آنچه دیگران می خوانند:
بهشت محل عیش و نوش است؟
«ﻓﺮﻕ ﺣﻮﺭﯼ ﺑﺎ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﻳﮑﯽ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻳﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﺑﻨﺪه خدا... خدایی که به پیروانش ﺣﻮﺭﯼ ﺭﺷﻮه میدهد. ﺑﻬﺸﺘﯽﮐﻪ فاحشهخانه ﺍﺳﺖ!»
اینها یکی از جملات سخیف و بیارزش و مغالطه آمیز صادق هدایت است. کسی که نهتنها با نوشتههایش به جنگ باخدا و دین برخاسته که با نگاه پوچ و سیاهش جهان را سراسر تهی از معنی میدید. صادق هدایت، در نوشتههایش صراحتاً به خدا و دین توهین میکند. او در بعضی از آثارش مانند «بوف کور» و «توپ مرواری» از بیان هیچ عبارت مستهجن و مبتذلی برای تخریب دین مبین اسلام فروگذار نکرده است؛ و البته تمام دیدگاهها و عقاید باطلش، قابل نقد و انتقاد هست.
بهعنوان نمونه در رابطه با جملهای که از او در بالا ذکر شد و در فضای مجازی هم فراوان دیده میشود، نکاتی قابلتأمل است:
اولاً: آقای صادق هدایت چنین قیاسی از شما، انسان را به یاد این شعر جناب مولوی میاندازد:
«از قیاسش خنده آمد خلق را/ کو چو خود پنداشت صاحب دلق را»
ثانیاً: قیاس نمودن حورالعین با زن فاحشه و همچنین قیاس بهشت با یک فاحشهخانه و محل فساد، مانند این سؤال است که بگوییم همسر قانونی چه فرقی با زن فاحشه دارد؟ و یا خانه چه فرقی با فاحشهخانه دارد؟ چون در هر دو ارتباط جنسی برقرار میشود.
درواقع اگر صرف چنین ارتباطی، ملاک قیاس حورالعین با زن فاحشه باشد، لازمه حرف صادق هدایت توهین به همه زنانی است که طبق شرع، به ازدواج مرد قانونی خویش درآمدهاند.
ثالثاً: خود حقتعالی در قرآن کریم فرق حورالعین را با زن فاحشه بیان نموده و صادق هدایت فقط کافی بود یکبار و نه بیشتر، به قرآن در این زمینه مراجعه میکرد؛ که در آن صورت چنین جملات سخیفی از او صادر نمیگشت:
«فيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانّ»، [الرحمن،56]؛ «در آن بهشتها زنانى هستند كه فقط به همسرانشان عشق مىورزند و پيش از آنان دست انس و جنّى به آنان نرسيده است.»
و در بیان دیگر درباره اوصاف حورالعین میفرماید: «حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِي الْخِيامِ»، [الرحمن،72]؛ «حوریانی که در سراپردهها مستورند.»
آقای صادق هدایت، باوجوداین آیاتی که حکایت از عفت و پاکدامنی حورالعین میکند، آیا اذعان نمیکنید که قیاس نمودن بهشت با آلودهترین فضاهای دنیایی تا چه حد نادرست و دور از عقل و منطق بوده است؟
رابعاً: آنچه صادق هدایت از آن غافل بوده و یا اصلاً به آن اعتقاد نداشته، اراده و مطابق خواست حقتعالی حرکت کردن است. فرق حورالعین با زن فاحشه در این است که زن هرزه، چون در مسیر شریعت و خواست حقتعالی قدم برنمیدارد و خود را در اختیار دیگران قرار میدهد، لذا افعالش، بهشدت مورد سرزنش شرع و عقل قرار میگیرد. ولی حورالعین مطابق اراده و خواست خداوند، بهعنوان یکی از نعمتهای ناچیز بهشتی در اختیار کسانی قرار میگیرد که در دنیا، دین خود را حفظ نموده و در مسیر شریعت ثابتقدم بودهاند.
آقای صادق هدایت، همانطور که نوشتهاید، زن فاحشه ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍست، منتها از این نکته غافل ماندهاید که آن زن، برخلاف دستور و امر حقتعالی این کار را انجام میدهد و همین امر، نقطه تاریک و سیاه زندگی اوست. برخلاف حورالعین که مطابق دستور و اراده حقتعالی عمل میکند.
دقیقاً مانند یک دختری که مطابق شریعت، خود را در اختیار مرد قانونی خویش قرار میدهد؛ و لذا همانطور که قیاس نمودن کار آن دختر با زن فاحشه، بدون هیچ پشتوانه و دلیل منطقی و عقلی است، قیاس نمودن حورالعین هم با زن فاحشه، به همان نسبت، غلط و فاقد ارزش و قیاسی معالفارق و حاکی از عدم اعتقاد صادق هدایت به مبانی شریعت و دین هست.
دیدگاهها