حجاب برای من مصونیت نشد

یک نت ـ حجاب از یک سو سبب می‌گردد که ایمان و تقوا و تفکر و شخصیت خود شخص محجبه صیانت شود، و از سوی دیگر برای انواع فساد از طرف مفسدین، مانع ایجاد می‌کند.
حجاب برای من مصونیت نشد

یک نت ـ شبهه: حجاب برای من مصونیت نشد وقتی کلاس پنجم دبستان سوار تاکسی شدم،

و دستی بدن مرا لمس می کرد و من حتی نمی توانستم از ترس جیغ بکشم

حجاب برای من مصونیت نشد وقتی در شهر غریب دانشجو بودم وهوا تاریک بود،

از دانشگاه به خانه می رفتم و عده ای کارگر ساختمانی دوره ام کردند و

اگر جیغ و داد نمی کردم معلوم نبود چه اتفاقی که نمی افتاد!

حجاب برای من مصونیت نشد وقتی در دادگاه قاضی برای آنکه کارم را

راه بیاندازد به من پیشنهادی بی شرمانه داد

حجاب برای من مصونیت نشد وقتی به پیشنهاد ازدواج همکلاسیم پاسخ منفی دادم

و او پشت سرم مرا “.....” خطاب کرد! *در تمام این سالها حجاب برای من

در کوچه و خیابان، در روز و شب، در تهران و شهرستان مصونیت نشد.

احساس می کنم محدودیتی را به نام مصونیت بر تن من کردند .

من در سرما و گرما تحملش کردم بدون اینکه ذره ای احساس امنیت کنم.

امنیت چیزی نبود که بتوانند آن را با لباس من در جامعه ایجاد کنند.

حجاب چیزی جز محدودیت نبود، امنیت را باید در جای دیگری جست و جو می کردند.

پاسخ: بعید است که این متن از شما باشد، چرا که به ویژه از یک فرد تحصیل‌کرده و دانشگاهی، انتظار نمی‌رود که در مطالعه در خصوص یک اصل و یک حکم و نیز نقد مثبت یا منفی آن، اینگونه شعاری برخورد نماید. احتمالاً این متن را برای شما فرستاده‌اند و شما نیز جهت دریافت پاسخی برای این پایگاه ارسال نمودید.

این قصه‌های احساسی و یا اگر اتفاق نیز افتاده باشد (که مشابه بسیار دارد) این حوادث، هیچ دلیلی بر نفی و رد هیچ اصل، قانون و حکمی، از جمله حجاب نمی‌باشد. دلیل باید منطق داشته باشد. خب این نوع حوادث برای بدحجاب‌ها بیشتر پیش می‌آید؛ پس اگر کسی می‌خواهد دلیل بیاورد، می‌تواند برای بد حجابی نیز همین اخبار شعاری را ردیف کند.

الف – این شعایر مثل این است که به کسی بگویید: کِرم آفتاب بزن تا پوستت از اشعه محفوظ بماند؛ او هم بگویید یک بار در کلاس هفتم این کار را کردم، چند نفر دنبالم افتادند!

یا به کسی بگویید: خانم! در کیف‌تان باز است؛ او هم بگوید: اتفاقاً یک بار که محکم بسته بودم، چند تا سارق حمله کردند و می‌خواستند کیفم را بزنند.

یا بگویید: در و پنجره خانه را محکم ببندید و اگر از خانه خارج می‌شوید، حتماً قفل بزنید؛ یکی بگوید: اینها برای من فایده نکرد، چون یکبار که این کار را کردم، دزدی از دیوار آمد.

ب – خب، حالا باید در پاسخ چه گفت: کِرم نزن – در کیف‌ات را نیز باز بگذار – در و پنجره خانه را نیز باز بگذار و قفلی به آنها نزن ... حجابت را هم بردار، تا شاید مصون بمانی!

ج – خداوند متعال که حجاب را قرار داد، نفرمود که شما را از هر گزندی صیانت می‌کند، بلکه فرمود: عاملی است که به "بهتر شناخته شدن" و نیز "کمتر اذیت شدن"، نزدیک‌تر است. هم سبب می‌شود که شما را به ذلت و سبکی و بی‌تقیدی نشناسند، بلکه عاقل و مؤمن و متقی بشناسند، هم سبب می‌شود که به جای نگاه شهوانی به شما، به انسانیت و عقل و شعور و علم و مهارت‌ها و اخلاق انسانی توجه کنند و هم سبب می‌شود که هر کسی هوس آزار نکند:

«يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا» (الأحزاب، 59)

ترجمه: اى پيامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: «پوشش‌هاى خود را بر خود فروتر گيرند. اين براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزديكتر است، و خدا آمرزنده مهربان است.

شرط لازم و شرط کافی:

دقت نمایید که تمامی خواص [چه در احکام و چه در هر امر دیگری]، شرط لازم است و نه شرط کافی. مثل این است که بگویند: نماز انسان را از فحشا و منکر باز می‌دارد؛ یکی بگوید: پس چرا من یا فلانی را باز نداشت که از ابتدا نماز می‌خواندیم؟! خب به او پاسخ داده می‌شود که نماز خواندن، یکی از شروط بود، شما بقیه را نداشتید. مثل ایمان، تقوی، خشوع در نماز، محافظت نماز از آفات، تعقل، تفکر، علم، مراقبت و ... .

فرض کنید پزشکی برای کنترل قند (دیابتِ) بیمار، داروی متفورمین تجویز کند و بگوید این دارو برای کنترل بهتر است. بیمار نیز دارو را بخورد، اما ساعتی یک شیرینی خامه‌ای نیز نوش جان کند.

فرض کنید بگویند: "پول" اصل لازم برای سرمایه‌گزاری است، یکی پول داشته باشد، اما اصلاً استعداد تجارت نداشته باشد، دقت و مراقبت هم نداشته باشد و همه ثروتش به باد رود.

*- خب شما (یا نویسنده)، چرا باید در سن کودکی، تنهایی سوار تاکسی (یا به احتمال قوی، مسافر کش شخصی) شود. چرا به تنهایی به پارک تفریحی رود و ...؟ بدیهی است که اگر ده تا چادر هم روی هم بپوشد، خطر تحریکش می‌کند.

مصونیت:

پس نه تنها نفرمود که حجاب صد در صد از شما "صیانت" می‌کند، بلکه فرمود: به بهتر شناخته شدن و مورد آزار قرار نگرفتن، نزدیک‌تر است؛ بلکه اصلاً نفرمود که دیگران را نیز "صیانت" می‌کند. اگر کسی شراب ننوشید و مست نکرد، دلیل نمی‌شود که شرابخواران مست نکنند. اگر کسی درب خانه‌اش را قفل زد، دلیل نمی‌شود که سارقین همه اصلاح شوند و دیگر قصد سرقت نکنند.

منتهی "حجاب" از یک سو سبب می‌گردد که ایمان و تقوا و تفکر و شخصیت خود شخص محجبه صیانت شود، و از سوی دیگر برای انواع فساد از طرف مفسدین، مانع ایجاد می‌کند. بی حجابی نیز عین صدور مجوز برای شناخته شدن به سبکی، بی‌قیدی، بی‌فکری، بی‌شخصیتی و ... ، صدور مجوز برای هیزی از یک سو و مساعد دیدن زمینه برای آزار و اذیت روانی و جسمی و اخلاقی و ...، نیز می‌باشد.

انشاء:

یکی از روش‌های ضد تبلیغ که به ویژه پس از تنوع و گستردگی شبکه‌های مجازی رونق یافته، بافتن انواع و اقسام قصه‌ها و انشاهایی است که فقط و فقط جنبه شعاری دارند و هیچ استناد و استدلالی نمی‌شود به آنها نمود؛ البته این قصه‌ها و شعارها، همیشه با چاشنی تحریک احساسات نیز همراه است، تا مخاطب را جذب و مرعوب نماید.

خب، اگر مخاطب، مبنای شناخت خود [در هر امری]، به ویژه در معارف و احکام اسلامی را این شعایر و قصه‌ها قرار دهد که مشکل از خود اوست.

فرض کنید کسی قصه‌ای بنویسد مبنی بر این که من به شدت عاشق بودم، کلی هم دعا کردم، اما معشوق من با دیگری ازدواج کرد! بعد نتیجه بگیرد که دیگر کسی دعا نکند!

کسی دیگری قصه‌ای بنویسد مبنی بر این که من با عشق و امید و ... ازدواج کردم، اتفاقاً زندگی شیرینی داشتیم، اما یک دفعه همه چیز زیر و رو شد و کار به طلاق کشید! بعد نتیجه بگیرد که پس کسی ازدواج نکند!

پس دقت کنیم که اسلام به تعقل، تفکر، تأمل، تعمق، بصیرت و تعلیم و تعلّم علم و عمل صالح دعوت می‌کند و البته برای شعایر مبتنی و متکی بر "شعور" نیز ارزش فوق‌العاده‌ای قایل است.

امتیاز: 
هنوز رایی ثبت نشده

دیدگاه‌ها

گمشو همش دروغه من تو اين 19 سالي كه از خدا عمر گرفتم وچادري هستم تاحالا نديدم كه به مني كه حجاب دارم توهين شود البته" حيا را كه نفهمي چادر سياه هم تورا محجبه نخواهد كرد..."