آیا با برهان لطف می توان وجوب امامت را اثبات کرد؟

یک نت ـ پرسش : آیا با برهان لطف می توان وجوب امامت را اثبات کرد؟
وجوب امامت

یک نت ـ

یکی از ادله عقلی که از ناحیه متکلمان بر ضرورت و وجود امام معصوم(علیه‌السلام) اقامه شده برهان لطف است.

قبل از بررسی این برهان اول به تعریف لطف می‌پردازیم.
علامه حلّی می‌فرماید: «لطف چیزی است که مکلف با آن، به فعل طاعت نزدیک‌تر و از انجام معصیت دورتر می‌شود، و برای آن در تمکین کردن مکلف بهره‌ای نبوده و او را به حدّ اجبار نمی‌رساند».[۱]
لطف بر خداوند واجب است؛ زیرا خداوند حکیم انسان‌ها را بدون غرض تکلیف نکرده است، بلکه از تکلیف آن‌ها غرضی را در نظر داشته است که همان تکامل شخصیتی آن‌هاست توسط عمل به تکالیف. حال اگر خداوند متعال بداند که انسان‌ها اطاعت را پیشه خود نکرده و به تکالیف شرعی عمل نمی‌نمایند و در نتیجه غرض از تکلیف حاصل نخواهد شد، مگر این‌که لطفی تحقق پذیرد، اگر در این حال به بندگانش لطف نکند غرض خویش را نقض کرده است و این بر خداوند حکیم علی الاطلاق محال است. بنابراین لطف بر خداوند(عزوجل) واجب است از باب تحصیل غرض.

متکلمان امامیه، بر این عقیده‌اند که امامت نیز از مصادیق و فروع قاعده‌ی لطف است.
قاعده لطف یکی از مهم ترین دلایل عقلی مبنی بر وجوب امامت می باشد. و مسائل کلامی بسیاری بر این قاعده، استوار شده است؛ از جمله وجوب نبوّت، عصمت پیامبران، تکالیف شرعی و وعد و وعید.

بر اساس قاعده لطف، باید در میان جامعه امامی باشد که محور حق و باطل بوده و جامعه را از خطای مطلق باز دارد. از همین رو است که می‌گوییم اجماع حجت است.
 قاعده لطف اقتضا می‌کند که امامی در میان مردم باشد، امامی که نمی‌تواند نسبت به جامعه بی تفاوت باشد که اگر همه جامعه به بیراهه رفتند آن‌ها را هدایت نماید و نگذارد که امت اجتماع بر باطل کنند، زیرا اختلاف بشر همیشگی است پس باید یک میزان حقّ و باطل باشد که لااقلّ امت بر باطل اتفاق نکنند.

سید مرتضی، لطف بودن امامت را نسبت به تکالیف عقلی تقریر کرده است. فرموده که دلیل بر وجوب امامت و رهبری، این است که امامت، در حق واجبات عقلی، لطف است، زیرا این حقیقت بر همگان معلوم است که انسان‌هایی که معصوم نیستند، هر گاه رهبر‌ی با کفایت نداشته باشند که معاندان و ستم‌کاران را تنبیه و تأدیب کند و از ضعیفان و مظلومان دفاع کند، شر و فساد در میان آنان گسترش خواهد یافت. ولی هرگاه رهبری با این ویژگی‌ها داشته باشند، وضعیت آنان برعکس خواهد بود و خیر و صلاح، در آن جامعه گسترش می‌یابد و شر و فساد محدود می‌گردد. علم به این مطلب، از بدیهیات است که بر هیچ انسان عاقلی پوشیده نیست و هر کس آن را انکار کند، شایسته‌ی بحث و گفت و گوی علمی نخواهد بود.[۲]

«ابوالصلاح حلبی» نیز مسئله‌ی وجوب رهبر در جامعه‌ی بشری را که لطف خداوند در حقّ مکلّفان به شمار می‌رود، قبل از بحث نبوّت مطرح کرده است. وی، آن‌گاه به بیان شرایط چنین رهبری پرداخته و سپس از نبوت و امامت به عنوان دو مصداق آن یاد کرده و گفته است: «این رهبری که مصداق لطف و حکمت الهی است، گاهی در قالب نبوّت است و هر پیامبری که عهده دار رهبری جامعه‌ی بشری است، رسول و امام است و گاهی به صورت امامت است؛ بدون این که دارای مقام نبوّت باشد».[۳]

پس لطف یک امری واجب است، امام هم از مصادیق لطف است، و با این وجود امام برای رهبری بشر و هدایت آن نیاز و ضروری است.[۴]
---------------------------------------------
پی‌نوشت‌
[۱]. کشف المراد، ص ۳۲۴.
[۲]. الغیبة، ص ۴و ۵.
[۳]. تقریب المعارف، ص ۱۰۲.
[۴]. استفاده شده از کتاب «وجود امام مهدی (عج) در پرتو عقل» تالیف علی‌اصغر رضوانی.

منبع: رهروان ولایت

امتیاز: 
هنوز رایی ثبت نشده