متن مولودی امام صادق

یک نت ـ شعر در وصف ولادت امام صادق,شعر در مورد ولادت امام صادق عليه,شعر ولادت امام صادق و پيامبر,شعر صلوات بر امام صادق,شعر ولادت امام صادق,شعر کوتاه ولادت امام صادق,دوبيتي مدح امام صادق,دوبيتي ميلاد امام صادق,دوبيتي در مورد امام صادق,شعر مدح امام صادق,مدح امام صادق,متن شعر مدح امام صادق,مدح امام صادق سازگار,مولودي امام صادق,مولودي پيامبر و امام صادق,متن سرود امام صادق,شعر ولادت پيامبر و امام صادق
عکس نوشته ولادت امام صادق علیه السلام

یک نت ـ متن مولودي امام  جعفر صادق عليه السلام

مرتضي محمودپور

سرودمسجدي جشن ميلاد
پيغمبر گرامي و امام صادق

بنداول

گشته ميلاد محمد مکه شد غرق شعف
ميرسد بانگ مبارک بر زمين از هرطرف

يامحمد يامحمد يامحمد مصطفي(?)

بنددوم

خاتم پيغمبران است اين که از ره آمده
اين ابوالقاسم محمد اين رسول امجده

يامحمد يامحمد يامحمد مصطفي(?)

بندسوم

آمده ماه ربيع ماه نبوت سرزده
مرغ دل از مکه تاسوي مدينه پر زده

يامحمد يامحمد يامحمد مصطفي(?)

بندچهارم

صادق آل عبا بر شيعيان رهبر شده
زاده‌ي زهراي اطهر شيشمين اختر شده

صادق آل محمد يا وصي‌المصطفي(?)

بندپنجم

تا که خورشيد ولايت به آسمان دل دميد
آنکه شد بنيان‌گذار مکتب شيعه رسيد

صادق آل محمد يا وصي‌المصطفي(?)

متن مولودي امام  جعفر صادق عليه السلام

رضا يعقوبيان

 هفده ماه ربيع الاوّل آمد عاشقان
شد تولّد صادق آل محمّد عاشقان

مادرش خندان شده     باب او شادان شده

گل باغ احمدي
آمدي خوش آمدي

نوري از سوي خدا اندر مدينه آمده
آنکه باشد بين عالم ، بي قرينه آمده

نخل دين داده ثمر      غنچه اي شد جلوه گر

گل باغ احمدي
آمدي خوش آمدي

امشب از لطف خداي سرمدي گل وا شده
باقر علم نبي از لطف حق بابا شده

ماه دين جلوه گر است     ششمين روشنگر است

گل باغ احمدي
آمدي خوش آمدي

امّ فروه بوسه زد بر چهره ي زيباي او
دل برد از باب مظلومش قد و بالاي او

يثرب از او گلشن است      چشم باقر روشن است

گل باغ احمدي
آمدي خوش آمدي

نور بخش عالم هستي شده امشب عيان
جشن شور و شادماني گشته برپا در جهان

سر زده نور جلي    صادق از نسل علي

گل باغ احمدي
آمدي خوش آمدي

از قدوم اين پسر يثرب تماشايي شده
خان? باقر نگر طور تجلّايي شده

در جهان غوغا شده     غنچ? گل وا شده

گل باغ احمدي
آمدي خوش آمدي

ما همه ريزه خور خوان امام صادقيم
با ولا و حبّ و مهر توست سرشار توايم

گرچه ما ناقابليم    بر در تو سائليم

گل باغ احمدي
آمدي خوش آمدي

متن مولودي امام  جعفر صادق عليه السلام

 مرتضي محمودپور

سرود جشن ميلاد
حضرت محمد(ص)
و امام صادق(ع)

بنداول

خبر آيد آيد محمد آمد
شب ميلاد ميلاد احمد آمد

همه باهم باهم بگيد ماشاالله
ز سوي حق رحمت بيحد آمد

گل به گلشن اومد
طلوع روشن اومد

رحمت العالمين
وجوه احسن آمده

يامحمدنبي يارسول‌الله(?)

بنددوم

شده ماه و خورشيد دين نمايان
بگوش آيد آيد نواي قرآن

ز مکه ميآيد رسول سرمد
همه ظلم و کينه رسيده پايان

بخت من نهفته است
غنچه‌ها شکفته است

هر ملک در امشب
ذکر حق رو گفته است

يامحمد نبي يارسول‌الله(?)

بندسوم

همه عالم گشته امشب مصفا
مدينه امشب شد عرش معلا

امامت را صادق ناطق
امام باقر گرديده چو بابا

ساقيا مي بيار
به کام عاشق بريز

جرعه‌اي به کامم
ز جام صادق بريز

يامحمد نبي يا رسول‌الله(?)

متن مولودي امام  جعفر صادق عليه السلام

 غلامرضا سازگار

اي روح صداقت از دم تو
اي گوهر علم از يم تو

زيبنده ي تو است نام صادق
الحق که تويي امام صادق

بر هر سخنت ارادت علم
در هر نفست ولادت علم

ميلاد تو اي ولي سرمد
شد روز ولادت محمد

در هفدهم ربيع الاول
شد نور تو بر زمين محول

از صبح ازل امام علمي
تا شام ابد تمام علمي

دانش زدم تو راست قامت
استاد علوم تا قيامت

قرآن به دم تو خو گرفته
ايمان ز تو آبرو گرفته

با نطق تو زنده تا قيامت
توحيد و نبوت و امامت

اي در دهنت زبان قرآن
قرآن همه جان تو جان قرآن

رويد چو به بوستان شقايق
از لعل لبت در حقايق

وصف تو هماره بر لب ماست
راه و روش تو مکتب ماست

با تو همه جا مدينه ي ماست
اين گفت تو نقش سينه ي ماست

هرکه شمرد سبک صلاتش
فردا نبود ره نجاتش

دور است ز خط طاعت ما
بر او نرسد شفاعت ما

تو مخزن علم کبريايي
تو وارث ختم الا نبيايي

حق را نفس تو نوشخند است
قرآن به دمت نيازمند است

قرآن که در کلام سفته
با نطق تو حرف خويش گفته

هر آيه که جبرئيل آرد
بي نطق شما زبان ندارد

او راه و شما چراغ راهيد
ناگفته و گفته را گواهيد

تو بر تن پاک علم جاني
استاد مفضل و اباني

دانشگه نور حق پيامت
صدها چو زراره و هشامت

دارند جهانيان بصيرت
از مؤمن طاق و بو بصيرت

اي زندگيم هدايت تو
دين و دل من ولايت تو

مهر تو همه عقيده ي من
مشي تو مرام و ايده ي من

روزي که گل مرا سرشتند
بر لوح دلم خطي نوشتند

اين خط نوشته را بخوانيد
من جعفريم همه بدانيد

دلباخته اي ز اهل بيتم
خاک ره عبدي و کميتم

فرياد دوازده امامم
نور است به هر دلي کلامم
 باشد که به خاک پاي ميثم

متن مولودي امام  جعفر صادق عليه السلام

 امير حسين الفت

چه بي قراره دلاي عاشق     اومده از ره امام صادق

از آسمون خبري درراهه
شب، شب شادي آل اللهه
جشن ميلاد رسول اللهه

شکر خدا که به کامه ايام     اومده از ره رهبر اسلام

بساط شادي دلها جوره
دل زمين و زمان مسروره
دامن آمنه غرق نوره

گلاي خنده نشسته بر لب      تو شب جشن رئيس مذهب

شور طرب به دلم افتاده
مي زنم از مي کوثر باده
که دل حضرت زهرا شاده

به همه عالم علي اميره      منکر حيدر بره بميره

کوري چشم حسودا امشب
براي شادي زهرا امشب

مي خونم از دم مولا امشب
علي علي علي، حيدر حيدر

اسم علي اسم کردگاره      بي علي دنيا نمک نداره

بگو علي، ببري دلها رو
بگو علي، ببري غمها رو

ببيني خنده به لب زهرا رو
علي علي علي، حيدر حيدر

متن مولودي امام  جعفر صادق عليه السلام

حسن کردي

منبرت کرسي فقه همه عالم شد
فاصله تا به خدا با سخنانت کم شد

خوار جهل از تو و فيض تو گل مريم شد
هر که پامنبري ات شد به خدا ادم شد

هر که علامه ي دهر است غلامت بوده
پيرو مکتب علمي هشامت بوده

زلف صد پنجره را رو به خدا واکردي
با غلامان خودت کار مسيحا کردي

درس تاريخ شد و حل معما کردي
شيعه را ناب ترين مکتب دنيا کردي

پرچم شيعه بلند است به احکام شما
علم عالم شده تسليم به اسلام شما

يک ورق درس تو توحيد مفضل مي شد
عشق در مسأله ي جابرتان حل مي شد

ذره پاي تو به خورشيد مبدل مي شد
بي حديث تو کلام همه مهمل مي شد

با تو قران خدا کاغذ خاموش نشد
راه سر منزل مقصود فراموش نشد

تازه شد حرف خداوند به قال الصادق ع
علما شرح نوشتند به قال الصادق ع

حنفي ها همه گفتند به قال الصادق ع
راست گويي شده پيوند به قال الصادق ع

تا ابد مرجع توضيح مسائل هايي
قبله ي جامع علمي همه دل هايي

نور در مسجد چشمان تو معنا گرديد
نار بر يار تو بردأ و سلاما گرديد

هر که از چشم تو افتاد يهودا گرديد
خانه ات مدسه ي حضرت زهرا س گرديد

به موازات علي راه نشان مي دادي
راه را با ولي الله نشان مي دادي

متن مولودي امام  جعفر صادق عليه السلام

 وحيد محمدي

بازم شب بارونه
بارون چه غزلخونه

زانو زده باز نوکر
پشت در مِي خونه

براي اين خونواده/هميشه نوکر زياده
خدا رو صد مرتبه شکر/ دلمو دست تو داده

حق دلا رو لايق کرد
نوکرا رو عاشق کرد

ذکر عاشقيمونو
يا امام صادق کرد

جانم آقام آقام آقام(به سبک قسمت دوم سبک)
اي وارث اعطينا

احياگر عاشورا
شيعه مي سازه واست
آخر حرمي زيبا

بازم عاشق عاشقونه/داره زير لب مي خونه
شيعه تا پاي شهات/پاي اين مکتب مي مونه

قلب اهل دنيا رو
اهل آسمونا رو

چشمه ي رواياتت
زنده کرده دل هارو

جانم آقام آقام آقام
سرمستمو مي خونم

از عشق تو مجنونم
شيعه شدنم رو من
خيلي به تو مديونم

از دو عالم سر شدم من/غلام قنبر شدم من
خدا رو صد مرتبه شکر/شيعه ي حيدر شدم من

هر نفس مي خونم من
کوري چش دشمن

بهترين عباداته
يا علي علي گفتن
علي مولا يا علي جان

متن مولودي امام  جعفر صادق عليه السلام

محمد علي بياباني

در گرگ و ميش صبح پر از ظلمتي که باز
افکند پرده روي سر مردم حجاز

نور حقيقت از طرف عرش سر زد و
لرزيد روي فرش تن هر چه که مجاز

شيطان دوباره رانده تر از قبل خويش شد
بت ها به سجده آمده با نيت نماز

آري محمد؛ آنکه رسولان قبل از او
محض نياز آمده تا او رسد به ناز

او مي رسد که بيرق عشقي عميق را
بر بام روزگار درآرد به اهتزاز

او مي رسد که باز خدا منجلي شود
او آمده منادي عشق علي شود

اي آخرين طلوع نبي ها پيام ها
وي اولين شروع وصي ها امام ها

دريا رسيده اي به مصاف سراب ها
دريا رسيده اي به لب تشنه کام ها

افتاده پاي معجزه ي آسمانيت
تيغ بيان صاحب علم و کلام ها

بايد فقط ز وصف تو و اهل بيت گفت
تا آن زمان که هست زباني به کام ها

سلمان محمدي شده چون عاشق علي ست
مولاست کيل سنجش تو در مقام ها

نابرده رنج، گنج، ميسر نمي شود
هر ثروتي محبت حيدر نمي شود

آوردي از بهشت، به دنيا نسيم را
با خود نسيم مهر خداي رحيم را

آورده اي براي همه سائلان دهر
پشت سر خود ايل و تباري کريم را

آه اي يتيم مکه! تو باباي امتي
زير پرت امان بده مشتي يتيم را

پر مي کشد به گنبد سبزت دلي سياه
در حائرت مکان بده اين ياکريم را

برگرد در غدير و بگو که صراط کيست
گم مي کنيم گاه ره مستقيم را

زخم مرا رهين مداواي خويش کن
من را گداي خانه ي زهراي خويش کن

آرام از کنار پيمبر قدم بزن
شاعر! برو بقيع و در آنجا قلم بزن

حالا براي حضرت صادق غزل بگو
اما کمي به شادي خود رنگ غم بزن

آن قبرهاي خاکي غمبار را ببين
اين وضع را درون خيالت به هم بزن

بر روي هر مزار، ضريحي درست کن
بر آن ضريح هاي خيالي حرم بزن

خود را کنار پنجره فولاد فرض کن
و سرنوشت عاشقي ات را رقم بزن

قدري ببار و گريه کن و سلسبيل شو
بر آن مزارهاي خيالي دخيل شو

شاعر! دوباره مست شو از فيض ساغري
به به چه ساغري چه شرابي چه کوثري

مردي که شيعيان ز عنايات مکتبش
معروف مي شوند پس از اين به جعفري

جان اي امام عشق! که مي رويد از لبت
گل هاي تازه با نفحات پيمبري

صدها چون ابن حيان يا چون زراره را
بايد که پاي مکتب علمت بپروري

يا قال باقر است و يا قال صادق است
هر عالمي که خوانده حديثي به منبري

سرسختي مرا به نگاهي مليح کن
من را در عشق ايل و تبارت فقيه کن

حالا منم که با دل بي تاب و عاشقم
سرمست بزم عشق تو و اين دقايقم

مشتاق حرف هاي توام آيه اي بخوان
محتاج حرف هاي تو و قال صادقم

بين حديث هاي تو تا حرف کربلاست
من جزو بيقرارترين خلايقم

حرف از حسين مي زني و گريه مي کنم
کافي ست که نگاه کني به سوابقم

اين بنده را روانه کن امشب به کربلا
در حائري که زائر آنجاست خالقم

ما را بيا و مثل خودت روضه دار کن
در کشتي سعادت جدت سوار کن

متن مولودي امام  جعفر صادق عليه السلام

 اسماعيل تقوايي

يا حضرت صادق(ع)
باز هم شهر مدينه باز ميلادي دگر
همزمان با روز ميلاد رسول دادگر

باز هم خشنودي آل علي ومصطفي
باز گشته ماه رخسار امامي جلوه گر

غرق شادي شيعيان ازبهر مولودي نکو
برامام پنجم آنها خدا داده پسر

نام جعفر را نهاده حضرت باقر براو
صادق آل محمد گردد وخيرالبشر

روز ميلادش تقارن يافته با جد او
اين پسر احيا کند بار دگر دين پدر

عالم آل علي وراوي علم حديث
او چو خورشيدست وديگر عالمان همچون قمر

علم دوران وامدار کوشش صادق بود
تربيت کرده بسي شاگرد آن والا گهر

شيعه مسرور است ميلاد رييس مذهبش
برلبش تکبير شادي باشد وکامش شکر

اي خوشا در روز ميلادش خدا قسمت کند
گنبد سبز نبي و قبر او افتد نظر

اي خوشا روزي که بهر او حرم برپا کنيم
در رکاب پور او مولا امام منتظر

متن مولودي امام  جعفر صادق عليه السلام

 آيه الله غروي اصفهاني

ربيع است و دل بر جمال تو شايق
نه بر لاله و ارغوان و شقايق

ربودي تحمل زمن گل ز بلبل
چو ليلي  زمجنون و عَذرا ز وامق

به بوي خوش گل شود مست بلبل
به بوي تو ديوانه بيچاره عاشق

نه چون خط نيکويت اندر رياحين
نه چون سنبل مويت اندر حدايق

نه زيباست با قامتت شاخ طوبي
نه لايق به سرو قدت  نخل باسق

تويي دوحه بوستان معارف
تويي گلبن  گل  ستان حقايق

تويي عقل اقدم تويي روح عالم
محيط دواير مدار مناطق

تويي منطق حق و فرمان مطلق
إلي الحقِ داعٍ و بالحق ناطق

إمام الهدي صالح بعد صلح
دليل الوري  صادق بعد صادق

حليفُ التُّقي جعفر بن محمد
کثير الفواضل  عظيم السوابق

دليل حقيقت لسان شريعت
اما طريقت  بکل الطرائق

ز منصور مخخذول چندان بلا ديد
لقد کان  تنهدُّ منه الشواهق

سر اهل ايمان سرو پاي عريان
بسي رفت در محفل آن منافق

نگويم ز گفت شنودش که بودش
کَسَمُ الأفاعي و حد البوارق

چنان تلخ شد کامش از جور اعدا
که شد سم قاتل بر او شهد فايق

متن مولودي امام  جعفر صادق عليه السلام

غلامرضا سازگار

مه ربيع نخستين مه سرور خداست
مه تبرّي و ماه نشاط اهل ولاست

مه مبارک ميلاد خواجه ي لولاک
مه ولادت پنجم سلاله ي زهراست

شکفته در ارم باقر العلوم گلي
که عالم از نفسش رشک جنّة الاعلاست

به امّ فَروه بگوييد اختري زادي
که در تجلاّي و آفتاب، ناپيداست

دميد هفده ماه ربيع، خورشيدي
که چون ولادت احمد وجود را، آراست

هزار يوسف صدّيق را به صدق امام
هزار ديده ي يعقوب را فروغ و ضياست

هزار موسي عمران به طور او مدهوش
هزار عيسي مريم به فيض او احياست

علوم مشرق و مغرب به پيش دانش او
چو قطره ايست که پنهان به وسعت درياست

به پاي کرسي درسش هزارها عالم
که همچنان علمند و مقامشان والاست

علوم کل? زلب جان فزايشان جاري
يکي به لحن حديث و يکي به ذکر دعاست

يکي چو جابر جُعفي يکي ابوحمزه
يکي زُراره که کوه کمال سرتا پاست

هنوز مؤمن طاقش به هفت طاق يکي است
هنوز جابر حيّان زعلم چهره گشاست

هنوز مانده اروپا به علم او محتاج
هنوز شيفته اش آسيا و افريقاست

به وصف او گهر نظم و نثر قابل نيست
که نارساست به مدحش کلام هر چه رساست

رخش چراغ جمال و جمال آيت حق
دمش حيات کلام و کلام آب بقاست

حديث صدق و صفا و کمال دانش اوست
هر آنچه در نفس روح بخش باد صباست

براي يافتن يک حديث او همه خلق
اگر که سير، تمام جهان کنند رواست

پيام سينه فروزش چراغ محفلِ دل
کلام روح فزايش به درد روح دواست

مه سپهر کمال، آفتاب غيب و شهود
امام جنّ و بشر شهريار ارض و سماست

به کلّ علم قسم بي چراغ دانش او
مسير خلق چو راه ابو حنيفه خطاست

شروع مکتب او همچو بعثت نبوي
قيام علمي او خون سيّد الشّهداست

وجود، تشنه ي علم است و علم تا علم است
هماره تشنه ي نطق امام صادق ماست

خلاصه اي زمُتون کتاب تدريسش
تواضع و ادب و علم و حکمت و تقواست

از اين که مذهب من جعفري است مي بالم
فضيلت و شرف و اقتدار ما اينجاست

کلاس شيعه هميشه معلّمي دارد
که نور علم زکرسيِّ درس او برخاست

به هر کجا که زتوحيد مي رود سخني
تو گويي آنکه هشام و مفضّلش گوياست

هر آنکه گشت جدا از امام صادق ما
خدا گواست زقرآن و اهل بيت جداست

به يک مباحثه ي او هزار باب کمال
به يک مکاتبه ي او دو صد چراغ هدي ست

هزار مرتبه گفتيم و باز مي گوييم
که خطّ شيعه زخطّ ابوحنيفه جداست

زبان «ميثم» و اوصاف حضرت صادق
عنايتي است که فوق همه عنايت هاست

متن مولودي امام  جعفر صادق عليه السلام

 سيد هاشم وفايي

شب تجلي عشق و عقيده است امشب
شب ظهور هزاران سپيده است امشب

گلي به گلشن ياسين شکفته شد که فلک
نظير چهر? او را نديده است امشب

دميد صادق آل رسول همچون ماه
مهي که آينه دار سپيده است امشب

سپهر علم و فضيلت دوباره نوراني است
ستار? سحر ما دميده است امشب

حضور حضرت باقر فرشت? رحمت
براي عرض تهيت رسيده است امشب

به "ام فروه" بيا تهنيت بگو که گلش
به مهد مهر و وفا آرميده است امشب

به پاس مقدم اين گل نثار کن صلوات
که درخور صلواتي حميده است امشب

همان گلي که خدا را ستود و مرغ سحر
صداي زمزمه اش را شنيده است امشب

خوشا کسي که خداوند عاشقانش را
براي خدمت او برگزيده است امشب

ز باغ دانش او سوي تشنگان علوم
نسيم رحمت و دانش وزيده است امشب

هميشه پيرو  اين مکتب پر از نور است
کسي که جام ولايت چشيده است امشب

چو ياد اوست عبادت به ياد حضرت او
دلم به سوي خدا پر کشيده است امشب

بيا و سر به حريم مقدسش بگذار
که مرغ دل به مدينه پريده است امشب

بگو به خلق «وفائي» چراغ دانش را
خدا ز جلو? او آفريده است امشب

متن مولودي امام  جعفر صادق عليه السلام

 سيد رضا مويد

مدينه غرق صفا شد ز روي حضرت صادق
دميد عطر محمد ز بوي حضرت صادق

فروغ روي نبي را که مکه يافت در امشب
مدينه ديده دوباره ز روي حضرت صادق

شب درخشش خورشيد آسمان علوم است
که نور مي دهد از چار سوي حضرت صادق

ششم امام که باشد ضمير عالم و آدم
مثال آينه ها روي به روي حضرت صادق

تمام فقه بود وامدار مکتب فضلش
کمال عشق بود راز گويِ حضرت صادق

روايتي است کرامت از آن وجود مکرّم
حکايتي است شفاعت ز خوي حضرت صادق

پيمبران نرسيدند بر مقام نبوت
که جرعه اي نزدند از سبوي حضرت صادق

بسان زمزم و تسنيم و سلسبيل روان است
علوم آل محمد ز جوي حضرت صادق

ز کهکشان فضيلت طنين فکنده به عالم
خروش عدل علي از گلوي حضرت صادق

قيام علمي او چون قيام سرخ حسيني
فکنده لرزه به کاخ عدوي حضرت صادق

کمر به کشتن او بست دشمنش چو نظر کرد
که هست غالب دلها به سوي حضرت صادق

فرشته جسته تقرب بهشت يافته رونق
ز قطره قطره ي آب وضوي حضرت صادق

بود تجلي والشمس ز آن جمال مبارک
بود مفسّر والّيل موي حضرت صادق

چراغ راهنماي بشر به عالم توحيد
هميشه وقت بود گفتگوي حضرت صادق

کتاب جابر حيان حديث فضل مفضّل
يکي است ز آن همه راز مگوي حضرت صادق

اگر به علم درخشد ، چو آفتاب، گرفته
ذُراره ذرّه اي از مهر روي حضرت صادق

حُشام حشمت علمي گرفته از حَشَم او
که کرده تر، لب جان از سبوي حضرت صادق

بگو فلاسفه را تا براي درک حقايق
نهند رو به ره مهر پوي حضرت صادق

نماز پايه ي دين است و بود لحظه ي آخر
نماز و حرمت آن گفتگوي حضرت صادق

بخوان دعاي فرج را به آرزوي اجابت
که بوده صبح فرج آرزوي حضرت صادق

شب دعاست براي فرج بيا که بخوانيم
خداي را همه بر آبروي حضرت صادق

قلوب شيعه حريمش بود ولي به بقيعش
دل شکسته کند جستجوي حضرت صادق

نبين به قبر خرابش ببين که چشم? خورشيد
بجوشد از افق خاک کوي حضرت صادق

خدا کند که صبا بر مشام ما برساند
شميمي از حرم مُشک بوي حضرت صادق

خدا کند من آلوده باز هم چو «مؤيد»
سر نياز بسايم به کوي حضرت صادق

متن مولودي امام  جعفر صادق عليه السلام

اسماعيل تقوايي

هفده ماه ربيع هست ومدينه غرق نور است

بهر ميلاد پيمبر شهر در شادي وشور است

بيت مولا حضرت باقر چراغان است زين رو

همزمان ازبهر ميلادي دگر غرق سرور است

حق عطا کرده پسر بر پنجمين ماه ولايت

وز طلوع ماه رويش آسمانها غرق نوراست

نام او جعفر بود کز سوي پيغمبر رسيده

صادق است وبا وجودش ،صدق در اوج ظهور است

او ابا عبدا...وفاضل،لسان الحق وصابر

عالم آل محمد(ص)بوده مولايي فکور است

دين جدش راکند احيا با علم الهي

با تلاشش شبهه ها از پيکر اسلام دور است

عالمان گردند جمله وامدار علم صادق

دشمن دين روبرويش جاهلي ناشي وکور است

شيعه را از بعد مولا،جعفري مذهب شمارند

اين لقب هر شيعه اي را علت فخر وغرور است

روز عيد است وزمهدي عيدي خود را طلب کن

عيدي ما شيعبان تعجيل در وقت ظهور است

متن مولودي امام  جعفر صادق عليه السلام

سيد رضا مويد

اى نفس صبحدم! دعاى که دارى؟
بوى خدا مى‌‏دهى، صفاى که دارى؟

عطر بهشتى، ز خاک پاى که دارى؟
مژده چه آوردى و براى که دارى؟
تا بفشانيم جان، تو را به خوش آمد

ماه ربيع است و نوبهار کرامت
ماه شکوفايى کمال و شهامت

در تن هستى دميد، روح سلامت
از برکات طلوع، روز امامت‏
باز گشودند باب لطف مجدّد

صبح دلان صبح صادق است ببينيد
باغ بهشت از شقايق است ببينيد

جلوه? رب‌المشارق است ببينيد
روز تجلّاى خالق است ببينيد
وز رخ زيباى جعفر بن محمد...

نور ولايت دميده از نظر او
چشمه? کوثر رهين چشم تر او

باقر درياى علم و دين، پدر او
هم پدر او امام و هم پسر او
نور دل حيدر است و وارث احمد

نهضت علمى که آن امام به‌ پا کرد
کارى چون خون سيدالشهدا کرد

از سر اسلام دست فتنه جدا کرد
آنچه رسالت به عهده داشت ادا کرد
شاهد حسن ازل نشست به مسند

گر همه عالم قلم به دست برآرند
تا به قيامت مديح او، بنگارند

يک ز هزاران فضيلتش نشمارند
آن که به شاگردي‌اش چهار هزارند
جمله به فقه و کلام و فلسفه، ارشد

ز آن همه يک چند چهره‌‏هاى درخشان
عالم و آگاه در معارف قرآن

مؤمن طاق و هشام و جابر حيّان
زاده? مسلم، دگر مفضّل و صفوان
کان همه بودند چون زراره سرآمد...

من که به لب، نغمه? ثناى تو دارم
هر چه که دارم من از عطاى تو دارم

دست به زنجيره? ولاى تو دارم
پاى به زنجيرم و هواى تو دارم
دست برون آور و بگير مرا يَد...

متن مولودي امام  جعفر صادق عليه السلام

مرضيه عاطفي

عرش را با ريسه هاي نور آذين بسته اند
گوش? هر کهکشان يک ماهِ زرّين بسته اند

سردرِ شهر مدينه ذکر آمين بسته اند
دورِ کعبه آيه آيه حمد و ياسين بسته اند

ميزبانيِ ملائک کاملا سنجيده است
مکه مهمان دارد و کلّي تدارک ديده است

انبيا با اوليا...داوود و عيسي آمدند
نوح و ابراهيم با اسحاق يکجا آمدند

يوسف و يعقوب و آدم قبلِ حوّا آمدند
حضرت الياس و اسماعيل و موسي آمدند

با ارادت با ادب، تعظيم کرده با يقين
محض بيعت با رسول الله(ص)؛ ختم المرسلين

آمد آنکه عطرِ او جاريست در بويِ گلاب
محض ويران کردن بتخانه ها شد انتخاب

آتش ِ آتشکده خاموش شد، شد غرق خواب
طاق کسري، کلّ ايوان مداين شد خراب

دور گهواره چه غوغايي شده، محشر شده
گل بريز و کِل بکش چون آمنه مادر شده

رحمةٌ للعالمين است و محمد(ص) آمده
حُسن خلق آورده با خود، حُسنِ بي حد آمده

پيش از پنجاه و هشتاد و نود، صد آمده
«لم يلِد» مي خوانَد و تفسير «يولَد» آمده

لاإلهَ جز خدا... تا گفت ذات حق يکيست
محضرِ توحيد او لات و هُبل شد سربه نيست

مثل اقيانوس در لطف و کرم بي انتهاست
دستهايش مستجابُ الدعوه؛ اهلِ ربّناست

سيرتش قران پسند و صورتش چون سوره هاست
دشمنانش را بخوان «أبتر» که اين امر خداست

شد أباالکوثر! به کوريِ همان چشمانِ شور
جاهليت شد به جايِ دختران زنده به گور

قاب عالم را پر از زيباترين تصوير کرد
دست در دستش سپرد و عشق را درگير کرد

در غديرِ خم اذان را، قبله را تفسير کرد
بعثتش را با ولايت خالص و تطهير کرد

خواند «أکملتُ لکُم» را، گفت با صوتِ جلي:
تا قيامت «لا أميرالمؤمنين إلّا علي(ع)»

نسل در نسلش همه از نور، از عصيان به دور
يک به يک قرانِ ناطق، اصلِ انجيل و زبور

ميشود بي حُبّ آنها راهِ حق صعب العبور
موسم دلدادگي شد، کلّ عالم در سرور

در مدينه جشن دارد فاطمه(س) امشب شبي
هم پيمبر(ص) آمده هم صادقِ آلِ نبي(ع)

در نگاهش جنّتُ الاعلي تماشايي شده
پاي درس او شلوغ است و چه غوغايي شده

بسکه لحنش مهربان و گرم و زهرايي(س) شده
حال من خوب و دلم مست چه آقايي شده

«قل هوالله احد» شد دينم و ذکر لبم
شد امام ِ جعفرِ صادق(ع) رئيس ِ مذهبم

هست يابن الباقر(ع) و در علم، بي مثل و بدل
زهد از گفتار او پيدا؛ نمايان در عمل

راستگويي و کرَم خورده به نامش از ازل
پس به عشقش خوانده ام «حيّ علي خيرالعمل»

با نمازِ اول وقتم خريدم مغفرت
از شفاعت بهره مندم ميکند در آخرت!

متن مولودي امام  جعفر صادق عليه السلام

مرتضي محمودپور

سرود جشن ميلاد
پيغمبر اکرم(ص) و امام صادق(ع)

بنداول

مکه امشب گشته چون عرش برين
ديده وا کرده شه دنيا و دين(?)

از ره آمد تا که ختم‌المرسلين

قطع گشته ريشه‌هاي مشرکين(?)
يامحمد يارسول‌الله مدد(?)

بنددوم

آمنه بنت وهب مادر شده
صاحب نور دو چشم تر شده(?)

افسر شادي ز حق بر سر زده

شام هجران محبين سر شده(?)
يامحمد يارسول‌الله مدد(?)

بندسوم

نور روي مصطفي تا که دميد
خاتم پيغمبران از ره رسيد(?)

مکه غرق شادي و شور و شعف

مژده‌ي وصل محبت را شنيد(?)
يامحمد يارسول‌الله مدد(?)

بندچهارم

در مدينه باز شادي شد به پا
نور شيشم سر زد از بيت ولا(?)

امشبي نور علي نور آمده
شد نمايان صادق آل عبا(?)

بندپنجم

ناطق قرآن احمد آمده
صاحب خلد مخلد آمده

شد تجلي خداوند جلي
يک علي ويک محمد آمده

متن مولودي امام  جعفر صادق عليه السلام

محمد مبشري

به زمستان دلم فصل بهار آمده باز
به پريشاني من روحِ قرار آمده باز

به هواي نفسم نفحه ي يار آمده باز
به سرِ دادن جان دار و ندار آمده باز

به شب غمزدگان باز سحر مي آيد
روشني بخش دل اهل نظر مي آيد

کيست اين دلشده اي کز همگان دل بِبَرَد
کشتي خسته ي دل را سوي ساحل بِبَرَد

کيست اين کعبه ي منظور که حاصل بِبَرَد
او که رونق ز دو صد دلبر کامل بِبَرَد

او خود حضرت عشق است و ز خالق آيد
فجر روشنگر حق حضرت صادق آيد

او که طاها برسد بر سر استقبالش
او که گرديده خدايي همه ي احوالش

او که عشق است هميشه همه جا دنبالش
او که شد محورِ توحيدِ خلايق خالش

جلوه ي کاملي از صدق و صفا آمده است
مظهرتام خدا جانب ما آمده است

باز کن ديده ي دل پنجره ها را بگشا
نام او نغمه کن و حنجره ها را بگشا

ساقيا جام ميِ خاطره ها را بگشا
مِي بزن صفحه اي از منظره ها را بگشا

تا ببيني که خداي ازلي جلوه گر است
همه ي هيبت زهرا و علي جلوه گر است

يک مدينه دلِ سرمست به سويش آيند
يک جهان ديده ي دربست به کويش آيند

هر چه ميخانه پيِ جام و سبويش آيند
قدسيان هم ز پي آب وضويش آيند

در نمازش خم محراب به پايش خم شد
مست ذکر دو لبش اهل همه عالم شد

کيست که دلشده ي اين مه جانانه نشد
کيست که جان به رهش بر سر شکرانه نشد

کيست که از سخنش يکسره مستانه نشد
از حديث لب او عاشق و ديوانه نشد

عاشقي جرعه اي از چشمه ي شيدايي اوست
همه ذرات جهان واله ي زيبايي اوست

تو هماني که خدا عشق تو را واجب کرد
دين ما مِهر علي بن ابيطالب کرد

مهر رخسار تو را بر همگان غالب کرد
قلب ما را ز پي وصل رخت طالب کرد

به لبم نغمه ي دلداري دلبر دارم
مهر تو مذهب عشقي است که باور دارم

هستي ام را به سر عشق رخت بگذارم
از همه غير تو اي وجه خدا بيزارم

نه من از خاک ره تو سر خود بر دارم
نه تو يک لحظه رهايم کني اي دلدارم

تو که دست همه را وقت عطا مي گيري
عاقبت روز جزا دست مرا مي گيري

سائل کوي توام ميل زيارت دارم
بر سر سينه ببين دست ارادت دارم

از غريبي تو اي دوست چه محنت دارم
به دلم داغ دل از اين همه غربت دارم

از غريبيِ مزارت به خدا دلگيرم

امتیاز: 
هنوز رایی ثبت نشده