دختر 22 ساله هستم / مخالفت خانواده با ازدواج با يك پسر دانشجو

یک نت ـ من دختری 22 ساله‌ام و به تازگی فارغ التحصیل شده‌ام.. درهمان اوایل دوران دانشجویی پسری به من ابراز علاقه و پیشنهاد ازدواج داد. من شدیدا مخالف رابطه بودم. بعد از 2 سال اصرار با اون رابطه تلفنی برقرار کردم و دیدم مطابق معیارهای منه. مسئله را با خواهرم هم در میان گذاشتم.
قلب

من دختری 22 ساله‌ام و به تازگی فارغ التحصیل شده‌ام.. درهمان اوایل دوران دانشجویی پسری به من ابراز علاقه و پیشنهاد ازدواج داد. من شدیدا مخالف رابطه بودم. بعد از 2 سال اصرار با اون رابطه تلفنی برقرار کردم و دیدم مطابق معیارهای منه. مسئله را با خواهرم هم در میان گذاشتم. حالا اون فرد شاغل شده و همه شرایط ازدواج را دارد. مادرم قبلا می‌گفت با زندگی دریک شهر دیگه و دوری راه مخالفم که قبلا در این مورد از شما راهنمایی خواسته بودم و راهنمایی‌ام نمودید. من با زندگی در شهر دیگه مسئله‌ای ندارم. با صحبت بالاخره خونوادم اجازه دادن که به خواستگاری بیان. پدرم آدم فوق العاده منطقیه و می‌گه اگر خودم بخوام موافقه. اما حالا مادرم با یک بار دیدن اونا علاوه بر اینکه اصرار داشت در شهر من زندگی کنیم می‌گه سطح زندگی شون پایین‌تر از ماست و من مخالفم. البته خانوادش یک یا دو پله از لحاظ مالی از ما پایین ترن اما خودش شغل دولتی و در آمد خوبی داره. با توجه به اینکه از لحاظ اعتقادی، اخلاقی و... من با اون مشکلی ندارم. مادرم نظرش اینه که برای شرایط من بهتر از این زیاده. حالا با وجود این مشکل و جبهه گیری مادرم من روحیه‌ام ضعیف شده. از صحبت کردن و دفاع از خواسته‌ام کمی خسته‌ام. امروز احساس تردید می‌کردم. می‌ترسم حتی اگر با اصرار من مادرم موافقت کنه بعدا ازانتخابم پشیمون بشم. می‌ترسم اون زندگی ایده آل رو نداشته باشم. من آدم پویایی هستم و از رکود و زندگی روتین بیزارم. می‌ترسم با گذشتن دوره ابتدای ازدواج و اشتیاق اولیه، زندگی خوبی نداشته باشم. حالا می‌ترسم بعدا علاوه بر پشیمونی، سرزنش دیگران رو داشته باشم. البته وقتی باهاش صحبت می‌کنم این احساسات از بین میره و مطمئن می‌شم. خواهش می‌کنم من رو راهنمایی کنید.

****جواب

سلام

اینکه شما در صحبت با او مطمئن می‌شی ملاک نیست بخاطر اینکه ممکنه اطمینان شما تحت تاثیر احساسات و علاقه باشه بنا بر این باید علت تردید شما بررسی بشه مشخص بشه که به جا است یا نه؟

پس در مرحله اول باید ببینی که ملاکهای اصلی رو - که ضامن خوشبختی زندگی شما است- دارید یا نه؟ ملاکهای اصلی همون تناسبهاو شایستگی‌های فکری اعتقادی اخلاقی رفتاریه که طبق گفته شما وجود داره

از ملاکهای اصلی که بگذریم ملاکهای ترجیحی است که اگر باشه بهتره ولی اگر هم نباشه به جایی خیلی بر نمی‌خوره، اخرش اینه که مقداری از فایده‌ای رو که می‌تونستید به دست بیارید از دست می‌دید

مواردی مثل تفاوت کم سطح خانواده طرفین از ملاکهای ترجیحی است که قابل گذشت است چون ضرری به زندگی اینده شما نخواهد زد البته در مورد مثل زندگی در شهر همسر باید بررسی کنید که ایا با توجه به شرایط شما و اون زندگی دور از خانواده براتون قابل تحمله یا نه در این زمینه می‌تونید مطالب لینک زیر رو ببینید

http://moshaver41.ir/post/category/67

اگر بعد بررسی موارد فوق به نتیجه مثبت رسیدید بدونید که اگر ازدواج کنید هرچه می‌گذره عشقتون متعادل‌تر و پایدار‌تر می‌شه چون هرچه زمان می‌گذره می‌بینید طرفتون همونیه که فکر می‌کردید و در نتیجه علاقه شما به هم عمیق‌تر می‌شه

تمام اینا در صورتیه که نگاه شما به انتخاب همسر و زندگی واقع بینانه باشه و در این دو زمینه ایده ال گرا نباشید چون اگر اولا : در زمینه انتخاب همسر ایده ال گرا باشید و انتظار داشته باشید بهترین انتخاب رو انجام بدید و طرفتون بهترین فرد ممکن باشه در این صورت بعد ازدواج تاسف خواهید خورد که چرا با یه فرد همه چیز تموم ازدواج نکردید و زندگی به کامتون تلخ می‌شه

در صورتی که اگر واقع بین باشید با خودتون می‌گید که اگه ردش کنم از کجا معلوم یه فرد همه چیز تموم به خواستگاریم بیاد، چون اگر وضع مالی خودش و خونواده‌اش خوب باشه و توی شهر خودمون هم باشه اما بعض افکار و اخلاق و رفتار یا صفاتش خوب نباشه در این صورت وضع بدتر می‌شه، پس عقل می‌گه سود قابل قبول الان رو فدای سود بیشتر احتمالی نکن لذا شما اگر واقع بین باشی بعد که ازدواج کردی می‌گی گرچه شاید فرد بهتری هم باشه اما من همین فرد رو از ته دل قبول می‌کنم و در این صورت بعدا احساس پشیمونی نخواهی کرد

و ثانیا: اگر در زمینه زندگی ایده ال گرا باشید در صورتی که در زندگی اندک مشکلی پیش اومد احساس می‌کنید عالم خراب شده و دیگه بدبخت شدید و این احساس بدبختی خودش سبب می‌شه که بقیه زندگی رو هم با دست خودتون خراب کنید

در صورتی که اگر واقع بین باشید توجه می‌کنید که زندگی ایده ال بی مشکل و اختلاف وجود نداره و کمابیش اختلاف نظر و سلیقه و عمل در همه زندگی‌ها هست منتها در زندگی‌های پایدار این اختلاف‌ها در یه محدوده زمانی پیش میاد و تموم می‌شه و به ساعتهای خوش زندگی سرایت نمی‌کنه پس وقتی اختلافی پیش اومد سعی می‌کنید که یا حلش کنید یا یکی تون بخاطر علاقه‌اش به زندگی و همسر کوتاه بیاد و طرفش رو همین طور که هست قبولش کنه

نتیجه اینکه اگر در زمینه ملاکها مشکلی نباشه و ایده ال گرایی هم نداشته باشید می‌تونید تردید رو از خود دور کنید و سعی کنید خانواده رو به این ازدواج راضی کنید

موفق باشید.

منبع : www.jonbeshnet.ir

امتیاز: 
هنوز رایی ثبت نشده

دیدگاه‌ها

از نظر من ؟خود چی فکر میکنی ؟....اگه اخلاق خوبی داشت بپسند و اینم دلیل نمیشه که که از نظر مالی از شما ضعیف ترن دیگه بدنن ما ادمای ثروتمندی داریم که خوب نمیتونن زندگی کنن از خدا کمک بگیری مشکلت حل میشه..
از تو کمک خاست نگفته که خوب و بد یاداوری کنید. شماهم با این مشاورتون
سلام عزیزم مهم اینه که هر دو نفر هم میگرو بخوان...! البته نظر پدر و مادر مهمه ولی زندگی با پول از نظر من خوشبختی نمیاره......! <<<<ادم پول داشته باشه ولی خوش بخت نباشه فایده نداره >>>>زندگی با عشق و علاقه پیش میره و خوش بختی میاره حالا هر جور خودت میدونی ولی بازم میگم(پول خوشبختی نمیاره).