گربه دستش به گوشت نمی رسید می گفت بو می ده

یک نت ـ داستان ضرب المثل گربه دستش به گوشت نمی رسید می گفت بو می ده
ضرب المثل

یک نت ـ یک روز قصابی گوشت تازه ای را توی مغازه آویزان کرده بود و به سمت دیگر مغازه رفته بود ، گربه ی محل هم که از دور تماشا می کرد و دهانش آب افتاده بود ، آرام آرام خود را به مغازه رساند ولی دستش به قلابی که گوشت از آن آویزان بود نمی رسید .

تخته ای را که قصاب روی آن گوشت را ساطوری می کرد زیر پایش گذاشت ولی تخته چرب بود و گربه به زمین افتاد . چند بار که این کار را امتحان کرد موفق نشد . و بالاخره با دیدن قصاب پا به فرار گذاشت و چون موفق نشده بود برای این که ضایع نشده باشد ، دستش را جلوی بینی

اش گرفت و گفت : " پیف پیف این گوشت بو می دهد !

از آنوقت به بعد هرگاه کسی از کاری که از عهده اش بر نمی آید و یا چیزی که در اختیارش نیست بد گویی می کند این مَثَل را بکار می برند !

امتیاز: 
هنوز رایی ثبت نشده