آیا این حرف درسته که ما باید خدا را انرژی تجسم کنیم ؟

یک نت ـ شبهه : میان جمعی درمورد خدا صحبت می‌کردیم، یکی گفت: خدا انرژی است و ما باید خدا را انرژی تجسم کنیم... این فکر افتاده تو سرم... – آیا این حرف درسته؟
خدا

یک نت ـ او این «باید» را از کجا آورده و تحیمل می‌کند؟! خدایی که به آن جسمیت داده شود و بالتبع چیستی آن به تصور درآید که خدا اصلاً نیست، چه رسد به این که گفته شود: «ما باید خدا را انرژی تصور کنیم؟!» - چطور شد که برای دلایل و براهین عقلی، هیچ بایدی قایل نیستند، اما برای تصورات نامعقول خود "باید" می‌گویند؟! این همان "استکبار" است که کفار مبتلا به آن هستند.
پس، نباید به این سرعت و راحتی، با هر شنیده‌ای، تفکرات‌تان به هم بریزد، اعصاب‌تان خرد شود و یا قاطی کنید. نه فقط در خصوص خدا و اعتقاد به توحید، بلکه در هیچ امر دیگری. بالاخره در هر مقوله‌ای آن قدر سخنان ضد و نقیض خواهید شنید که با تمامی اندیشه‌های سابق یا باورهای شما و یا یافته‌های ذهنی‌ یا فرهنگ‌تان متفاوت است و یا اساساً در تقابل و تضاد می‌باشد. خب خداوند حکیم، تعقل و تفکر را برای همین داده است که انسان شنیده را مورد مطالعه و اندیشه قرار دهد.
الف – برخی که خدا را قبول ندارند و در ضمن نمی‌توانند نفی کنند، می‌گویند: خدا هر چیزی هست، به غیر از همان خدا! یکی می‌گوید: ماده اولیه است – دیگری می‌گوید: انرژی است – دیگری می‌گوید: یک نیروی ناشناخته است و ... . خُب، اینها اسم‌هایی است که روی "خدا" می‌گذارند تا بتوانند در اندیشه‌ی توحیدی و خداشناسی مردم ایجاد اعوجاج و انحراف کنند.
ب – وقتی کسی می‌گوید: خدا ماده اولیه، انرژی، نیرو و ... می‌باشد، ابتدا از او بخواهید تا از این اسم‌ها تعریفی بدهد، تا معلوم شود که اصلاً تعریفی ندارد و فقط چیزی می‌گوید.
بالاخره اگر خدایی باشد که هست، تعریفی دارد – انرژی هم تعریف دارد – ماده هم تعریف دارد، پس اگر مصداقی با تعریف حقیقتی نخواند، نمی‌شود گفت: این همان است. آن وقت می‌شود "گوساله‌ی سامری". او مجسمه عیجب و قریبی از یک گوساله ساخت و گفت: إله شما و إله موسی همین است. یک عده هم پذیرفتند و گوساله پرست شدند و اصلاً نگفتند: إله آن است که خالق ما و عالم هستی باشد، این گوساله را که تو از طلاهای ما ساختی؟ و نگفتند: إله باید علیم، حکیم، سمیع، بصیر، فعال مایشاء و ... باشد، این مجسمه که خاک و گل و مقداری طلاست که به هم آمیخته شده! نگفتند که خدا باید وحی بفرستد، این که فقط صدای گوساله از خود در می‌آورد و ... .
ج – در مورد انرژی نیز همین است. اگر کسی بگوید: "من منکر وجود حق تعالی هستم و علت پیدایش را انرژی یا ماده اولیه می‌دانم و ..."، خب ادعایی است روشن که البته برای اثباتش باید اقامه دلیل کند. اما اگر کسی بگوید: خدا انرژی است و یا انرژی خداست؛ از دو حالت خارج نمی‌باشد: یا اصلاً نه خدا را شناخته و نه انرژی را و فقط دیوانه‌وار سخن می‌گوید، و یا نه تنها رسماً کافر است، بلکه مغرض هم هست و می‌خواهد در ذهن دیگران ایجاد شبهه و اعوجاج کند.
د – بله، خداوند متعال، هستی محض و کمال محض است، پس نه تنها قادر است، بلکه هیچ نیرویی نیز به غیر از او وجود ندارد و اگر نیرویی دیده شود، قائم به اوست و نه قائم به ذات خودش. «لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ» یعنی همین. اما به این قدرت محض و حول و قوه الهی که انرژی نمی‌گویند. انرژی تعریف خودش را دارد و مادی است و هر ماده‌ای نیز پدیده است، یعنی نبوده و بعداً پدید آمده، پس پدید آورنده می‌خواهد، محدث می‌خواهد، معلول است و علت می‌خواهد، در حرکت است و محرک می‌خواهد و ... .
انرژی متغیر است و هر متغیری ضمن آن که ناقص و نیازمند به تغییر خود است، در حالاتی فانی می‌شود.
به عنوان مثال و جهت تقریب ذهن، انرژی حرارتی را که کم و زیاد می‌شود در نظر بگیرید. وقتی کم است، زیاد نیست، در حالی که زیادتی آن متصور و ممکن می‌باشد، پس ناقص است – وقتی زیاد شد، قابل زیادتر شدن نیز هست، مضافاً بر این که حالت اول او (کم بودن) از بین رفته و حالت دومی که نبوده (زیاد بودن) پدید آمده است. اینها همه صفات ماده و مخلوق و ممکن الوجود است، نه صفات خدا و خالق و واجب الوجود.
نتیجه:
خدا، خداست و انرژی، انرژی است و نمی‌شود همین‌طوری شعاری و روی هوا گفت: خدا انرژی است یا انرژی خداست. لذا اگر به صراحت بگویند: "ما منکر وجود الله جلّ جلاله هستیم، ما ماده‌گرا یا به قول امروزی‌ها ماتریالیسم هستیم و به جز عالم ماده را قبول نداریم، اگر چه حق نیست، اما بسیار صادقانه‌تر است از این که بگویند: خدا انرژی است، انرژی خداست و ... .

 

منبع : X-shobhe

امتیاز: 
هنوز رایی ثبت نشده