آنچه دیگران می خوانند:
سخنی از نماینده خبرگان منتشر شده بود که اگر زیرزمین مساجد را باشگاه می کردیم هیچ ورزشکاری پناهنده نمی شد.
با انتشار این سخنان دوباره مخالفان، به دین و روحانیت تاختند و این سخنان را حرف های واهی و خرافی دانستند.
در این موضوع به چند نکته اشاره می شود:
1- پناهنده شدن ورزشکاران یا هر ایرانی به کشورهای دیگر عوامل مختلفی دارد. از مشکلات اقتصادی و اجتماعی برخی از ورزشکاران گرفته تا بهانه محدودیت و حجاب برای زنان و بهانه هایی مانند اینکه در ایران قدر و ارزش ما را نمی دانند و نیز طمع رسیدن به موقعیت و شرایط بهتر، دلیل اغلب پناهندگی هایی از این دست است.
2- شاید نتوان زیرزمین همه مساجد را باشگاه کرد، ولی باید پذیرفت که اگر در کنار ورزش، به آموزه های معنوی و اخلاقی هم توجه بیشتری می شد، کمتر شاهد پناهنده شده ورزشکاران بودیم.
3- واقعیت ها نشان می دهد اغلب کسانی که پناهنده شده اند، شرایط بهتری نصیب آن ها نشده و اظهار پشیمانی کرده اند و حقیقتاً کسی دوست ندارد، زیر پرچم بیگانگان تلاش کند. همه اینها نشانگر این است که در پناهنده شدن اغلب این افراد، خلأهای معنوی و روحی باعث شده تا با پشت کردن به وطن و سرزمین و حتی مذهب خویش، دل به اغیار و حتی کشورهای دشمن ببندند.
4- وجود اختلاف طبقات و فاصله شدید درآمدها در ورزش های مختلف در ایران، غیر قابل انکار است و معتقدیم باید عدالت در رسیدگی به ورزشکاران رعایت شود؛ ولی با آنکه بسیاری از ورزشکاران متدین کشور، درآمد چندانی از طریق ورزش ندارند و مجبور هستند برای گذران زندگی به کارهای دیگری اشتغال داشته باشند؛ با این حال، حاضر به پشت کردن به کشور خود نیستند.
5- روحیه ایثار و پهلوانی در ورزشکاران، در اثر امور معنوی و آموزه های دینی ایجاد می شود و تلفیق بین غذای جسم و روح می تواند از قهرمانان ما جهانپهلوانهایی مانند تختی و... بسازد.
6- القای یأس و ناامیدی و بدبینی و دیده نشدن و توهّم بهشت خیالی در فراسوی مرزها نیز حاصل جداسازی روح معنویت از ورزشکاران است. رؤیایی که چهبسا بعد از مهاجرت و پشت کردن به وطن تبدیل به یک کابوس می شود.
7- موفقیت های روزافزون بانوان محجبه نیز خط بطلانی بر پناهندگانی است که حجاب را مانع موفقیت خود عنوان می کنند؛ چنانکه بیحجابی آنها نیز بعد از مهاجرت، کمکی به موفقیت آنها نکرده است.