آنچه دیگران می خوانند:
دختری ۲۳ ساله هستم نزدیک ۴ ساله با پسری هستم که قصد ازدواج داریم رابطه جنسی هم داشتیم
سلام من دختری ۲۳ ساله هستم نزدیک ۴ ساله با پسری هستم که قصد ازدواج داریم رابطه جنسی هم داشتیم بعد از فوت پدرم که حدود یک سال‌و‌نیم هست فوت کرده، چون پدر بزرگم هم سالهاست فوت کرده ما لفظی بین خودمان دونفر صیغه خواندیم هنوز هم رابطه جنسی داریم. حال سوالم این است آیا ارتباط ما از لحاظ شرعی اشکال دارد یا خیر؟
ما همدیگر را.خیلی دوست داریم اما خانواده من شدیدا با ازدواجمان مخالفت کردند و ما را مجبور به رابطه پنهانی کردند البته پدرم راضی بود و به خواسته من احترام می‌گذاشت در ضمن خانواده "M"کاملا در جریان هستند و مرا خیلی دوست دارند اما در جریان صیغه ما نیستند. من پنج برادر و خواهر دارم خودم هم فرزند کوچک خانواده هستم مطمئنم یکی از خواهرهایم هنوز شدیدا با "M" مخالف هست نمی‌دانم چکار کنم لطفا راهنمایی کنید؟
ازدواج موقت یکی از تمایزات مهم مذهب تشیع با سایر مذاهب اسلامی است که با اجرای صحیح و اصولی آن جلو خیلی از مفاسد از جمله زنا گرفته می‌شود اما بعضی مواقع متاسفانه این حکم ارزشمند مورد سو استفاده قرار می‌گیرد و یا اینکه به طور صحیح به شرایط آن پرداخته نمی‌شود و چه بسا روابط نامشروع، را که با فطرت انسانی سازگار نیست به ازدواج موقت ارتباط می‌دهند و این طوری افراد ناآگاه فکر می کنند که مشکلات به خاطر ازدواج موقت است غافل از اینکه اصلا ازدواجی صورت نگرفته است و یا احکام ازدواج موقت مراعات نشده است مثلا اکثر فقها نظرشان این است که اذن ولی برای ازدواج واجب هست اما گاهی می بینیم ازدواج بدون این شرط انجام شده است. نامه‌ای که در این زمینه به دست‌مان رسیده است همین جا بیان می‌کنیم.
در مورد ازدواج شما بدون اذن پدر باید عرض کنم چون شما پدرتان فوت شده و جد پدری هم ندارید برای ازدواج دایم یا موقت نیاز به اذن کسی نیست. چون دختری که به حد بلوغ رسیده است و رشیده می‌باشد، یعنی مصلحت خود را تشخیص می‌دهد، اگر پدر و جد پدری نداشته باشد، برای ازدواج، احتیاج به اجازه از کس دیگری ندارد.[۱] همچنین ماده ۱۰۴۴ قانون مدنی و تبصره آن در این زمینه چنین مقرر می‌دارد: «در صورتی که پدر یا جد پدری در محل حاضر نباشد و استیذان از آنها نیز عادتا غیر ممکن بوده و دختر نیز احتیاج به ازدواج داشته باشد، وی می تواند اقدام به ازدواج نماید.»[۲] از آنجا که فوت پدر و جد پدری نیز به منزله عدم دسترسی به آنها است و اجازه را غیر ممکن می نماید، در این حالت نیز دختر احتیاج به اجازه فرد یا مرجع دیگری مثل دادگاه ندارد. و خود می تواند مستقلاً برای ازدواجش تصمیم بگیرد.
بنابراین اگر شما به طور صحیح صیغه خوانده باشید از نظر شرعی کار حرامی مرتکب نشده اید لیکن حق خانواده را ادا نکرده اید و به اعتمادشان خیانت نموده اید شهید مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام به این نکته پرداخته و نوشته است: «فلسفه این که دوشیزگان لازم است یا حداقل خوب است بدون موافقت پدران با مردی ازدواج نکنند، ناشی از این نیست که دختر قاصر شناخته شده و از لحاظ رشد اجتماعی کمتر از مرد به حساب آمده است، اگر به این خاطر بود چه فرقی است میان بیوه و دوشیزه ای که بیوه ١٦ ساله نیاز به موافقت پدر ندارد اما دوشیزه ١٨ ساله نیاز به موافقت دارد؟ به علاوه اگر دختر از نظر اسلام در اداره کار خودش قاصر است، چرا اسلام به دختر بالغ و رشید استقلال اقتصادی داده و معاملات چندصدمیلیونی او را صحیح و بی نیاز از موافقت پدر یا برادر یا شوهر دانسته است.
استاد مطهری در ادامه دلیل این امر را به روان شناسی زن و مرد مربوط دانسته است. به نظر ایشان حس شکارچی گری مرد از یک طرف و خوش باوری زن نسبت به وفا و صداقت مرد از طرف دیگر اذن پدر را به منزله احتیاط و مراقبتی قرار داده است که قانون برای حفظ دختر ازدواج نکرده در نظر گرفته است و چنین احتیاط و مراقبتی با اصل آزادی انسان ها منافات ندارد».[۳]
مشکل اساسی که شما الان دارید مبهم بودن آینده شماست معلوم نیست با توچه به شرایط فعلی بتوانید با وی ازدواج دایم کنید یا خیر؟ در این صورت با توجه به از دست دادن دختریت خود نمی‌توانید با فرد مناسب ازدواج کنید لذا از آنجایی که با وی رابطه بدنی داشته‌اید سعی کنید هر چه زودتر با وی ازدواج کنید چون معلوم نیست وی هم بخواهد پا پیش بگذارد یا خیر چه بسا ممکن است وقتی مسئله جدی شد و خانواده شما هم موافقت کردند وی اصلا جلو نیاید و به بهانه های واهی شما را تنها بگذارد.
موفق باشید
پی نوشت :
۱. امام خمینی، توضیح المسائل ، م۲۳۷۶.
۲- قانون مدنی ماده ۱۰۴۴
۳- نظام حقوق زن در اسلام ص ۶۶
منبع: welayatnet.com