رفیق لحظههای بیپناهی من محمود کریمی

رفیق لحظههای بیپناهی من
جبران تصمیمای اشتباهی من
همیشه بین خیر و شر، کی میرسه؟ تو
اونی که دائماً سر دو راهیه، من
حتّی شبم مونده تووی سیاهی من
بار دو عالم، روو شونه دارم
نشونه دارم
از کلّ دنیا یهدل دیوونه دارم
درسته پیرم
آره شکستهم
ولی هنوز گریهی بچّهگونه دارم
دنیای بی تو برا من شگون نداره
دلم ستارهای توو آسمون نداره
راست و حسینی اونیکه برات نمیره
میگه دوست داره ولی بدون نداره
اگر دوست داره چرا با جون نداره؟
یادم نمیره با چش خونبار
با غم بسیار
به هیأت اومدم برای اوّلینبار
با گریه گفتم که دیگه خستهم
اگه میشه منو پیش خودت نگهدار
خودت میدونی بندهی محبّتم من
ببخش اگه اینطوری با تو راحتم من
با اونیکه دوسش دارم، خیلی میجوشم
مزاحمم آره، یهکم بدعادتم من
خوبم یا بد، یهعمره زیر سایهتم من
یهخورده دیگه تحمّلم کن
باز بغلم کن
نگو که سربار توام؛ نگو ولم کن
ببین خرابم؛ ببین تمومم
باز یهنگاه از اون نگاها به دلم کن
افزودن دیدگاه جدید