آنچه دیگران می خوانند:
میخوام درد و دل کنم.اگه امکانش هست پست کنید.دختری ٢۵ساله هستم و از ١٩سالگی نیاز ب ازدواجم شروع شد و همش دلم میخواست یک نفری پیدا میشد ک دوستم می داشت نیاز عاطفی شدیدی داشتم.از طرف خانواده کمبود محبت نداشتما اصلا...اتفاقا خانواده خوب و مقیدی دارم ولی من نیاز به ازدواج و محبت جنس مخالف اذیتم میکرد و از طرفی موقعیت ازدواج نداشتم و خواهر بزرگتر داشتم و خواستگار ک اصلا نداشتم اگرم خواستگاری بود راه نمیدادند و من هم نمیتونستم حرفی بزنم.حالا همه اینا ب کنار ولی از خودم بدم میاد خیلی زیاد و شرمنده هستم چون ادم ضعیفی هستم و نتونستم پاک زندگی کنم و ب گناه الوده شدم...
من همش تو فاز ازدواج بودم و مبخواستم یکی باشه ک دلم بهش خوش باشه فقط یه نفر باشه ک دوستم داشته باشه.....گذشت زمان....من با یه پسری اشنا شدم ک بقول خودش قصدش ازدواج بود .منه ساده هم چون تو فکر ازدواج بودم قبول کردم ولی همش دروغ بود و فقط منو برا ی مدت کوتاه میخواست خیلی دلم شکست چون من صادق بودم باهاش..
نمیدونم این فکر ازدواج دیونم کرده بود و فک میکردم باید خودم دست ب کار بشم ولی فقط دوستی با پسر برا من موند و هیچی نصیبم نشد فقط و فقط برام گناه باقی مونده
من اصلا رابطه فیزیکی حتی در حد دست با پسری نداشتم ولی یبار با ی پسری ک ب بهونه ازدواج باهاش بودم انقد حرفای رابطه زد ک من از خودم بدم اومد و از خودم ناامید بودم ک گفتم بیخیال منکه گنهکارم اینم روش و اس ام اس های مستهجن دادم بهش ازون به بعد از خودم متنفر شدم و از خودم بدم اومد میدونم من با ی هرزه هیچ فرقی ندارم اعصابم خورده
من انقد تو فاز ازدواج بودم و اینکه یکی پیدا بشه دوستم داشته باشه گیر کرده بودم که به گناه الوده شدم...من خیلی پشیمونم.یدونم پسر پاک گیرم نمیاد....روحیه داغونی دارم...پسرا خیلی اذیتم کردن خیلی..از لحاظ روحی خیلی داغونم و زندگیم شده گریه و پشیمونی...همش حسرت دختراییو میخورم ک اصلا با پسری دوس نبودن و پاک زندگی کردن...خوش بحالشون...حالم خیلی بده چیکار کنم جبران کنم گناهامو ؟؟؟ب
بنظرتون من زناکارام؟؟؟؟
یه چیزی بگم من توبه کرده بودم و دیگه با پسری ک اشنا میشدم تو فاز احساسات نمیرفتم و اگه قصدش ازدواج می بود اشنایی و حرف میزدم ولی دیگه بازم ازین کارم خسته شدم نمیخوام با پسری دیگه دوس باشم اینا همش دوستیه میدونم فقط قصد ازدواج شده بهونش حالم دیگه داره از خودم بهم میخوره..... من خیلی دختر گناهکار و دروغگویی هستم... چیکار کنم جبران کنم و ارامش منو بگیره؟؟؟
از اینکه بخاطر ازدواج با هرکسو ناکسی هم کلام شدم و ارزش خودمو پایین اوردم و گناه کردم ناراحتم و شرمنده خدا و خانواده ی خوبم هستم.....تازه خدا خیلی بازم هوامو داشت با اینکه بنده بدی هستم....
خداروشکر...ولی چیکار کنم خدا منوببخشه؟من ایا دختره هرزه ایی هستم با چیزایی ک گفتم؟؟رک و راست نظرتون رو نسبت بمن بگید عیب نداره حتی اگه تند حرف بزنید یا دعوامم بکنید عیب نداره ولی بهم راستشو بگین...دلداری فقط ندین
دیدگاهها