حق

یک نت ـ لغویان و حقوق‌دانان و فقیهان معانی مختلفی برای واژه حق ذکر کرده‌اند. از دیدگاه لغویان، حق به معنای پایدار، پدیدآورنده، راست، واجب، عدل، ضد باطل، ملک، یقین، بهره و سهم معین هر کس، اسلام، خدا، شایسته مرگ، میانگین و معدّل هر چیزی آمده است.
حقوق اجتماعی

یک نت ـ لغویان و حقوق‌دانان و فقیهان معانی مختلفی برای واژه حق ذکر کرده‌اند.
از دیدگاه لغویان، حق به معنای پایدار، پدیدآورنده، راست، واجب، عدل، ضد باطل، ملک، یقین، بهره و سهم معین هر کس، اسلام، خدا، شایسته مرگ، میانگین و معدّل هر چیزی آمده است. در تمامی معانی یاد شده، مفهوم پایداری و ثبات و پابرجایی نهفته است و موارد زیادی که به عنوان معانی حق ذکر شده است، از مصادیق این مفهوم هستند.

در ماهیت حق و این که ارکان آن کدام است مکتب‌های مختلفی وجود دارد. هر مکتب براساس دیدگاه فلسفی خود به شیوه‌ای خاص به تفسیر و تحلیل حق پرداخته است. این مکاتب و دیدگاهشان نسبت به حق عبارت‌اند از:
1.مکتب شخصی یا مکتب اراده‌: حق از دیدگاه این مکتب «قدرت یا اراده‌ای است که قانون برای شخص پذیرفته است»‌. رکن اساسی حق در این دیدگاه آن است که وجود و قلمرو این قدرت در حدّ پذیرش قانون است. از سوی دیگر، فرد صاحب حق رکن جوهری حق است و حقوق طبیعی هر فرد که از انسانیت او نشأت می‌گیرد، اساس قانون است. نه آن که قانون اساسی حق باشد.

وظیفه قانون در این میان آن است که از این حق پشتیبانی کند و امکان بهره‌برداری از آن حقوق را برای صاحبان آن‌ها فراهم سازد.

2.مکتب قرارداد اجتماعی‌: حق از دیدگاه این مکتب «مصلحت و منفعتی است که قانون از آن حمایت می‌کند».
در این دیدگاه قانون باید براساس عمل واقعی و بر پایه مشاهده و تجربه استوار شود و بر اساس تأملات فلسفی و متافیزیگی که مبنی بر فرض است، نمی‌تواند قوام یابد.

در این دیدگاه اعتقاد به حقوق طبیعی فرد و نشأت قانون از آن حقوق، مطابق واقع به نظر نمی‌رسد، چه آن که واقعیت این است که انسانِ جدا از زندگی اجتماعی که در حال هم‌زیستی با دیگر هم‌نوعانش باشد، فقط یک فرض محسوب می‌شود و واقعیت خارجی ندارد. آن‌چه که اساس قانون را می‌سازد قرارداد اجتماعی انسان‌ها است.

بنابراین با توجه به این که، حق باید مصلحت و سودی را به صاحبش برساند و از سوی دیگر، مصلحت و منفعت باید مشروع و مورد حمایت قانون باشد، این تعریف برای حق (به صورت یک قرارداد اجتماعی) به رسمیت شناخته شده است.

3. ماهیت آمیخته حق‌: در این دیدگاه، حق «منفعت و مصلحتی است که قانون از آن حمایت می‌کند و صاحب حق را قدرت می‌دهد تا هر آن‌چه در به دست آوردن آن منفعت لازم است به کار گیرد» این دیدگاه،
جمع‌بندی دو دیدگاه پیشین است، به طوری که حق از این‌ها دارای دو رکن قدر و مصلحت است.

4. دیدگاه جدید‌: اخیراً حقوق‌دانان نظریه چهارمی طرح نموده‌اند که حق را «امتیازی مشخص که قانون برای شخص پذیرفته و از آن حمایت می‌کند»، می‌دانند.
این دیدگاه (را که حقوق‌دان بلژیکی «جان داین» مطر ح کرده است) بر این مطلب استوار است که قانون امتیازی را برای شخص به رسمیت می‌شناسد و شخص هم به سبب این پشتیبانی می‌تواند در حقش تصرف نماید. قانون از این امتیازات و تصرفات حمایت می‌کند.
پس در این دیدگاه، حق سه رکن دارد‌: یکی، امتیاز و وابستگی صاحب حق و مورد حق؛ دیگری، قدرت صاحب حق در بکارگیری حق و سوم، پشتیبانی قانون از حق است.

امتیاز: 
هنوز رایی ثبت نشده