تاريخچه جامعه شناسی دینی

یک نت ـ در طول تاريخ مباحثي از جنس جامعه شناسي دين وجود داشته است هر چند چنين نامي بر آن ننهاده بودند.
جامعه شناسی

یک نت ـ در طول تاريخ مباحثي از جنس جامعه شناسي دين وجود داشته است هر چند چنين نامي بر آن ننهاده بودند. مثلاً گزنوفانوس، شکل خدايان اقوام مختلف را تابعي از همان قوم مي دانست، افلاطون طرح اتوپيايي خويش از يک جامعه ايده آل را ارائه مي داد، ارسطو در اخلاق نيکوماخوسي از سهم ارزش هاي اخلاقي در حيات اجتماعي سخن مي گفت و آگوستين در کتاب شهر خدا تصويري آرماني ازيک نظام دنيويِ همسان با نظم ازلي عرضه مي کرد. در انديشه مسلمانان نيز مي توان در انديشه فارابي که انواع مُدُن فاضله را معرفي مي کرد و نيز مقدمه ابن خلدون و بررسي نقش دين در طلوع و افول سلسله هاي گوناگون و انسجام اجتماعي (عصبيت) در جوامع، ريشه هاي اين نگاه را جستجو کرد.

با اين همه دانشي با نام جامعه شناسي دين محصول دنياي بعد از رنسانس و شکل گيري دانش جامعه شناسي، و مولود تقارن چند رخداد مهم تاريخي و تلاقي چند فرايند عظيم در حيات اجتماعي و معرفتي بشر است.

ظهور سرمايه داري، کثرت گرايي فرهنگي، تسامح ديني و دولت ليبرال نمونه هاي اين اتفاقات مي باشند. اين فرايند ها محققان را قادر ساخت، يا مجبور کرد که خود را از مدعيات هنجاري اديان و جوامعي که مورد مطالعه قرار مي دادند جدا سازند

نقادي هاي دوره رنسانس و اصلاح طلبي و ترديدهاي عصر روشنگري نسبت به اصالت و حقانيت دين، سرچشمه ديگر شکل گيري جامعه شناسي دين است

اسپنسر، تونيس، زيمل، وبلن و پاره تو از جمله جامعه شناساني اند که مي توان در لابلاي آثار برجاي مانده از ايشان به مطالبي در حوزه جامعه شناسي دين دست يافت.
ماکس وبر اولين صاحب نظري است که به جامعه شناسي دين به صورت يک علم منظم نگاه کرد. البته تمام توجه اصلي او تقريباً درمذهب کالوينيسم متمرکز است.

واکاوي و ريشه يابي پيشينه مطالعات جامعه شناختي درباره دين، جستجوگران و علاقمندان اين رشته را حداقل به دو سرچشمه متفاوت رهنمون مي سازد. مدخل نخست از مطالعات دين پژوهانه درحوزه هاي مختلفي چون تاريخ دين، مطالعات تطبيقي اديان، مردم شناسي و حتي روان شناسي دين نشأت مي گيرد. به لحاظ قدمت، مطالعات تاريخي ـ تطبيقي و تاريخي ـ انتقاديِ اديان، مردم شناسيِ دين و جادو و روان شناسيِ دين، پيشينه بيشتري از رشته نوپاي جامعه شناسي دين دارند.

بهر ه هايي که نخستين جامعه شناسانِ دين از ادبيات دين پژوهيِ گرد آمده در اين رشته هاي علمي براي ساخت و پرداخت نظريات تحليلي و تبييني خويش برده اند، مؤيد وجود همين سبقت و تعاقب است. استفاده هاي فراوان دورکيم از نتايج به دست آمده از مطالعات تاريخي و تطبيقي دين پژوهان پيش از خود درباره اديان شرقي و ابتناي نظريات و تست فرضيات جامعه شناسانه خويش با استمداد از اين تحليل هاي تاريخي و هم چنين کار کساني چون مارکس و اسپنسر که با اشراف و تسلط نسبي بر بعضي از رشته هاي دين پژوهي متقدم گام هايي نيز ـ هر چند ابتدايي و لرزان ـ در درون مرزهاي جامعه شناسي دين زده اند، همگي از مصاديق همين صله و پيوند است.

مدخل دوم، ريشه در روندي دارد که طي آن جامعه شناسي به عنوان يک رشته علمي مستقل، راه خويش را از فلسفه و تفکرات کلامي جدا نمود و اهداف و مقاصد جديدي را پيش روي عالمان اجتماعي قرار داد. جامعه شناسي دين به عنوان يکي از زير شاخه هاي تخصصي تر جامعه شناسي، کارش را به نحو جدي و مستقل از حوالي دهه 40 و 50 آغاز کرده است.

نخستين کارهاي شناخته شده در اين حوزه، ظاهراً در آمريکا انجام گرفته است و آن هم به تحقيقات ميداني راجع به تغييرات پديد آمده در ميزان دينداري مردم، از طريق اندازه گيري ميزان عضويت و حضور کليسايي مربوط مي شود.

چنان که همين نکته را برگر و لاکمن نيز تأييد مي کنند. پس از آن، جامعه شناسي دين حداقل سه جهش تکاملي را تجربه کرده است. نخست، بيرون جَستن از چارچوب نظري؛ دوم، گسترش مرزهاي دين به بيرون از محدوده هاي نهادي و سازماني آن و سوم، تلاش براي خارج کردن آن از جغرافياي غربي و مسيحي.

اهميت موضوع دين براي جامعه شناسان، نه في نفسه، بلکه به تبع تأثيراتي بوده است که بر حيات اجتماعي مي گذارده يا از آن مي پذيرفته است. مخاطبين دين در بادي امر، اگر چه افرادند و تجلي نخستين آن در ايمان وتعلق خاطر فردي است، ليکن دين مستعد آن است که به سرعت وجه اجتماعي بيابد. چنان که با وجود تمايز اديان از اين حيث، هيچ ديني را در هيچ زماني نمي توان سراغ گرفت که کاملاً سرّي، دروني، ذهني و حاشيه اي باقي مانده باشد و حتي برخي از اديان، خود را صاحب نقش و رسالت اجتماعي مي شناسند.

به علاوه دين نيز مانند هر پديده اجتماعي ديگر، از تأثير پذيري محيط نشو و نماي خويش مصون نيست؛ لذا از اين حيث هم به مثابه يک متغير وابسته، محل توجه جامعه شناسان و محمل مطالعات جامعه شناختي قرار گرفته و بي استثناء در تمامي سرفصل هاي مطالعات جامعه شناسانه مطرح بوده است و هم چنان دنبال مي شود. مثل جامعه شناسيِ ساخت ها، جامعه شناسي نهادها، جامعه شناسي گروه ها، جامعه شناسي نظم و تغييرات، جامعه شناسي کنش و کنش گران اجتماعي و...

 

امتیاز: 
هنوز رایی ثبت نشده