نام او عشق است، آری می‌شناسیدش : علی ست

 من اگر بر جنگجویان عرب غالب شدم

 با مددهای علی ابن ابی طالب شدم

 در حُنین و خیبر و بدر و اُحُد گفتم: علی

 تا مبارز خواست «عمرِو عبدِوُد» گفتم: علی

 با خدا گفتم: علی، شب در حرا گفتم: علی

 تا پیام آمد بخوان «یا مصطفی»! گفتم: علی

  هر چه می‌گویم علی، انگار اللّهی ترم

  مرغ «او ادنی»ییم وقتی که با او می‌پرم

  مستجار کعبه را دیدم، اگر مُحرِم شدم

  با «یَدُ الله» آمدم تا «فُوقِ اَیدیهِم» شدم

 تا که ساقی اوست سرمستند «اصحابُ الیمین »

  وجه باقی اوست، «اِنّی لا اُحبُّ الافِلین»

 دست او در دست من، یا دست من در دست اوست

س اقی پیغمبران شد یا دل من مست اوست

 یکصد و بیست و چهار آیینه با هر یک هزار ـ

 ساغر آوردند و او پر کرد با چشمی خمار

 آخرین پیغمبر دلداده‌ام در کیش او

 فکر می‌کردم که من عاشقترینم پیش او

 دختری دارم دلش دریای آرامش، ولی

 شد سراپا شور و توفان تا شنید اسم علی

 کوثری که ناز او را قلب جنت می‌کشید

 ناگهان پروانه‌ شد دور سر حیدر ‌پرید

 روزگارش شد علی، دار و ندارش شد علی

 از ازل در پرده بود آیینه دارش شد علی

 رحمتٌ للعالمینم گرد من دیو و پری

 می‌پرند و من ندارم چاره جز پیغمبری

 بعد از این سنگ محک دیگر ترازوی علی است

 ریسمان رستگاری تارِ گیسوی علی است

 من نبی‌اَم در کنارم یک «نبأ» دارم «عظیم»

 طالبان «اِهدنا» اینهم «صراطَ المستقیم»

 چهره‌اش مرآتِ «یاسین»، شانه‌هایش «مُحکمات»

 خلوتش «والطور»، شور مرکبش «والعادیات»

 هر خط قرآنِ من، توصیفی از سیمای اوست

 هر که من مولای اویم، این علی مولای اوست

 تمام لذت عمرم در این است..

 که مولایم "امیرالمؤمنین" است..

  مولودی عید غدیر حاج محمدرضا طاهری

  همچنین دانلود کنید:

  جدید ترین مولودی های محمدرضا طاهری

 دانلود مولودی های عید غدیر

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا